مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

پراکنده در فضا؛ مروری بر نمایشگاه ساناهین باباجانیانس در گالری پروژه های آران

پراکنده در فضا عنوان نمایشگاه خانم ساناهین باباجانیانس است که در آبان ۱۴۰۰ در گالری پروژه های آران به نمایش درآمد. این نمایشگاه مشتمل به دو مجموعه از نقاشی و حجم است.

در استیتمنت این نمایشگاه و به قلم خود هنرمند آمده:

دیاسپورا یا قوم پراکندکی، پدیده ای است که بسیاری از اقوام را درگیر نموده، چه در نوع اجباری و خشونت بار آن و چه خودخواسته. داستانی که برای برخی از اقوام قرنهاست ادامه دارد. یکی از مهمتری تاثیرات این پدیده چند فرهنگی بودن یا شدن است، که باعث میشود افراد به دنبال پیدا کردن مسیری شخصی و تعاریف خود از اجتماع باشند. تمامی این نمایشگاه به نوعی تجربه های شخصی است که با گشتن، عبور کردن و پیدا کردن جایگاهی در جامعه ی کوچکتری که از جامعه غالب تاثیر میگیرد، شکل گرفته. اما در این جستجو چه چیزی میتواند مهمتر از حفظ فردیت باشد؟

اقلیت خوانده شدن نوعی حس عدم تعلق در انسان ایجاد می کند و دائما در یک فضای بینابینی گرفتار می کند. من با ابزار هنر در تلاش برای ساختن چیزی دیگر از دوگانگی درونی خود هستم.

در بخش اول این نمایشگاه با کنار هم قرار گرفتن نمادهایی از معماری ایران و ارمنستان فضاهایی ساخته شده که تلفیق جدانشدنی این دو فرهنگ را نمایان می‌کنند. تلفیقی که نه فقط در سازه‌های معماری بلکه در هنر و طراحی و شعر و ادبیات دو کشور به وضوح مشهود است.

همه روزه در رفت و آمد بین مفاهیم و عناصر مختلف به تعاریفی میرسیم که شاید تنها یک لحظه را بسازند و لحظه ای پس از آن تعریفی تازه به میان آید. آن مفاهیم را با تعاریف جدید میپوشانیم و باز تکرارش میکنیم بلکه خود را بهتر بشناسیم و آسان تر معرفی کنیم، این تکاپو را هر آن و هر لحظه تکرار میکنیم.در این گشت وگذار بی پایان و در دوگانگی هایی که بخش از زندگی من هستند، انرژی مضاعفی در جریان است و گاهی به آزاد شدن انرژی بیشتر می انجامد که مشابه انفجاری از درون می باشد. این بهایی است که که برای درک بهتر سرعت و زمان و فضا می پردازم تا شاید مفاهیم دنیایی که پیوست در تغییر است را بهتر پذیرا باشم . دنیایی که در خود نشانه هایی از تاریخ، هویت و قومیت دارد و نهایتا همه در همین بستر به آینده برده می شوند.

در این تکرار روندی وجود دارد، روندی از ساختن، پوشاندن و ساختن دوباره. پوشاندن نه از سر کم اهمیت بودن، بلکه به جهت از نو ساختن، برای ساختن پایه هایی جدید که تنها از آن من باشد.

آثاری که فرمی آبستره با محتوایی فیگوراتیو را به نمایش می‌گذارند. آثار ساناهین در مفهوم خودشان هم دچار تناقض هستند.این مجموعه دردآورترین وقایع را به زیباترین شکل ممکن بیان می‌کنند. وقایع نگاری هنرمند توامان با نظم و بی نظمی‌ا‌ی جذاب و گزنده سعی در  به یادآوری تکه های از هم پاشیده تاریخ دارد. گویی خالق آثار سعی دارد تا یک واقعه، یک حادثه، یک برش از تاریخ که از پی انفجاری عظیم تا به تاریخ معاصر کش آمده را بازچینی کند.روایت پراکنده در فضا روایتی تند و گزنده است از آنچه خودمان بر خودمان روا می داریم. در نگاه اول بیشترین دریافتی که از کل دو مجموعه دریافت می شود ( انفجار) است. گویی در مجموعه دیاسپورا جرقه این انفجار زده شده و پس از طی زمانی تأمل برانگیز انفجار نهایی و نابودگر در مجموعه دوم واقع می شود. به لحاظ ساختاری عناصرو المانهایی از اقوام و فرهنگهایی متفاوت در میکس و درآمیختگی ای باهم و درکنار هم در یک حادثه مشترک گیرافتاده اند.همین لحظه است که در آثار ساناهین فریز شده اند. هنرمند با ارجاع مخاطب به فکت های تاریخی و قومی معاصر سعی در بیان رویدادی دارد. ساخت وارهای ساناهین ارجاعاتی از مذاهبی دارند که در جدل کردن باهم گوی سبقت را از هم می ربایند. ما شاهد حجم ها و نقاشی هایی هستیم که با معجزه ای دو فرهنگ، دو معماری، دو قوم را باهم میکس میکند و لحظه ای واقع شدن این دو درهم را با انفجاری ثبت و فریز میکند در نقاشی ها وقایع و مکانها و تاریخ ها لایه به لایه بر روی هم ثبت میشوند. گویی گذر زمان معجزه ای  است که این لایه ها را به هم می چسباند تا یک کل واحد بدست آید.این زمان صرف شده در اجرا چه به لحاظ تکنیکی و چه به لحاظ مفهومی خود تاکیدی است بر واقعه ای که در یک دوره ی زمانی کش دار واقع شده و اثر وقوع آن سالها و سالها بر جان تاریخ خواهد ماند.

نقاشی های آبستره ای که حتی به لحاظ اجرا در فیگوراتیو ترین حالت  ممکنشان اجرا شده و به نمایش درآمده اند. حجم ها در ادامه و تکمیل آثار دوبعدی جان گرفته اند و از تاثیر فضای مثبت و منفی شان در فضا اراده کرده اند تا حس و حاصل از انفجار را برای مخاطباش تجربه پنداری کند.

ناقوس به علاوه طاق جناقی و قوسی به علاوه انفجار مساوی است با گوتیک.


فاطمه بهمن سیاهمرد

دیدگاهتان را بنویسید