هنرهای تجسمی سینما تئاتر اخبار هنر موسیقی جشنواره ها رسانه تخصصی

میراث پائولا رگو

پائولا رگو نقاش پرتغالی زاده ۲۶ ژانویه ۱۹۳۵ در سن ۸۷ سالگی، پس از گذراندن روز های بیماری در تاریخ ۲ ژوئن ۲۰۲۲ درگذشت.

رگو در شهر لیسبون پرتغال به دنیا آمد، او‌ که در همان سال اول زندگی به مادربزرگش سپرده شد، با قصه های فولکور او، به سن سه سالگی رسید؛ که بعد ها بازتاب همین قصه ها در آثارش نمایان شد. سرانجام وی پس از ۱۶ سال در بریتانیا به مادر و پدرش پیوست؛ و با وجود اینکه مادرش دستی در نقاشی داشت اما فرزندش را در این راه هرگز تشویق نمی کرد و همچنین تمایلی به تحصیلات وی در مدرسه هنر نداشت. در نهایت پائولا از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۶ در دانشکده هنر های زیبای “اسلید” به تحصیل پرداخت و در این بین با همسرش “ویکتور ویلینگ” آشنا و این ملاقات، ازدواج و زندگی مشترک آنها تا زمان مرگ ویلینگ (۱۹۸۸) را منجر شد.

پائولا که از سن چهارسالگی نقاشی کردن را شروع کرد، ایده های اولیه خود را از گوش دادن به صحبت های مادر بزرگ و پدرش الهام گرفت. در واقع این ایده ها حاصل داستان های فولکور، احساس ترس از شنیدن متن کتاب دوزخ دانته (از سه گانه های کمدی الهی) و همچنین اپراهای آهنگساز ایتالیایی “جوزپه وردی” و فیلم های والت دیزنی بود؛ بنابراین او در آن زمان کشف کرد که می تواند با کشیدن نقاشی از آنچه از دنیای اطرافش می شنود، احساساتش اعم از ترس و هیجان را تخلیه کند. پائولا بر ای باور بود که: « تصاویر به همان اندازه به امور درونی مربوط می شود که به امور بیرونی، با این حال که راز ها و داستان هایی دارید که می خواهید آن ها را در نقاشی هایتان نشان بدهید» از این رو از نظر وی بسیار مهم بود که شما چیزی شبیه “داستان” داشته باشید، البته این “داستان” ها دچار تغییرات زیادی می شود که در این حال باید ریسک ها و مخاطرات زیادی را پذیرفت.

حال آنکه اشاعه امور بیرونی در ذهن هنرمند و ادغام آن با آنچه امور درونی می نامیم، موجب خلق آثاری چون “ماهیگیر” توسط وی شده است. در این اثر گرایش هنرمند به هنر گروتسک، با دفرمه نشان دادن صورت پدر و اغراق در نمایش رنج درونی وی که حاصل افسردگی اوست، آشکارا با الهام گرفتن از تاجی از خار (اشاره به تصلیب عیسی مسیح) به تصویر درآمده است؛ بنابراین پائولا با نمایش المانی از مسیحیت، که با تاکید بر این مسئله که دین ماهیتی آزادی بخش دارد، پدر که فردی کاملا لیبرال بود را در معرض نمایش گذاشته است.

ماهیگیر . پائولا رگو . ۲۰۰۵م

از دیگر موضوعاتی که پائولا همواره به آن می پرداخت، موضوع زنان و مسائل مربوط به آن ها بود. جامعه سنتی پرتغال زمانی که هنرمند سال های جوانی عمرش را سپری می کرد موجب آن شد که سیل عظیم سقط غیر قانونی جنین در این کشور به راه بیفتد؛ و پائولا که خود از این جامعه مسثنی نبود، شروع به کشیدن زنان در این موقعیت کرد. پس از برگزاری اولین رفراندوم در سال ۱۹۹۸ در پرتغال مبنی بر قانونی شدن سقط جنین، تعداد آرا برای تغییر قوانین مربوط به این مسئله در کشور کافی نبود؛ اما در نهایت نمایش آثار پائولا در این زمینه در موزه گلبنکیان در شهر لیسبون توانست به تغییر این قوانین کمک کند.

به گفته رئیس جمهور پرتغال (۱۹۹۶-۲۰۰۶) «سبعیت بسیار زننده ی نقاشی های پائولا در آن دوره و نحوه ی بیان این رنج توسط او با اینکه خیلی ها سبک وی را پرخاشگرانه می دانستند، بدون شک تاثیرگذار بود. پژواکی که او به صورت غیر مستقیم به وجود آورد، چه شما از این نقاشی ها خوشتان بیاید و چه خوشتان نیاید، سبک بی نظیری بود که توانست نشان دهد که دیگر نمی توان به چنین وضعی ادامه داد»؛ بنابراین در سال ۲۰۰۷ بار دیگر رفراندومی برگزار شد که مردم به نفع سقط جنین رأی دادند.

هنر تنها جایی است که می توانی هر کاری انجام دهی؛ هنر آزادی است

در واقع پائولا جسورانه با بیان صریح و قدرتمند احساسات و دورنیات خود، جهانی سورئالیست، اکسپرسیونیست، گروتسک و هولناکی را خلق می کرد که داستان ها و واقعیت های زمانه ی خود را در بر می گرفت؛ چرا که او نقاشی کردن را راهی برای ارائه ی احساساتی می دانست که در زندگی واقعی مجاز به بیان آن ها نبود، او معتقد بود که «نقاشی کردن این اجازه را می دهد هر نوع امر ممنوعی را احساس کنی و برای این نقاشی می کشی که به چیزهایی برسی که در عمل آن ها را درک نکرده ای؛ و از این طریق مجوز انجام دادن هر کاری حتی کارهای شرم آور را به دست می آوری».

نقاشی “سگ های بارسلونا” از بهترین آثار پائولا رگو است که در سال ۱۹۶۵ بر اساس داستانی واقعی از رژیم فرانکو در بارسلونا خلق شده است. در آن زمان رژیم فرانکو قصد داشت سگ های ولگرد را مسموم کند، به همین علت گوشت های فاسد در سطح شهر قرار می دادند که نه تنها سگ ها را از پا در می آورد بلکه موجب مسمومیت کودکان و مردم گرسنه ی شهر می شد. نکته ی قابل توجه در این نقاشی، یک سوم بالایی آن است که داستان متفاوت از بخش دو سوم پایین را در بر می گیرد. این داستان، خیانت ویکتور نسبت به پائولا را مطرح می کند. هنرمند معتقد بود که معشوقه ی همسرش مانند گوشت های مسموم، سمی کشنده است؛ بنابراین او بدین روش خشم خود را فرو میریزد و برای بخش خالی نقاشی اش موضوعی پیدا می کند.

سگ های بارسلونا . پائولا رگو . ۱۹۶۵ م

در آخر می توان به این نکته اشاره داشت که به گفته هنرمند آنچه بیش از هر چیز در گذشته موجب افتخارش است، دریافت جایزه تابستانی مدرسه اسلید در سن نوزده سالگی است. چرا که او معتقد است در رقابت با هنرمندان بسیار خوبی موفق به دریافت این جایزه شده است.

منبع پژوهش: مستند راز ها و داستان ها / شرکت Kismet Films / شبکه بی بی سی / ۲۰۱۷

نویسنده: نازنین معظمی

نویسنده مهمان

نوشته های مشابه

پاسخی بدهید