هنرهای تجسمی سینما تئاتر اخبار هنر موسیقی جشنواره ها رسانه تخصصی

خیلی کلان خیلی خرد ؛گفتگو با طرلان لطفی زاده

گفتگو با طرلان لطفی زاده به تاریخ دی ۱۳۹۸ به مناسبت نمایش آخرین اثرش با عنوان «پیکسلکُشی» در فضای گالری باوان انجام شد. نمایشگاه گروهی حادث به کیوریتوری زهرا قیاسی ۲۹ آذر تا ۲۸ دی ۱۳۹۸ در گالری باوان بر پا شده است. در استیتمنت «پیکسل کُشی» آمده است که:

تخمین زده می شود در صبح ۶ ام اگوست ۱۹۴۵، ۴.۴۴ ثانیه قبل از انفجار بمب «پسر کوچک» در ۵۸۰ متری از سطح زمین بین ۶۰.۰۰۰ ال ۷۲.۰۰۰ نفر در هیروشیما در دم جان دادند.

رامین سعیدیان: از نقطه شروع پیکسل کُشی بگویید؟

طرلان لطفی زاده: این کار مربوط به سال ۱۳۹۴ می‌شود . موضوع جنگ برای من همیشه محل توجه بوده است. از جنگ هشت ساله خودمان گرفته که به اندازه‌ی خودم آن را تجربه کرده‌ام تا جنگ های دیگر که مطالعه شان کرده‌ام. داستان هیروشیما از زمانی برای من خیلی بیشتر مورد توجه قرار گرفت که ویدئوها و تصاویری از آن دیدم. تصاویری که برایم باورکردنی نبودند ، چگونه بشر می تواند به این نقطه برسد. این شکل از نابودگری و وحشیگری در انسان برایم وحشتناک بود . شیفتگی من به فیزیک که رشته دانشگاهی ام بوده است و همه این وحشیگری که فقط از یک فرمول فیزیک آغاز شده بود برایم نفرت انگیز تر و باورنکردنی تر میکرد .

سعیدیان: جنگ به عنوان یک رخداد تاریخی برای شما چه معنایی دارد؟

لطفی زاده: به نظر من اینکه حقایق هیچ جنگی هرگز واقعا مشخص نمی شود و همیشه اسراری پشت همه مستندات می ماند ،مستنداتی که به ظاهر بعد از ۳۰ سال از وضعیت محرمانه درآمده اند . این ابهام و نامشخص بودن ،جنبه ای از آن است که آدم را غمگین می کند . اینکه جان انسان ها در جنگ انقدر بی ارزش می شود ، که همه تبدیل به اعدادی می شوند و از آن غم انگیز تر اینکه ،اعداد اعلام شده حتى از دو منبع هم یکسان نیستند .

جنگ شاید کلان ترین واقعیت تاریخ انسان بوده است ،هر چند این کلان بودنش چیزی از تلخی و دهشتناکی تک تک قصه های خُردش کم نمی کند. اگر در جنگى صدها هزار نفر یا میلیون ها نفر هم جان داده باشند ، درد از دست دادن فرزند برای مادری کمتر نمی شود . این همه کنتراست در آمار ،اعداد و در بطن خودِ ” زندگى ” ،حیرت انگیز است. اینکه انسان تاب می آورد .

سعیدیان: به نظر شما فرم و محتوا لازم و ملزوم یکدیگرند؟

لطفی زاده: من در مورد کار خودم فقط میتوانم نظر بدهم . برای من محتوا خیلى خیلی مهم است . همیشه از محتوا شروع می کنم ، شاید بیشترین زمان را به پژوهش اختصاص میدهم و مفهوم برای من اصل ماجراست . فرم مرا تا جایی درگیر میکند که به مفهوم و کانسپت کمک کند ، بیشتر از آن را غیر ضروری میدانم . تا جایی درگیر فرم و خود اُبژه میشوم که در جهت تامین مفهوم و پروسه کارم باشد . حتی گاهی ممکن است در اینکار آنقدر زیاده روی کنم تا جایی که بعضی آن را به عنوان اثر نتوانند بپذیرند .

سعیدیان: آیا این کار می توانست در مدیوم دیگری مانند ویدئو هم ارایه شود؟

لطفی زاده: به نظر من هر کاری همیشه میتواند در مدیوم دیگری تولید شود . شاید خود هنرمند حتی اگر آن را در زمان دیگری انجام دهد مدیوم متفاوتی را برای بیانش انتخاب کند . برای “پیکسل کُشى” عکسى تاریخى مربوط به جشن موفقیت آزمایش های بمب اتمی در آمریکا را از اینترنت دانلود کردم و آن را تبدیل به دوازده هزار پیکسل کردم ( که اختلاف بین اعداد اعلام شده از تعداد کشته شدگان در هیروشیما بود ) و اسم آن را پیکسل کُشى گذاشتم ، در حالی که پیکسل هاى موجود در عکس دیگر تبدیل به مربع هایی خاکستری شده اند که بر روی پارچه چاپ شده اند و دیگر نمیتوان به آن ها پیکسل گفت ، از بازی کردن با زبان مدیوم و همینطور استفاده از متریال حاضر آماده همیشه خوشم آمده است .

 

*دپارتمان عکس مرکز پژوهشگر هنر / رضا فاموری – مارال اقبالی

رامین سعیدیان

http://www.artresearcher.center

کارشناس ارشد پژوهش‌هنر / raminsaidian@gmail.com

نوشته های مشابه

پاسخی بدهید