اگرچه این روزها پاریس در صدر اخبار حوادث رسانههاست، اما در گذشته و در دوران آرامش پیش از توفان جنگهای جهانی، پاریس در صدر اخبار دنیای هنر بود و این امر تا آنجا پیش رفت که منجر به تولد ” مکتب پاریس ” شد. این مکتب اصطلاحی بود بسیار کلی که برای جنبشهای نقاشی مدرن مانند فوویسم، کوبیسم و سورئالیم به کار میرفت و گرچه بسیاری از پیروان آنها از دیگر کشورها بودند اما همگی در پاریس متمرکز شده بودند. همچنین این اصطلاح نمایانگر تمرکز بالای فعالیتهای هنری بود که به دست منتقدان، کلکسیونرها و کارشناسان هنری پشتیبانی میشد و پاریس را در طی چهل سال نخست سدهی بیستم بدل به مرکز جهانی هنر پیشرو ساخت.
در سال 1951 نمایشگاه مکتب پاریس که دربرگیرندهی آثار دورهی 1950-1900 بود، به همت فرهنگستان هنر پادشاهی پاریس برپا شد. در مقدمهی کاتالوگ این نمایشگاه به نگارش فرانک مک ایون، گفته شده شده بود که پاریس در آن هنگام دارای 130 گالری در برابر 30 گالری در دیگر پایتخت های اروپا بود؛ آثار بیش از شصت هزار هنرمند در آنها به نمایش درآمده بود که از آن میان یک سوم خارجی و غیر فرانسوی بودند و بیش از بیست سالن بزرگ نمایش وجود داشت که هر یک سالانه به طور متوسط آثار بیش از هزار هنرمند را که عمدتا نیمه حرفهای بودند به نمایش میگذاشتند. البته دیری نپایید که پس از جنگ جهانی دوم و تحمیل خسارات بیشمار به اروپا، نیویورک جانشین پاریس شد.
اصطلاح ” مکتب پاریس ” همچنین در زمینهی تذهیب کاری نسخههای خطی و به طور ویژه به آن دسته از تذهیب کارانی اطلاق میشود که زیر نظر سنت لوئیس (70 – 1226 میلادی) پاریس را به مرکز پیشرو تذهیب کاری کتاب در اروپا و جهان تبدیل کردند.