مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

پرتره ای برای انتخاب میان چاپلوسی یا حقیقت

چاپلوسی جزو آن دسته طبقه بندی می شود که برای انسان مضر است، ولی ما دوستش داریم. مانند خیل عظیمی از غذاها که می دانیم برای بدن ما ضرر دارند ولی وقتی با آن ها روبرو می شویم، دست و پایمان شل می شود و تا به دستش نیاوریم آرام و قرار نمی گیریم. چاپلوسی از قدرت مسیری است هموار و همواره خوش آتیه برای رسیدن به مقصودی که باید به آن رسید. در مواجهه با قدرت یا ترس عاملی برای انتخاب چاپلوسی می شود یا آسانسور وسیله ای به مراتب بهتر از پله برای رسیدن به طبقات ترقی به نظر می رسد.

قدرت ذاتا چاپلوس پذیر و چاپلوس پرور است. خود را با این عنوان مکدر نمی کند بلکه عناوین دیگری برای بیشتر لذت بردن از این فعل انتخاب می کند. به ندرت پیش می آید قدرت به آنتی ویروس چاپلوسی تبدیل شود، آن هم به یک دلیل ساده؛ چاپلوسی قدرت تفکر را از صادر کننده و دریافت کننده آن می گیرد. به جای تفکر مفاهیمی همچون خود عالم پنداری و خود زرنگ پنداری را گسترش می دهد.

در سال ۱۹۵۴م به مناسبت ۸۰ سالگی وینستون چرچیل نخست وزیر کهنه کار انگلستان، از طرف اعضای مجلس عوام و لردها سفارش یک پرتره به گراهام ساترلند نقاش داده می شود. همه چیز به نظر خوب پیش می رود تا روز پرده برداری از پرتره در یک مراسم عمومی که نتیجه کار به مذاق آقای نخست وزیر خوش نمی آید. تابلو را به منزل می برد و بعد از مدتی به دستور همسرش برای پایان دادن به ناراحتی او از این طراحی، از بین می رود. مانند دو اثر دیگر والتر سیکرت و پل ماز از آقای نخست وزیر که توسط همسرش به همین سرنوشت دچار شد.

چاپلوسی
پرتره وینستون چرچیل. گراهام ساترلند. ۱۹۵۴م.

سفارش پرتره می تواند جمع همه چاپلوسی ها باشد. چاپلوسی سوژه از خود، چاپلوسی نقاش برای مزد و برانگیختن چاپلوسی بیننده اثر که هدف نهایی پروسه خلق است. پادشاهان، ملکه ها و اشراف زادگان در طول تاریخ هنر یا سفارش پرتره می دادند یا با نهایت دقت پرتره نگاری می شدند تا در مقابل سکه طلایی به خالق اثر پرداخت شود.

ساترلند پول خلق اثر خود را از چرچیل دریافت نکرده بود. بنابراین خوشایند سوژه خطری برای مبلغ دریافتی او ایجاد نمی کرد. در ضمن میانه قرن بیستم با قرن های پیش از آن در صنعت پرتره نگاری تفاوت های زیادی داشت. ساترلند به دریافت های خود از سوژه متمرکز بود. چرچیل را در سن ۸۰ سالگی مانند سنگی مستحکم در برابر مشکلات که با لباس رسمی روزمره بر روی صندلی نشسته و دسته های آن را مانند مجسمه آبراهام لینکلن در واشنگتون گرفته تصویر کرد. پرتره مانند عکسی حال آقای نخست وزیر را نشان می داد. در حالی که چرچیل انتظار داشت با لباس فاخر شوالیه گارتر و در حالتی اقتدارگرایانه ایستاده نمایش داده شود.

انتخاب میان چاپلوسی کردن از سوژه پرتره با آرمانگرایی و برداشت حقیقی از چهره و فیزیک سوژه برای ساترلند چندان سخت نبود. چون از ابتدا او می دانست می خواهد چه کند. قصد او ناراحت کردن و حتی خوشحالی سوژه پرتره نبوده است. بلکه با دانش و مهارت خود می خواست آنچه می بیند را ترسیم کند.

دیدگاهتان را بنویسید