گالری گلستان از سوم تا هشتم شهریورماه میزبان آثار شبنم شعبانی است.
روایت زیر را از فاروق مظلومی میخوانید:
وقتی کیومرث منشی زاده گفت: ” سینما نقاشی را شکست خواهد داد” نفهمیدم منظور بزرگترین منتقد معاصر ایران چیست. قصد داشتم در دیدار بعدی بپرسم که دیدارمان به قیامت موکول شد . و کیومرث خان فروردین ۹۶ از دنیا رفت.منشی زاده حرفهای عجیب زیاد داشت . مثلا می گفت : شعر قبل از گفتن آدم را دیوانه می کند و نقاشی بعد. اما برای من که نه شاعرم و نه نقاش این جمله ها ، قابل درک نبود.
نقاشی خوب شاید هنرمند را بعد از پایان کار رها کند اما مخاطبش را هرگز رها نخواهد کرد. لحظه انتزاع – بریدن از زمان و مکان – در تابلوی نقاشی در هر لحظه ای ، حقیقتی دیگر پیدا می کند.نقاشی های خانم شعبانی را اول بار که دیدم هیچ شوکی به من وارد نکردند . تجربه من در گالری گردی این است که اینگونه کارها یا کلا خنثی هستند و فعالیتی ندارند و یا خیلی تودار هستند و برای ایجاد کنش و واکنش باید درنگ کرد. البته من هیچوقت از آثاری که همان لحظه اول چکششان را به سر آدم می کوبند استقبال نمی کنم چون میدانم همه چیز بعد از آن لحظه تمام خواهد شد.این کارها یا زیبایی و مرده انگاری رئالیسم را دارند یا تشنج رنگ و فرم و نقاش هستند به اسم کار فرامدرن .و بیشتر از عنصر بصری حرکت استفاده می کنند.
احتمالا نقاش بزرگ ایران ابوالقاسم سعیدی نقاش فقید کشورمان از نقاشیهای شبنم شعبانی خوشش می آمد چون آثار خانم شعبانی فقط نقاشی هستند و قرار نیست بلندگویی برای فهماندن مفهومی یا رساندن پیامی باشند چرا که جنس ارتباط با اثر هنری فهم و لذت نیست.آنها حقیقتی موثر و مستقل را برای مخاطب دارند که اتفاقا برای هر کسی منحصر بفرد است.
حالتی از انسان در این نقاشیها دیده می شود که خوشبختانه فاقد نامهای قراردادی انسان است و این تفاوت مدیوم های تصویری با مدیومهای متکی به متن است.مثلا در تابلویی که زنی نشسته و روی یک حجم خاص خم شده است، تنها جمله ای که مخاطب می تواند بگوید این است : جور خاصی بود .غمگین ؟ نه . مستاصل ؟ نه . خسته ؟ نه افسرده ؟ نه.
دایره لغات برای بیان حالات انسانی بسیار محدود است.و موضوع اصلی این است که اگر اتفاقی که در نقاشی می افتد با زبان قابل بیان بود دیگر چرا زحمت نقاشی کشیدن به خودمان داده ایم.من غیرقابل بیان بودن فعالیتهای درونی نقاش و نقاشی را در آثار خانم شعبانی ، مصداقی برای حضور آرت میدانم.وقتی می گویند هنر تعریف ندارد و خودش تعریف است. یعنی هنر ، شناسایی لحظه و حقیقتی را که در شرایط دیگر ممکن نیست ،ممکن می کند.
در کارهای خانم شعبانی رنگ گذاری بر رنگ پردازی اولویت دارد و این ترجیح لحظه و حالِ نقاش به تکنیک است.
مطلق نیست ولی می شود رنگ گذاری چون می تواند فارغ از فکر و منطق باشد منتزع تر از رنگ پردازی است که اصولا متکی به دانش رنگ است.
فضاهای زمینه ای پرسپکتیوی در این نقاشی ها دیده نمی شود و بیشترین تاکید در فضاهای نزدیک است.همان کاری که تفاوت امپرسیونیست ها با اکسپرسیونیست ها بود.
اگر بپذیریم تابلوی نقاشی یک ابژه است می شود گفت در نقاشی های خانم شعبانی سوژه اصلی انسان است و خوشبختانه این انسان موصوف با صفتی نیست.انسانهای تابلوهای خانم شعبانی در برابر دفرماسیون و اغراق آنوتومی و پریشانی ، بسیار تقدیرپذیر هستند و ما را بیشتر یاد یک انسان شرقی می اندازد تا اروپایی و آمریکای…نمیدانم شاید این از روحیه تقدیر پذیری ما ناشی می شود.
و اما همچنان معتقدم ما کیوریتور و استیتمنت نویس نداریم.
تا هشتم شهریور نقاشی ها و انسان های شبنم شعبانی در گالری گلستان منتظر شما هستند.
شبنم شعبانی متولد ۱۳۵۹
کارشناسی ارشد نقاشی دانشکده هنر و معماری
عضو انجمن هنرمندان نقاش ایران
نمایشگاه گروهی- گالری برگ ۱۳۸۳
نمایشگاه گروهی- گالری جهان نما ۱۳۸۵
نمایشگاه گروهی- گالری دی ۱۳۸۶
مایشگاه انفرادی- گالری عقیلی ۱۳۸۶
نمایشگاه گروهی -گالری عقیلی ۱۳۸۶
نمایشگاه گروهی- گالری ماه مهر ۱۳۸۷
نمایشگاه گروهی- کافه گالری ایرانشهر ۱۳۸۸
نمایشگاه گروهی- طناز گالری فلورانس ۱۳۸۸
نمایشگاه گروهی انجمن نقاشان- گالری صبا ۱۳۸۹
نمایشگاه گروهی انجمن نقاشان- خانه هنرمندان ۱۳۹۰
نمایشگاه منتخب انجمن نقاشان- خانه هنرمندان ۱۳۹۱ نمایشگاه گروهی- گالری هور۱۳۹۱.
نمایشگاه انفرادی- گالری گلستان ۱۳۹۳ نمایشگاه گروهی “رهایی-غزه” فرهنگسرای نیاوران ۱۳۹۳.
نمایشگاه گروهی -گالری عقیلی ۱۳۹۳
نمایشگاه گروهی مان هنر ایرانی -انجمن نقاشان ارمنستان ایروان-ایروان ۲۰۱۶
نمایشگاه گروهی-گالری نگر۱۳۹۵
نمایشگاه کارنمای پژوهشی ۴-خانه ی هنرمندان ایران-گالری ممیز ۱۳۹۵
گالری گلستان -شهریور ١٣٩۶