هنرگردی مجله تخصصی هنری ایران

مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

جنبش هنر مدرن در ایران در اواخر دهه بیست و اوایل دهه سی شمسی شکل گرفت. از نظر سیاسی، این سال‌ها هم‌زمان با کناره‌گیری رضاشاه پهلوی و افزایش تماس با غرب بود. از نظر هنری، این دوره پس از درگذشت کمال‌الملک 1226-1319 (1847-1940) بود که به طور نمادین پایان پایبندی خشک به نقاشی آکادمیک به شمار می‌رفت. اوج این رویدادها امکان به پرسش گرفتن اقتدار را فراهم کرد و منجر به ایجاد گروهی از هنرمندان شد که خود را وقف آفریدن یک زبان منحصر به فرد ایرانی و مدرن کردند.

پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران

یکی از مکان‌های پدیداری این تغییرات، دانشکده هنرهای زیبا بود که در آن زمان با مدیریت آندره گدار اداره می‌شد. دانش‌آموختگان این مدرسه، به شیوه‌ای کاملاً متفاوت با هنرستان هنرهای زیبای کمال‌الملک، آموزش می‌دیدند و به‌عنوان مبتکر پرورش می‌یافتند و نه کپی‌بردار. در زمان گشایش، هنرستان کمال الملک مورد توجه فراوان بود، اما در دوره‌ی مدرن به دلیل ارادت سرسختانه‌اش به سبک آکادمیک نقاشی، مدت‌ها پس از آن‌که حتا در اروپا این متد کنار گذاشته شده بود، مورد انتقاد قرار می‌گیرد.

محل گالری آپادانا یا کاشانه هنرهای زیبا

گشایش گالری آپادانا در تهران در سال 1328 (1949) و ظهور هنرمندانی مانند مارکو گریگوریان 1304-1386 (1925-2007) در دهه سی خورشیدی، نشان دهنده تعهد به آفریدن نوعی هنر مدرن در ایران بود.

مارکو گریگوریان

مارکو گریگوریان خود به هنرهای پاپ و به ویژه نوع نقاشی‌هایی که برای همراهی با قصه گویی در قهوه‌خانه‌ها خلق می‌شد، علاقه داشت. او چنین نقاشی‌هایی را گردآوری کرده و به نمایش نیز می‌گذاشت، اما در آثار خود سبکی را ترجیح می‌داد که به بیابان، خانه‌های بومی و واژگان بصری بناهای کاهگلی اشاره داشت.

حسین زنده‌رودی

حسین زنده‌رودی (زاده‌ی 1316 خورشیدی برابر با 1937 میلادی) که یکی از شاگردان گریگوریان بود نیز از فرهنگ عامه الهام گرفت، اما در عوض به اَشکال و زیبایی شناسی اشیایی مانند طلسم، دعاهای چاپ شده و دست فاطمه توجه کرد.

سیا ارمجانی
سیا ارمجانی

کریم امامی پژوهشگر آثار هنری، در بررسی آثار زنده رودی، هنر او را به اشیایی که در سقاخانه‌ها یافت می‌شوند، تشبیه کرده است. این اصطلاح سپس به گروهی از هنرمندان اطلاق شد که اگرچه به طور رسمی وابسته نبودند، اما همگی از گذشته ایرانی و زیبایی‌شناسی پاپ در زمینه‌ی خاصی وام گرفته بودند. این گروه شامل پرویز تناولی متولد 1336 (1957) و سیا ارمجانی (زاده‌ی 1318 خورشیدی برابر با 1939 میلادی) بود.

پرویز تناولی

در آثار تناولی، نقوش خط میخی و پنجره‌های مشبک سقاخانه در مجسمه‌سازی، نقاشی‌ و فرش‌هایش ظاهر می‌شوند، چرا که او با هرکدام از این مدیوم‌ها کار کرد. تناولی بعدها در واکنش به هیاهوی دنیای هنر از مدرسه سقاخانه، مجموعه آثاری را خلق کرد که کلمه “هیچ” را در خود جای داده بود.

لباس شماره یک اثر سیا ارمجانی

ارمجانی بخش عمده‌ای از فعالیت هنری خود را صرف مطالعه، پژوهش و توسعه پروژه‌های هنری عمومی کرده است. مانیفست‌های مکتوب و هنری او، که شامل طرح‌ها و پروژه‌های ساخته شده است، در شکل دادن به مفهوم هنر عمومی در ایالات متحده مؤثر بوده است. اما از سال 1337 تا 1343 (1958 تا 1964) یک سری آثار خوشنویسی خلق کرد که با استفاده از مدیوم‌های مختلف، تمام سطوح را با ابیات شاعرانه به زبان فارسی پوشش داد تا بیانگر نوعی نقد اجتماعی باشد. همانطور که در اثر طراحی شده توسط او به نام “پیراهن” دیده می شود، این آثار اغلب حاوی امواجی از نوشته‌ها هستند که در جهات مختلف جریان دارند.

دهه سی خورشیدی به شدت دهه‌ی فعالی بود، و دهه های چهل و پنجاه نیز به همان اندازه، با روحیه ادامه دادند. در این دهه‌ها، پای ایران به صحنه هنر بین‌المللی باز شد، زیرا هنرمندان داخلی در نمایشگاه‌های هنری شرکت کردند، نگارخانه‌هایی تأسیس شدند و از مجموعه‌داران خارجی دعوت به عمل آمد.

موزه هنرهای معاصر تهران

در سال 1356 خورشیدی (1977 میلادی) موزه هنرهای معاصر تهران گشایش یافت و مجموعه مهمی از هنرمندان غربی و ایرانی را در خود جای داد. در این سال‌ها، سید محمد احصایی (زاده‌ی 1338 خورشیدی برابر با 1959 میلادی) با انتزاع حروف و آزمودن تکنیک‌های نقاشی مدرن، تجربیاتی که هنرمندان سقاخانه آغاز کرده بودند را با خوشنویسی ادامه داد.

عباس عطار

انقلاب ایران در سال 1357 (1979) پویایی صحنه هنری را تغییر داد. جریان انقلاب توسط عباس عطار (زاده 1944) که به تازگی برای پروژه‌ای برای بررسی تغییرات جامعه ناشی از رونق نفت ایران به ایران بازگشته بود، ثبت شد. او که در میانه‌ی تغییرات بود، هم تظاهرات پرشور مردم و هم برخوردهای سیاستمداران در سطوح بالا را ثبت و ضبط کرد.

صادق تیرافکن

پس از جمهوری اسلامی، فعالیت موزه‌ها و گالری‌ها نسبت به سال‌های گذشته تغییراتی کرد. هنر این دوره تحت تاثیر جنگ ایران با عراق 1359-1367 (1988-1980) و واکنش بسیاری از هنرمندان به آن قابل توجه بود. صادق تیرافکن 1344-1392 (1965-2013) مجموعه‌ی عکسی را به یاد بسیاری از دوستانی که در جنگ جان باختند، جمع‌آوری کرد. جنگ همچنین باعث پیشرفت ویژه‌ای در هنرهای گرافیک شد، زیرا پوسترهای بسیار قوی برای جلب حمایت ملی و یادآوری جان باختگان آفریده می‌شدند. عکس‌های دیگر تیرافکن رابطه او به عنوان یک مرد ایرانی با گذشته باستانی کشورش را بررسی می‌کند. واپسین آنها مجموعه‌ای است که در پرسپولیس ساخته شده است.

فرح اصولی

اواخر دهه هفتاد خورشیدی شاهد جهش فعالیت‌های هنری بود و هنرمندان بسیاری مانند فرح اصولی (زاده‌ی 1332 خورشیدی برابر با 1953 میلادی) در ایران کار می‌کردند. او مدیوم نقاشی مینیاتور ایرانی را به عنوان خاستگاه هنری خود برگزید. اصولی در نقاشی‌های خود فضاهای متن را با زمینه‌های رنگی جایگزین می‌کند و مقیاس فیگورها را دستکاری می‌کند که بسیاری از آنها زن هستند. او زبان نقاشی مینیاتوری را برای خود انتخاب می‌کند، اما آن را با زبانی معاصر دوباره ارائه می‌کند. اصولی در مورد کار خود چنین می‌گوید:

مینیاتوریست‌ها می‌گویند که مینیاتوریست معاصر بودن به معنای جادوگر بودن است، کسی که می‌تواند کارهای باورنکردنی انجام دهد، سخت گیر باشد، پنج سال روی یک نقاشی کار کند یا بتواند خطی را بکشد که نامرئی باشد. اما من می‌خواهم ناگفته‌ها را نمایان کنم و در خلق آثارم فقط زحمت معقولی می‌کشم. بنابراین، من قطعا یک مینیاتوریست نیستم.

فرح اصولی

ایرانیان زیادی نیز در خارج از کشور مشغول به کارند و نماینده نسلی هستند که در بحبوحه‌ی انقلاب رشد کردند. بسیاری از آن‌ها دانشجویانی هستند که برای ادامه تحصیلات عالی در کشورهای دیگر ایران را ترک کرده بودند و در دوران انقلاب دور بودند و گاه سال‌ها به کشور خود باز نگشته بودند.

شیرازه هوشیاری

شیرازه هوشیاری (زاده‌ی 1334 خورشیدی برابر با 1955 میلادی) ساکن لندن و شیرین نشاط (زاده‌ی 1336 خورشیدی برابر با 1957میلادی) ساکن نیویورک، دو هنرمند از این دست هستند. آثار اولیه هوشیاری مجسمه های فلزی پتینه کاری شده بر اساس اشکال هندسی اسلیمی است. آثار اخیر او نقاشی‌های تک رنگ هستند که وقتی از فاصله دور دیده می‌شوند، بوم‌های سفید یا سیاه به نظر می‌رسند، اما وقتی از نزدیک به آن‌ها نگاه می‌کنیم، شبکه‌ای پیچیده از نشانه‌های حکاکی شده با گرافیت هستند. این آثار دست نیافتنی به نظر می‎‌رسند و گاهی به سختی قابل دیدن هستند، و حکایت از جستجوی خود در اشکال فیزیکی دارند. آنها جوهر حضور انسان یعنی نفس را در بر می‌گیرند. در سطح عرفانی، آثار هوشیاری را می‌توان استعاره‌ای از نور الهی و جست‌وجوی ابدی انسان برای اتحاد با خداوند تعبیر کرد.

شیرین نشاط

آثار شیرین نشاط با مسائل مربوط به تبعید و هویت دست و پنجه نرم می‌کند و نشان دهنده‌ی تلاش‌های او برای کنار آمدن با تغییرات کشوری است که از آن احساس بیگانگی می‌کرد. در مجموعه “زنان خدا” و در چیدمان‌های ویدیویی اخیر او، متون شاعرانه، اعضای بدن زنان را پوشش می‌دهد. آثار او حاوی عنصر شاعرانه و غنایی قوی است، اگرچه به موضوعات “ممنوعه” مانند اسلام، انقلاب، زنان، زنانگی و خشونت می‌پردازد. کنار هم قرار گرفتن عناصر متضاد و ناهماهنگ مانند حجاب و تفنگ است که کار نشاط را بسیار جذاب می‌کند. او استاد چیدمان ویدیویی است. یکی از تازه‌تربن آثار او با الهام از رمان “زنان بدون مردان” اثر شهرنوش پارسی‌پور و داستان درخت طوبا از قرآن کریم است. در اینجا، نشاط از درخت به عنوان استعاره‌‌ی اشتیاق معنوی برای بهشت و تلاش برای نیروی سیاسی بهره می‌برد و از میراث فرهنگی خود برای آفریدن آثاری بهره می‌گیرد که با ایده‌های جهانی مانند فقدان، معنا و خاطره، طنین‌انداز می‌شود.


برگردانی از مقاله مریم اختیار در تارنمای موزه هنر متروپولیتن

دیدگاهتان را بنویسید