هنرهای تجسمی سینما تئاتر اخبار هنر موسیقی جشنواره ها رسانه تخصصی

عصر جمعه سر میز نهار

روایتی از پرفرمنس و نمایشگاه گروهی نقاشی و عکاسی ” میز نهار “.

 گالری نگر . آذر ۹۷

راوی : فاروق مظلومی . منتقد هنری در مطبوعات

 

هنرمندان : قاسم محمد هادی. الهه مظفری . سمیرا ارجمندی .مهسا اسدی . فاخته فاضلی . فائزه قاسمی .  تکتم بهبهانی . سیمین پزشکی . مهرانا شهرآبادی . محمد جاهد .صونا حیدر پور. آزاده زینلی . اکرم سلیمانی . بهارک پناهی فر .مریم پور کریمی .هدی صاحب اختیاری . نازنین عسگری . آرام مرضیه امامقلی . امیر اصغر زاده . آمیتیس گلشن ابراهیمی . افسانه مسگرزاده . یاسر ابراهیمی . پونه احمدی زاده . میلاد نظم علیزاده ( پرفرمر )

کیوریتورها : تارا نظم علیزاده . سمیرا کرمی

 

 

شرکت در نمایشگاه گروهی امری خطیر است چرا که هر هنرمند با هنرمندان دیگر مقایسه می شود معمولا دو نوع از هنرمندان آثارشان را در نمایشگاههای گروهی در معرض نمایش می گذارند هنرمندانی با اعتماد به نفس – کاذب یا واقعی – و هنرمندانی که کلا تفاوت ها را تشخیص نمی دهند .اما وقتی هنرمندان با موضوع خاصی مثلا ” میز نهار ” فراخوانی می شوند داستان شکل دیگری می گیرد و مثل این می ماند از همه ورزشکاران رشته دو و میدانی بخواهیم در دو صدمتر شرکت کنند بدیهی است در این رقابت دونده های حرفه ای صد متر حضور قویتری خواهند داشت .اما وقتی در یک نمایشگاه قرار است که همه هنرمندان با علایق مختلف انتزاعی و مفهومی و …… خودشان را در فضای مشخص مثلا با کانسپت ” میز نهار ” آزمایش کنند، حتی اگر درگیر درماندگی و استیصال هم بشوند و آثار ضعیفی هم ارائه بدهند ، خیلی خوب است چرا که خودشان را آزموده اند و به خود شناسی از گونه هنریش دست پیدا می کنند از این رو برپایی این نمایشگاه از سوی خانم تارا علیزاده و خانم سمیرا کرمی به عنوان مدرسین رشته نقاشی بسیار سودمند باید باشد.

اگر کیوریت کردن یک نمایشگاه را به شکل کاملا خلاصه با مراحل

انتخاب ،سازماندهی ، ارائه

بدانیم ، آشنایی کیوریتور با هنرمندان و داشتن موضوع مشترک کمی مرحله انتخاب و سازماندهی را در نمایشگاه میز نهار تسهیل می کرد . در بحث ارائه آثار چیده مان مقبول بود اما دعوت از اهالی هنر و رسانه ها و کلکتورها در ابتدا کمرنگ دیده میشد ولی با فروش خوب چند اثر قوت بیشتری گرفت .این موضوع به قدرت و روابط گالری هم مربوط می شود که صد البته رسانه ها هم بدون چشم داشت مادی با گالریها فقط در حد یک گزارش زمان و مکان نمایشگاه همکاری می کنند به عباراتی با برداشت آگهی نمایشگاه از صفحات همدیگر فقط برای خودشان به رایگان تولید محتوی می کنند.متاسفانه مجموعه دارها هم به نمایشگاههای هنرمندان جوان اقبال خوبی نشان نمی دهند.جدا از امر ضروری و مادی فروش آثار ،برگزاری گفتگوی همگانی در خصوص آثار با شرکت بنده به عنوان علاقمند جدی هنر ، از ابتکارات خوب کیوریتور نمایشگاه ،خانم علیزاده بود .در این گفتگوها علاقه هنرمندان و بازدیدکننده ها به بحث در خصوص آثار مفهومی و انتزاعی و ساختار ارتباط با اثر هنری بسیار شگفت انگیز بود و نشان می داد اگر گالریها و کیوریتورها در روز افتتاحیه جلسه های از این دست برگزار کنند قطعا مفید خواهد بود و بازدید کننده ها در گالری گردیهای بعدی به عنوان یک مخاطب آگاهتر به آثار هنری توجه خواهند داشت.اگرچه بعضی از کارها با پاسپارتوی خوب ارائه شده بود اما قطعا هنرمندان عزیز می دانند پاسپارتو کردن اثر، مربوط به جریان فروش برای مخاطب های عادی است ولی در ارائه هنری ، پاسپارتو به اصل کار صدمه میزند چرا که مقوا یا رنگ پارسپارتو خود دارای فرم و زبان مستقل است که با فرم و زبان اثر متفاوت میباشد و اگر پاسپارتو کاملا همخوان با اثر هم باشد آن وقت دیگر اصلا پاسپارتو نیست و بخشی از کار محسوب می شود. اما نظر خانم کرمی را در این خصوص بخوانیم : قاب و پاسپارتو قسمت مهمی از اثر هستش که گاها میتواند در قالب  ساده با مخاطب ارتباط برقرار کند . و گاهی هم پاسپارتو  و قاب باید فراتر از ساده بودن ارائه گردد تا تاثیراتی عمیق تر بر مخاطب ایجاد کند .

باز در بحث ارائه ، گرافیک کاتولوگ این نمایشگاه قابل قبول بود خصوصا طراحی پوستر که سفید خوانی بیشتری داشت و میتوان این سفیدخوانی را به سکوت سر میزنهار که برای بسیاری از خانواده های سنتی ایرانی دلخواه است تعبیر کرد .همانطور که میدانیم در صفحه آرایی شعر هم قسمتهای سفید بین جملات ،خوانشی از سکوت هستند . اما سکوت ، گفتگو و حتی شیطنت سر میز نهار از چالش های فرهنگی نسل های جوانتر با پدر ها یا مادرانشان است که این موضوع در چند اثر این نمایشگاه دیده میشد .مثلا در اثر خانم افسانه مسگرزاده با تکنیک ترکیب مواد که کانسپت میزنهار را از غذا خوردن به سمت معاشرت سوق داده بود.

شباهت فیگورهای انسان در آثار خانم مهرانا شهرآبادی با تکنیک اکریلیک ،

 

خانم مریم پورکریمی با تکنیک اکریلیک

.

و آقای یاسر ابراهیمی با تکنیک اکریلیک

 

از نکات جالب این نمایشگاه بود که البته در نمایشگاههایی با افراد مرتبط امر عجیبی نیست . اما زبان و بیان مستقل این سه هنرمند این تشابه را به موضوعی جذاب برای بررسی تبدیل می کند .

 

من با صراحت و در کار یاسر ابراهیمی ، با تکه تکه دیدن کار خانم پورکریمی و توزیع موثر فضای مثبت و منفی در کار خانم شهرآبادی ارتباط خوبی داشتم

از حضور غیراجباری عناصر رئال در فضای انتزاعی اثر خانم پونه احمدی زاده با تکنیک اکریلیک لذت بردم که از جریانهای دلخواه معاصر است و میشود در مجالی بهتر در موردش گفتگو کرد در این رویکرد آگاهی در کار کاملا ناخودآگاه و غیر عمدی است و توضیحش مجالی بلند می طلبد.

 

 فتو مونتاژ خانم آمیتیس گلشن ابراهیمی  خلاقیت و هوش یک کار مفهومی را داشت و تردید مخاطب در رسیدن به فهم درست این کار قابل ستایش است شاید بهتر است خانم ابراهیمی کم کم با ورود به جهان انتزاع ، جهان خلاقیت را ترک کند .

. اما در اثر خانم نازنین  عسگری با تکنیک اکریلیک

 

 

 و خانم اکرم سلیمانی با تکنیک رنگ روغن

 

معلوم بود که ایشان کارهای زیادی را دیده اند و بهتر است کم کم از این اندوخته خوب به نفع خودشان استفاده کنند . کنترل فضا در کار خانم عسگری و تفکیک فضا در کار خانم سلیمانی قدرتمند بود.

مینی مالیسم حاکم بر کار خانم هدی صاحب اختیاری با تکنیک ترکیب مواد  ،جسارت این هنرمند را نشان میداد و انتخاب رنگ و عناصر برای ایجاد نستالژی گذر زمان بسیار موثر بود .ای کاش اینگونه هنرمندان جهان های دیگر هنر غیر از آثار مفهومی را امتحان کنند.

کانسپت غیر قابل دسترسی در اثر خانم بهارک پناهی فر  با تکنیک اکریلیک برای من جالب بود اینکه حتی اثر مفهومی خیلی زود خودش را لو ندهد نشانه خوبی است.

رد پای گرافیک و تصویرسازی کاملا در اثر  خانم آزاده زینلی با تکنیک اکریلیک دیده میشد.همه چیز در این اثر کاملا درست و منطقی است ولی خانم زینلی باید بداند که عبور از منطق و صحت در کار باید در دوره دانشجویی پشت سر گذاشته شود.

خانم تکتم بهبهانی هم با تکنیک اکریلیک سر ” میز نهار ” بود با اثری مشهود از تصویرسازی ، گرافیک و نقاشی . خانم بهبهانی باید خودش را از گرافیک کلاسیک و دانش گرافیکی رها کند و مطمئن باشد این دانش اگر در کسی نهادینه شود به شکل ناخودآگاه عمل می کند .این اثر از خود آگاهی اُور دز کرده بود.

 

من چیده مان فرمها و کانسپت مقاوم در برابر فهم را در کار خانم صونا حیدرپور با تکنیک اکولین و مداد رنگی دوست داشتم

.نکته خوب در کار محمد جاهد با تکنیک اکریلیک  غلبه حرکت بر سایر عناصر بصری بود در کارهای دو بعدی این امر نشانه خوبی است. ولی گاهی تفکر نقاش به هنر غلبه کرده بود تفکری که برای جذب مخاطب به عنوان سم وارد کار می شود.شاید اگر موجودات این اثر با خلاصه نگاری بیشتری به وجود می آمدند قدرت اثر بیشتر میشد.

 

ارتباط غیرمستقیم اثر خانم آرام مرضیه امامقلی با تکنیک اکریلیک با میز نهار جالب بود .

 

حضور کلاه مردانه در اثر خانم سیمین پزشکی با تکنیک اکریلیک در کنار گلدانها تعبیر نامکشوفی برای من داشت و این عدم موفقیت مخاطب در فهم اثر را دوست دارم و اینکه یک اثر هنری با سبک و تکنیک مشخص ولی با یک شی ، راهی برای جستجو ایجاد کند ستودنی است.اما رنگ گذاری محتاط و کاملا آکادمیک در این کار ،حضور شخصی هنرمند در کار را کمرنگ می کرد.

فتو مونتاژ خانم فاخته فاضلی در یک قاب چند لایه از خیابان را پوشش داده بود .عکسی خالص به دور از شیوه های مرسوم هیجان سازی در عکسها.این عکس معمولی بود و کسی که عکس معمولی خوب بسازد قطعا عکس نامعمول خوب هم می گیرد.

عکس خانم فائزه قاسمی  عکسی کنترل شده و مسلط به تکنیک بازنمایی واقعی بود که در حوزه تبلیغ و عکسهای صنعتی با ارزش است امیدواریم عکسهای حوزه فاین آرت خانم قاسمی را هم ببینیم.

در اثر خانم سمیرا ارجمندی با تکنیک میکس مدیا  من کانسپت میز نهار را نیافتم .شاید ادراک انتزاعی میزنهار باشد. دفرماسیون آنوتومی های درست در این کار نشان میدهد هنرمند از مرحله طراحی عبور کرده و این خبر خوبی است.

انسان واره ای که در کار خانم مهسا اسدی با تکنیک ترکیب مواد  بود یک کلاژ فکری از اندوخته های بصری در یک فضای درست حساب میشد که آگاهانه در کنار هم قرار گرفته اند قطعا خانم اسدی با فکر نکردن به قضاوت مخاطب و تزریق ناآگاهی لازم به اثر کارهای قویتر از این کار هم خواهند داشت.

من فضای بدون گرامافون کار آقای قاسم محمد هادی با تکنیک اکریلیک را آنقدر دوست داشتم که سعی کردم در ذهنم با حذف گرامافون یک اثر زیبای رئال گونه را به یک کار انتزاعی با رنگ تبدیل کنم . دیدن غیرآموزشی آثار  Mark Rothko می تواند به هنرمند کمک بزرگی بکند.

اثر خانم الهه مظفری با تکنیک رنگ روغن یک معماری آگاهانه بود که برای هنر ضروری نیست بروز جهان زیستی هنرمند روی تابلو اجتناب ناپذیر است اما با این وضوح کمی اثر را  از ذات هنر دور میکند بهتر است این تکنیک بیشتر از جهان هنرمند در خدمت جهان هنر باشد.

امیر اصغرزاده با تکنیک عکاسی دیجیتال در این نمایشگاه نشان داد که خوشبختانه به بازنمایی نقطه به نقطه و واقعی جهان علاقه ای ندارد .اینگونه عکسها که جهان دیگرگون را نشان میدهند در حوزه عکاسی هنری قرار می گیرند گاهی حتی یک کراپ بعد از عکاسی مهمتر از خود عکس و امیر با تجربه خوبش این را خیلی خوب میداند.

 

 

نمایشگاه میزنهار یک عنصر جداگانه هم در افتتاحیه داشت با نام پرفرمنس که به طور مستقل به این اجرا می پردازیم .

امیدوارم در فرصت مقتضی در یک فضای مناسب تمامی آثار را در کنار همدیگر تحلیل کنیم

با توجه به وجود تکنیک ها و مدیومهای متفاوت در این نمایشگاه آنهم با موضوع مشترک ،راه برای یک بررسی هنری باز بود .چرا که یک مخاطب آگاه از خودش می پرسد با توجه به تعداد تقریبا زیاد هنرمندان با مدیومهای مختلف عکاسی ، نقاشی و پرفرمنس کدامیک در این نمایشگاه برای موضوع میز نهار قوی تر ظاهر شده است .به هر حال هر مدیوم فرصت داشت در کار چند هنرمند خودش را نشان دهد .اما تفاوت کیفی آثار این بررسی را دچار مشکل می کند . واقعیت این است که در نمایشگاهی که ۲۵ هنرمند سر میز نهار نشسته بودند تفاوت آثار فاحش بود. و این برای هنرمندان فرصت خوبی است که با نقد و تحلیل اثرها برای نمایشگاههای بعدی گامهای محکمتری بردارند. در گفتگویی که با خانمها نظم علیزاده و کرمی داشتم در این مورد گفتند که :

تحلیل آثار هنرمندان جوان که عبور از مرحله علم و مطالعه هنری را گذرانده و این را در آثارشان بوضوح میتوان دید که کشاکشی ذهنی همراه با مهارت دیده میشود .

این نمایشگاه از چندین بخش تشکیل شده است و بصورت مولتی برگزار گردیده است که شامل نقاشی ، تصویر سازی ، عکاسی و پرفورمنس آرت بوده است.

و هدف از آن نگاه ها و زوایای مختلف هنری را که در بینامتنیتی اشتراک

داشته اند و ان ها فقط با یک کلمه مشترک بنام ” میز نهار “که حتی نمیتوان گفت یک عنوان یا موضوع بلکه کلمه ای عمیق که بواسطه آن از ناخودآگاه و یا بالعکس هر هنرمند نشات گرفته است.

و بینامتنیت در این نمایشگاه نه بشکل سنتی و پوسیده بلکه به صورت ذهنی و شخصی خلق شده است . و حتی در آثاری که نزدیک و مشابه بودند واکنش  ذهنی ان ها در یک مسیر بوده است.

 

روایتی از پرفرمنس میلاد نظم علیزاده با عنوان میز ناهار

 

با استناد به مقاله ” بررسی نظریه اجرا ”  از Richard Shechner نویسنده و نظریه پرداز هنر ،آغاز و ریشه پرفرمنس را در مراسم آیینی جستجو می کنیم آیین های اولیه ای که بازیهایشان هم مقدس بود.بعد با استناد به تقدس سفره و نان در فرهنگ خودمان ،غذا خوردن را هم میتوان یک بازی مقدس فرض کرد و میز نهار محل این بازی شگفت انگیز است.جایی برای اظهار مهربانی ، توجه .و میزبان در فرهنگ ما انسان خوشبختی است که فرصتی برای مهرورزی به دیگران پیدا کرده است از این رو مادرها بهترین میزبانهای دنیا هستند حتی با یک نیمروی ساده که این روزها آنهم به سادگی به دست نمی آید. سفره ناهاری که کارگران معترض جنوب همین اواخر در خیابان شهرشان پهن کردند و منجر به میزبانی اهالی شهر در روزهای بعد شد ،یکی از تاثیرگذارترین پرفرمنس های تاریخ هنر اجرا بود.

مجری یا پرفرمر پرفرمنس و طراح میز نهار میلاد نظم علیزاده بود .و خانم نظم علیزاده هم در این کار همکاری داشتند. اینکه مجری و همکار پرفرمنسی با رویکرد میزنهار ،خواهر و برادری باشند که هزاران بار با همدیگر سرمیزنهار نشسته اند در نوع خود بدیع و قابل بررسی است.بعد از آنکه بازدید کننده ها به درخواست طراح پرفرمنس از سالن خارج شدند و مجددا به دعوت ایشان وارد به سالن آمدند، سر در گمی بازدیدکننده ها برای من جالب بود که کم کم همه مان متوجه شدیم که اجرا در آشپزخانه است و با  بازدید مخاطب ها از میز پذیرایی آشپزخانه شروع می شود. البته استارت کانسپت پذیرایی با توزیع آب انگور با فرمت نستالژیک آن دم در گالری بود .و بعد این اجرای متواضع از رویداد پذیرایی سر میز نهار در آشپزخانه گالری و آوازخوانی اپرایی میلاد نظم علیزاده در سالن با همخوان اتفاقی یا طراحی شده ،می رسید .همین موضوع که بنده متوجه نشدم همخوان میلاد با طرح قبلی بود یا اتفاقی ، از نکات قوت این اجرا بود .به نظر من هر اجرا با کنجکاوی مخاطب ها شروع می شود . وقتی مخاطب ها از همدیگر در مورد کانسپت اجرا سئوال می پرسند یا کلا اتفاقی نیفتاده است یا اتفاق بزرگی در حال رخداد است.مخاطب ایرانی به اجرای ساکت و بدون هیجان عادت ندارد و احتمالا از به دار آویختن یک نفر از سقف گالری کمتر تعجب می کند تا پذیرایی و نحوه خوردن و آشامیدن سر میز . شِکنر در تعریف اجرا می گوید : ” اجرا بزرگترین و نامشخص ترین مجموعه کل رویدادهاست که بیشتر آنها بدون جلب توجه اتفاق می افتد . ”

اما به نظر من درخواست خروج از مخاطب ها برای ورود مجدد به سالن نیاز نبود و اجرا میتوانست در لا به لای بازدید از آثار روی دیوار یا از همان ابتدا شروع شود و مخاطب ها ناخود آگاه در اجرا مشارکت کنند.

طراح پرفرمنس در گفتگویی در این خصوص گفتند : درخواست خروج برای مخاطبان کاملا بالعکس بسیار ضرورت داشته است خروج مخاطبان انسجام اثر را گسترش میداد ودر ذهن مخاطب موثرتر واقع میشد از این جهت که خوشایند آنان نبوده و با بازی خوراکی (ساندیس) بیشتر درگیری فکری پیدا میکردند . و با این وجود پرفورمر به کانسپت خود نزدیکتر شده است .

 

 

  اما فرصتی که گالری نگر در اختیار هنرمندان جوان و هنرمندان ناشناس هم قرار میدهد احترام برانگیز است خانم میترا تیموری  مدیر گالری نگر و خانم یلدا جمالی مدیر داخلی گالری نگر مثل همیشه همراه و همدل بودند .سپاس  

فاروق مظلومی

نوشته های مشابه

پاسخی بدهید