هنرهای تجسمی سینما تئاتر اخبار هنر موسیقی جشنواره ها رسانه تخصصی

گفت و گو با شهریار بهروز

از اعترافات یک مترسک فراری تا سرودی برای گوزن ها

shahriyar_behrooz_honargardi
شهریار بهروز

شهریار رو از یک صفحه‌ی ساده در فضای مجازی فیسبوک می‌شناسم و از شعر هایی که به مرور زمان رابطه ی احساسی با مخاطبانش برقرار کرد و  خیلی زود در فضای مجازی جایگاهی ثابت برای خود یافت؛ حال  شاهد رو نمایی کتابی از او به اسم سرودی برای گوزن ها هستیم که در هفته گذشته در موسسه کارنامه با حضور استاد حافظ موسوی و جمعی از شاعران برگزار شد در این زمان فرصت را مناسب دیدم  برای مصاحبه با شهریار بهروز…

  • شهریار جان خودت و  برای مخاطبان هنر گردی معرفی می کنی؟

با سلام به شما

من شهریار بهروز هستم, بیستم فروردین سال 1363 در شهر همدان بدنیا آمدم و تحصیلاتم را تا مقطع دیپلم در همین شهر گذراندم. هجده ساله که بودم به همراه خانواده به تهران آمدیم و دوسال بعد, من در دانشگاه امام خمینی قزوین رشته کارشناسی برق پذیرفته شدم و به تحصیل در این رشته پرداختم اما به دلیل عدم علاقه به این رشته و درگذشت مادرم, این دوران به کندی و سختی سپری شد.  در همین اوان بود که زمزمه های شعر در من شروع شد و بعد که به خدمت سربازی رفتم این روند رشد سریعتری پیدا کرد تا امروز که اینجا هستم و اتفاقات و تغییرات زیادی را در زمینه ادبیات از سر گذراندم.

  • شهریار چه زمانی و کجا باور کردی که  می تونی یک شاعر باشی و به طور جدی شروع به نوشتن کردی؟

من فکر می کنم امر نوشتن یک واکنش است به واقعیتی که در دنیای بیرون جریان دارد، به کشکمش‌ها و سرگشتگی‌های درون آدمی. وقتی آنچه را که جستجو می کنیم پاسخی در دنیای بیرون ندارد, پس دست به خلق آن می زنیم و نوشتن یکی از راه‌های آفرینش است.حالا در این مورد که نوشتن برای اولین بار چگونه اتفاق می افتد, گمان من این است که یک اتفاق می تواند آغاز یک نویسنده باشد. اتفاقی که ناتوانی انسان را در برابر امر واقع نمایان می کند و من از آن به سوگ تعبیر می کنم.

در مورد من هم همینطور بود وجود یک فقدان در زندگی, من را به سمت نوشتن برد. و رفته رفته به جزئی از وجود من بدل شد و آنجا بود که باور کردم می توانم شاعر باشم.

در مورد بخش دوم سوال بهتر است بگویم که نوشتن برای من از همان ابتدا جددی بود اما اگر منظورت حرفه ای شدن باشد, باید بگویم که من حدودا شش سال است که می نویسم اما ورود من به عرصه حرفه ای و دغدغه های حرفه ای ادبیات از سه چهار سال پیش, و از آشنایی با استاد عزیزم حافظ موسوی آغاز شد.

  • در مورد صفحه ی که در فیسبوک داشتی برامون میگی و اینکه چرا در حال حاضرفعالیتی ندارد ؟

مترسک فراری یک اتفاق شیرین بود برای من, که با حمایت و ترغیب دوستانم و رقم خورد و در زمانی کوتاه با استقبال بسیاری روبه رو شد و مخاطبین زیادی پیدا کرد, اما آنچه در مورد مترسک فراری برای من ارزشمند بود پُر بازدید و فراگیر بودن صفحه نبود. مترسک فراری خانه‌ی همه‌ی ما بود و حسِ دوستی و همدلی ای که وجود داشت همیشه مرا حیرت زده می کرد. ما دوستانی بودیم از هرکجای جهان که کنار هم شعر می خواندیم, در تلخی ها و شیرینی ها کنار هم بودیم با اینکه شاید به سختی هم را می شناختیم و این برای من بی نهایت ارزشمند بوده و هست . اما بنا به مناسباتی که قلبا تمایلی به آنها نداشتم فعالیت مترسک فراری در اسفند ماه 1393 متوقف شد, ولی صفحه را هنوز نبسته ام و امید دارم که مترسک فراری روزی دوباره فعالیت خودش را آغاز کند.

  • در باره کتاب برامون صحبت می کنی..که چرا اسم کتاب سرودی برای گوزن ها است؟

سرودی برای گوزن ها یک مجموعه شعر سپید است شامل 40 شعر بلند و 6 شعر کوتاه که با عنوان مکعب‍های 1 تا 6 نامگذاری شده اند و گزیده ای از اشعار سال 90 تا 92 من هستند. و در نمایشگاه امسال هم در غرفه بوتیمار حضور خواهد داشت.

آنچه در این کتاب به راحتی به چشم می خورد گوزن‌ ها هستند که در برخی از شعرها حضور دارند و در جایی به قلب آدمی شبیه شده اند. برای همین نام این کتاب را سرودی برای گوزن ها گذاشتم , سرودی برای قلب آدمی .

  • به عنوان یک شاعر میتونی در مورد سبک نوشته هات برامون توضیح بدی؟

به طبع سبک شعری من در جرگه سپید قرار می گیرد اما اگر بخواهم کمی در مورد ویژگی‌های آن گفته باشم: شعرها تصویر محورند و یا ایماژ دارند که شاید در نوع اندیشیدن من به پیرامون که همه چیز را مصور می بینم ریشه داشته باشد. از سوی دیگر وجود یک یا چند داستان است که به موازات هم پیش می روند و فُرم شعر را کامل می کنند. در واقع داستان محور بودن را شاید بتوان یکی از ویژگی های ثابت شعر من دانست, همچنین در حوزه زبان توجه بسیاری به حضور ریتم یا آهنگ درونی در کلام دارم و همواره سعی کرده‌ام بر اساس مضمون مورد روایت, لحن, آهنگ و چیدمانی مناسب از کلمات را برای هر شعر  به کار ببرم. و شاید در مورد سبک شعری بتوان گفت که سویه هایی از پست مدرن آمیخته با ادبیات غنایی در کارهای من دیده می شود.

  • از الان به کتاب بعدی فکر می کنی؟

حتما همینطور هست. اما هدفم کتاب بعدی نیست, من زندگی می کنم و شعر هم چیزی جز زندگی نیست, تجربه‌های زیسته, حوادث و اتفاقات, ملاقات ها, خواندن ها و نوشتن ها و … شعر مجموعه ای از تمام اینهاست. و من در جهت بهتر شدن وضعیت شعرم حرکت خواهم کرد, زندگی خواهم کرد و هر زمان که بتوانم مجموعه‌ای در خورِ یک دفتر شعر گردآوری کنم به کتاب بعدی فکر می کنم اگر نه, صبر خواهم کرد.

رخشید فنایی

architect

نوشته های مشابه

پاسخی بدهید