دو سال پیش نوشته بودم؛ امیدوارم تا تیرآرت پیشرو (تیرآرت ۹۸) بساط پاندمی کرونا برچیده شده باشد. امان از اینکه نمیدانستم بعد از خوشحالی کشف واکسن و انتظار رسیدن آن از خارج، داخل و نوبتبندی و تزریق دوز دوم، سوم و هزاران ادا و اصول، همچنان با عواقب سونامیوار طاعون قرن بیست و یکم دست به گریبان خواهیم بود. حال وسط معرکه پاندمی، ما جماعت نازکدل هنر مانند آوای خروس بی وقت به دنبال گسترش بساط امید با پیشه خود هستیم. چرا که تاریخ نشان داده، مانند سنگ زیرین آسیاب، هنر و هنرمند با هر ترفندی سختی ها را هر چند عظیم با جان و دل میساید و پودر میکند. انگاری از همان ابتدا با چشم مسلح هم ناپیدا بوده است.
سال ۱۴۰۰ خورشیدی در این اقلیم، هنر همچنان خلق شد و مانند طاووسی خوش خط و خال خرامان قدم زد و خود را به نمایش گذاشت. به سنت همیشگی مرور سالی که گذشت در لحظات پایانی عمر سال کهنه، آنچه با رایحه امید ماندگار شد در هنر این مرز و بوم را شمارش می کنیم.
در اواخر بهار موزه هنرهای معاصر بعد از گذشت دوران بازسازی ملالآور و چندین بار تمدید بازگشایی با نمایشی از آثار اندی وارهول با عنوان پرسونا، بالاخره گنجینه خود را در قالب پروژه ای کیوریتوریال از امیر راد با دوست داران شریک شد. در محافل رسمی و غیر رسمی از کاستی ها در کیفیت و نوع نگاه به بازسازی گفتیم و کاری به شنیده شدن یا به نشنیده گرفتن آن نداشتیم. از نزدیک دیدن وارهول در تهران لذت بردیم و برای دیدن پروژه های کیوریتوریال دیگری از گنجینه موزه امیدوار شدیم.
در اواخر تابستان همکاری انتشارات موزه هنرهای معاصر با پروژه های ۰۰۹۸۲۱ به اتفاق مبارک رونمایی از هفت کتاب نفیس از گنجینه موزه به عنوان حرکتی مستند نگارانه منجر شد. اتفاقی مثبت که خیلی زودتر از این باید به نتیجه میرسید.
در میانه پاییز پروژه میراثصنعتی جامعه دیهیم با کیوریتوری پویا آریانپور و آوا شیرجعفری در فضای متروک صنعتی در شهرک قیامدشت جاده خاوران با آثار ۲۹ آرتیست برپا شد. لذت دیدار از کالبد یک محیط صنعتی که ققنوس وار با آثاری هنری دوباره جان می گیرد. کارخانه ای که همیشه برای ما محصولاتی را تولید و به سوی ما ارسال می کرد، حالا ما را برای دیداری متفاوت فرا خوانده بود.
در انتهای پاییز هامون پسر محسن وزیریمقدم بزرگ، با همکاری بنیاد پژمان بخشی از آثار حجمی پدر که تحقق نیافته بودند را در فضای کارخانه آرگو به نمایش گذاشت. نمایشی تعاملی که مخاطبان را با حجم هایی که بخشی از تاریخ هنر معاصر ایران هستند درگیر می کرد. تصویر ماندگار این نمایش، بازدید و کنش کودکان در تورهای گروهی بازدید از نمایشگاه بود. تصویر آشنایی که در موزه ها و گالری های اقلیم های توسعه یافته به عنوان بخشی از سبد فرهنگی همیشه دیده میشود و در اقلیم ما به عنوان پروژه ای فوقبرنامه در نظر گرفته و چه مدیران با ذوقی را طلب می کند تا آنرا از فوق برنامه به برنامه ای روتین تبدیل کند. کما اینکه به نظر می رسد برنامه اصلی درسی باید مواجه رودروری کودکان با تاریخ باشد.
و بالاخره در ابتدای زمستان بازار کتاب هنری بن گاه، محلی برای تجدید دیدار دوست داران هنر و کتاب در زیر سقف آوا پلت شد. انتشارات هنری با همه سختی های مالی و تکنیکی همچنان به تکلیف مستند ساختن آنچه خلق شده و می شود به امید روزهای بهتر ادامه می دهند.
*تصویر تیتر: «پشت به کوه» از درسا بسیج. پروژه میراث صنعتی