رویداد «میز پژوهش/هفتوهشت» یک پروژه کیوریتوریال است که توسط استودیوی پژوهشی آرک ریسرچر و آتلیه معماری آنتاگُنیست، در فضای کارگاه نوآوری هفتوهشت هر شنبه یک هفته در میان از مهر تا اسفند ۱۴۰۳ در قالب دوازده میز برگزار شد.
رامین سعیدیان مدیر استودیو آرت ریسرچر به عنوان کیوریتور میز پژوهش، ایده این پروژه را در بهار سال گذشته شکل داد. یک میز فلزی داخل فضای استودیو، محلی برای چیدمان تمام ملزومات یک پرونده مطالعاتی هنر شامل مقاله، کتاب، عکس و … بود که پژوهشگران هنر برای تحقیقات به دور آن میچرخیدند و بحث میکردند. نام آن میز فلزی، میز پژوهش شد و پس از مدتی چهارده میز با یک پرونده مستقل پژوهشی عکسبرداری و در سایت استودیو بارگزاری شد. سعیدیان تابستان ۱۴۰۳ در فضای سوله هفتوهشت که داخل کارخانه نوآوری آزادی واقع شده، استودیوی پژوهشی آرکریسرچر را که بر مبنای مفهوم آرتیستِ معمار و معمارِ آرتیست شکل گرفته، در راستای مسیر پژوهشی هنرهای تجسمی و مفهومی آرت ریسرچر تاسیس کرد. در ادامه با همکاری آتلیه معماری آنتاگُنیست(محمدصادق زنگنهفر و نیما شاهمحمدی) و طراحی گرافیک وحید گودرزی، پروژه کیوریتوریال «میز پژوهش/هفتوهشت» بر مبنای تبدیل پروسه خلق آرتیست به پروژه شکل گرفت.
در پروژه میز پژوهش پروندهای حول محور یکی از موضوعات مطالعات هنر را بر روی سطح یک یا چند میز جمعآوری و پژوهش میشود. آرکریسرچر و آنتاگنیست معتقدند بر روی میز آوردن، اولین گام پژوهش است. آنها وقتی پشت میز قرار میگیرند، همه چیز برایشان ناگهان جدی میشود؛ معتقدند فلسفه وجودی این شیء دوبعدیاست که کار را آغاز میکند.

در میز یکم با عنوان «رسانه پیام است» در تاریخ اول مهر ۱۴۰۳ به عنوان شروعی برای پروژه میز پژوهش، چیدمانی از آرشیو بیست سال اخیر مجلات تخصصی معماری با نگاهی به کتاب رسانه پیام است مارشال مکلوهان شکل گرفت.
در نگاه آنتاگنیستها، غریبگی و کنجکاوی دو مولفۀ اصلی میز اول پژوهش/هفتوهشت بود. تصور اینکه به یک باره تمامی قرارداد های فضایی تغییر خواهند کرد و “میز” با عملکرد بستر خوراک، ناگهان در کالبدی جدید، بدل به بستر پژوهشی میشود. این تغییر کالبدی در نشست اول غریب بود و مخاطب را به شناخت دوباره و باز تعریف کاربری سوق داد. در وحلۀ دوم، محتوا و ایدۀ میز اول، “رسانه پیام است” ظهور کرد و مخاطب با دریایی از مجلات معماری در بین عناصر خوراکی “هجو” قرار گرفت. حدس آنها این بود که در این نقطه، برخورد شخصی مخاطب آغاز شود، مجلات ورق بخورد و به خوراکی ها ناخنک زده شد. در این بین گمانه زنی ها راجع به میز پژوهش شکل گرفت و حدس ها و گمانها در قالب “گفتمان سازمان نیافته” بین مخاطبان متولد شد. حدس زده شد که محتوای این گفتمان و اندیشه های حاکم حول دو موضوع “اینجا چه خبر است” و “مجلات” شکل خواهند گرفت و مخاطبان در این خلاء به دنبال خلق یا یافتن معنی خواهند گشت. در نگاه اولیه، نظریۀ حاکم بر میز اول، همان پیام روشن و شفاف است: رسانه پیام است! در این لحظه، برگزارکنندگان خود مشتاق و کنجکاو برخورد مخاطب با این ابَر پیام بود.
رامین سعیدیان در استیتمنت میز اول سوالاتی را مطرح کرد: مجلات تخصصی معماریوشهرسازی به عنوان یک رسانه چه پیامی از/به معماریوشهرسازی معاصر ایران داشتهاند؟ نقش رسانههای چاپی در جهتدهی به افکار معماران، شهرسازان و مخاطبان غیر معمار و شهرساز چگونه بوده است؟ آیا این رسانهها به عنوان نهاد مستقل رصدکننده حرکت جامعه معمار،شهرساز و غیر معمار، غیرشهرساز عملکرد مناسبی داشتهاند؟ چه تفاوتی میان تورق مجلات تخصصی معماری،شهرساز با کتابهای مرجع معماری و شهرسازی در ایجاد جریانهای فکری معاصر است؟ ارزش غذایی یک خوراک اصلی با یک خوراک فرعی، چه تفاوتی دارد؟ پس از این پرسشگری سُقراطی، سعیدیان اذعان کرد که در دوران معاصر برای علاقهمندان، ارتباط با معماریوشهرسازی در ارتباط تصویری با طرحها و خروجیهای آن در قالب مجلات تخصصی ممکن شده است. مارشال مکلوهان اندیشمند کانادایی کتابی دارد با عنوان رسانه یک پیام است. پس همراه با این نظر میتوان مجلات تخصصی را به خط کرد تا دریافت، مخاطبان چه پیامی دریافت کردند. در تحلیل محتوای این مجلات به عنوان یک رسانه در اقلیم ما، عدهای رویکردشان معرفی پروژهها در غربوشرق عالم و عدهای دیگر معرفی پروژههای داخلی و رویکرد دسته سوم توسعه تاریخ و مبانی نظری معماری و شهرسازی بوده است.

در میز دوم با عنوان «گسست» در تاریخ چهاردهم مهر ۱۴۰۳، آنیتا هاشمیمقدم از پروسه خلق مجموعه خود میزی را به عنوان یک پروژه چیدمان کرد. کلمه “گُسست” می تواند به یک وقفه یا جدایی ناگهانی اشاره کند، هم از نظر چیزهای فیزیکی مانند یک عضله یا لوله پاره شده و هم از نظر استعاری مانند فروپاشی یک انسان.
آرتیست مجموعه عکس گسست را با دوربین آنالوگ عکاسی کرده است. دلایل انتخاب او برای عکاسی با دوربین آنالوگ عبارتند از:
۱-نداشتن حق انتخاب در ثبت عکس.آرتبست معتقد است در عکاسی آنالوگ تا عکس چاپ نشود خطاهای عکاسی را متوجه نخواهیم شد و یا حتی عکس به درستی گرفته شده است یا نه. و به نوعی با این روش عکاسی حق انتخاب را از خود گرفته است و برای خود محدودیت ایجاد کرده است.
۲-براساس موضوع و مفهوم کلی کار و اینکه کاراکتر داخل عکس(خود آرتیست) در تلاش است از کادر یا فضای محدودی که برایش با رنگ قرمز( که این رنگ ابتدا با خون آرتیست بر روی شیشه شفاف تست شد و بعد رنگ قرمز ویترای یا همان رنگ شیشه و در آخر برای متعادل کردن فرم و معنا و اینکه زیاده گویی را از اثر بگیرد، از پلکسی قرمز استفاده کرده) ایجاد شده است، فرار کند یا به نوعی گذر کند. آرتیست شروع به عکاسی با سرعت پایین کرده است تا با این روش سعی در ثبت این فرار و تلاش برای عبور از این مسیر داشته باشد.
در ویدئوهای گسست هم به نوعی با تکرار تصویر و کند یا تند کردن زمان این اتفاق تکرار می شود. در ویدئوها یک تکراری وجود دارد که در راستای آن فضایی است که کاراکتر تلاش برای گذر و یا عبور از آن محدوده را دارد که آن فضاها به نوعی سعی در کنترل کردن او را دارند. ویدئو و تمامی عکسها بدون حضور و کمک کسی در تنهایی گرفته شده است. ثبت تنهایی هر کدام از عکس ها و ویدئوها و تجربه آرتیست به عنوان خالق اثر هم راستا با تلاشی است که کاراکتر کارها در عبور از آن شرایط دارند.

در میز سوم با عنوان «قرنطینه» در تاریخ بیستوهشتم مهر ۱۴۰۳، غزاله عرفانی از پروسه خلق مجموعه خود میزی را به عنوان یک پروژه چیدمان کرد. قرنطینه را محدودکردن اجباری به منظور جلوگیری از فراگیر شدن یک عامل خطرساز، تعریف کردهاند و این تعریف برای انسان اجتماعگرا حکم زندان را دارد. حال این عامل خطرساز در هر مفهومی میتواند نمود عینی پیدا کند. زندانی تازهنفس به هنگام ورود برای باقی اجتماع زندانیان، حکم عامل خطرساز را دارد و زندانی کهنهنفس نیز برای اجرای نهایی حُکمش جدا شده از همبندانش، همان نقش را ایفا میکند و هر دو قرنطینه نصیبشان میشود. هر دو آنچه بیرون این سفیدی چهارچوب قاب میگذرد را ثانیه به ثانیه سوال میپرسند و خود را در نقوش سیاه بیجوابی، محصورتر مییابند. در میز سوم شش عدد نقاشی و یک آرتیستبوک از آرتیست بر روی میزی برای پژوهش مخاطبان، چیدمان شد.

در میز چهارم با عنوان «راز سر به مهر» در تاریخ دوازدهم آبان ۱۴۰۳، رامین سعیدیان از پروسه خلق مجموعه خود که در جزو منتخبین نهایی پنجمین دوره جایزه هنر معاصر ویستا بود، میزی را به عنوان یک پروژه چیدمان کرد. در استیتمنت میز چهارم آمده بود که: پدرم ده سال داشت که محمد مسعود مدیر روزنامه «مردِامروز» ساعت نه ونیم شب بیست و دوم بهمن ۱۳۲۶ جلوی چاپخانه مظاهری در خیابان اکباتان تهران به ضرب دو گلوله کشته شد. من ده سال داشتم که در ظهر یک روز زمستانی به سال ۱۳۷۲ از کتابخانه بزرگ ساخته شده به دست پدرم، پلهپله بالا رفتم و بزرگترین کتاب آن کتابخانه، که تقریبا همقدم بود را با خود پایین آوردم. از میان لوگوی قرمز رنگ آن که نمونهای از تایپوگرافی خاص اوایل دهه بیست خورشیدی را نشان میداد، عنوان «مردِ امروز» را یافتم. یک مجلد از تمامی شمارههای قدیمی «مردِ امروز» به قطع واقعی روزنامه که اوایل دهه شصت توسط نشر اسفار جمعآوری و منتشر شده بود. وقتی کتاب را باز کردم اولین برخورد نزدیک من با کاغذهایی به نام روزنامه شکل گرفت. سال بعد از آن اولین برخورد، دومین روزنامه رنگی صبح اقلیم من با عنوان «ایران» بهروی دکهها آمد تا سنت تورق روزنامه هر روزهی ده ساله ای را برای من و خانواده ام پایه گذاری کند. صفحات روزنامه هر روز در دستان ما دست به دست میشد و کتاب بزرگ مردامروز از بالای کتابخانه نظارهگر ما بود. مسعود سه روز قبل ترور، از یک راز خبر داده بود که وقتی برملا شود مثل بمب اتم در تهران صدا خواهد کرد. «مردِامروز» پس از مسعود فقط یک شماره منتشر شد و هیچوقت آن راز سربهمهر افشا نشد. و حالا ۷۷ سال از آن شب سرد جلوی چاپخانه مظاهری میگذرد.
نئون تایپوگرافی روزنامه مردِامروز، عکسهای نئونهای شهری در دهه چهل خورشیدی، کتابهای نوشته شده توسط و درباره محمد مسعود، کتاب مجلد تمام شمارههای روزنامه مردِامروز و پاکتهای رازِ مهر و موم شده از آرتیست بر روی میزی برای پژوهش مخاطبان، چیدمان شد.

در میز پنجم با عنوان «نقشه گودآل» در تاریخ بیستوششم آبان ۱۴۰۳، درسا بسیج از پروسه خلق مجموعههای خود: پشت به کوه، ماضی استمراری، حرکت منودیگری در خانه و گودال، میزی را به عنوان یک پروژه چیدمان کرد. «گودآل» انباشتی است از به جاماندهها در گودال؛ رسوبِ آنچه گذر زمان در مکان به جا گذاشته…حاصل، تصاویری هستند که خاطرات محیط، چون باد و باران بر آنها ثبت کرده است.

در میز ششم با عنوان «زیست» در تاریخ دهم آذر ۱۴۰۳، علیرضا جوادی از پروسه خلق مجموعه خوابگاه خود، میزی را به عنوان یک پروژه چیدمان کرد. زیست ما در فاصله بین تولد تا مرگ دستخوش تغییراتی می شود.آن طور که محیط بر ما تاثیر می گذارد زیست ما نیز دچار تحولات مختلف خواهد شد.به عنوان مثال اندیشه هایی که در جوانی در سر داریم با در نظر گرفتن محیط زیست ما در زمان میانسالی تفاوت بسیار خواهد داشت. این گونه ببینیم که همانند یک الگوریتم در مسیر در حال حرکت هستیم. الگوریتم در طی زمان با در نظر گرفتن زندگی در محیطهای مختلف می تواند در مواجهه با تجربههای شخصی طی سال ها تغییر کند و یا ما آن را تغییر دهیم.الگوریتم ها مجموعهای متناهی از دستورالعملها هستند که به ترتیب خاصی اجرا میشوند و مسئلهای را پیش می برند و یا به نتیجه می رسانند.در ریاضیات و علوم کامپیوتر، الگوریتم یک دنباله محدود از دستورالعملهای کاملاً تعریف شدهاست. در سه سال اخیر با در نظر گرفتن ساختار الگوریتم و زیست انسان پروژه خوابگاه شکل گرفت و پس از انجام دستوروالعمل های مختلف و ساخت سه الگوریتم فرم اولیه آثار که یک پلان ساختمانی بود را به فرمی جدید بدل کردند. این مجموعه حاصل مطالعه بر مدیا(رسانه) و تکنولوژی در کنار تجربیات شخصی است که بین سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ شکل گرفت.

در میز هفتم با عنوان «باغبانی» در تاریخ بیستوچهارم آذر ۱۴۰۳، آنتاگنیستها از پروسه خلق مجموعه باغ آلبالو خود، میزی را به عنوان یک پروژه چیدمان کردند. در تجربهی هنری, زیست مخاطب در لحظه و ادراک سوبژه، جوهرهی شکل گیری “خاطرهی هنری” ست. مخاطب همواره در مواجهه با اثر آفریدهشده و اتمام یافته توسط هنرمند قرار میگیرد و “تجربهی هنری” وی رخ مینمایاند. “باغ آلبالو” و پروژهی باغ به نوعی تعریف معکوس تجربهی هنری برای مخاطب است. در این پروژه مخاطب به روند ساخت اثر دعوت میشود و در مجلسی تدارک دیده شده برای “نقشآفرینی” در یک اثر هنری ورود میکند. مخاطب، شکل دهندهی اثر است. “نقشآفرینان” هنر را به مثابه یک خاطرهی جمعی زیست میکنند و در نهایت, ذره به ذره, گره به گره, و جزء به جزء, باغ آلبالو متولد میشود. باغی که به مثابه یک خاطرهی جمعی, در ذهن نقشآفرینان است.

در میز هشتم با عنوان «گُلومُرغ» در تاریخ هشتم دی ۱۴۰۳، نسترن صفایی از پروسه خلق مجموعههای سیمرغ و گلومرغ خود، میزی را به عنوان یک پروژه چیدمان کرد.در منطقالطیر، عطار داستان گروهی از پرندگان را نقل میکند که به کوه قاف، بلندترین نقطهی زمین، سفر میکنند تا سیمرغ، پرندهای افسانهای و قدرتمند را پیدا کنند. اما تنها ۳۰ تن از مرغان به مقصد میرسند و با دیدن تصویر خود در آب به این نتیجه میرسند که سیمرغ خود آنهایند. در ادبیات فارسی واژهی مرغ به معنی پرنده است اما در گفتار عامیانه این واژه یادآور مرغ بستهبندی شده و آمادهی مصرف است. گویی پرندههایی که روزی پر داشتند و خردمند بودند و میتوانستند تصمیم بگیرند به سرزمینهای دوردست و مقصدهای ناممکن پرواز کنند حالا به مرغ تبدیل شدهاند: بیجان، بیسر و بیپر، همه یک شکل و تنها با یک مقصد: میز شام.

در میز نهم با عنوان «به دنبال راهنمای نقشه بگردید» در تاریخ بیستودوم دی ۱۴۰۳، رئوفه رستمی از پروسه خلق مجموعه خود، میزی را به عنوان یک پروژه چیدمان کرد. در استیمنت میز نهم آمده که:شما در استودیوی من هستید و میتوانید به همه جای آن سرک بکشید و همه چیز را خوب نگاه کنید. چیزهایی که میبینید آثاری هستند که اگر چه در مسیر این پروژه تاثیر بسیاری روی من گذاشتهاند اما به دلایل مختلف کمتر دیده شدهاند…

در میز دهم با عنوان «هیچ چیز تغییر نخواهد کرد» در تاریخ ششم بهمن ۱۴۰۳، مریم بیگی از پروسه خلق مجموعه خود، میزی را به عنوان یک پروژه چیدمان کرد.چه میجویم؟ این پرسشی است که بارها آرتیست در خاموشی خویش زمزمه کرده است. شاید به دنبال سایهای محو از خاطراتی باشد که گاه در هیئت گل یا منظرهای دور و ناپیدا در ذهن او میرویند.در آثار چاپی آرتیست به ویژه مناظری که آفریده است، باید با نگاهی ژرف و خیالانگیز به خطوط و رنگها نگریست. تصویر، چون خاطرهای که غبار زمان بر آن نشسته، هنوز از میان نرفته است. رنگها چنان محو نشدهاند که معنا را بزدایند، بلکه کافی است اندکی درنگ کنیم تا همانند گذشته، در نهان ذهن، حیاتی تازه یابد. باید به یاد بیاورم… اما گویی فراموشی، این همزاد ناپیدای زندگی، سرنوشت گریزناپذیر ما آدمیان است؛ سایه ای که همواره بر خاطراتمان سنگینی میکند.

در میز یازدهم با عنوان «سونات» به تاریخ بیستم بهمن ۱۴۰۳ کیارش مسیبی از پروژههای عکاسی تاتر خود در سالهای گذشته، چیدمانی بر روی «میز پژوهش/هفتوهشت» داشت. عنوان این میز «سونات» بود. سونات قطعه ای موسیقی است که برای دو ساز تصنیف می شود و یکی از این سازها عمدتا پیانو است. در مجموعه آثار عکاسی آرتیست، تلاش شده سوناتی با نوازندگی دو ساز متفاوت عالم هنر یعنی تاتر و عکاسی بر اساس نت های ادبیات ساخته شود. خوانشی متفاوت از عکاسی تا از تصویر، این همواره نادیدنی، این فرصت، این مواجهه و این امر واقعی در نمود دائمی و پایدارش، یک لذت بسازد.

در میز دوازدهم به تاریخ چهارم اسفند ۱۴۰۳، تینا ابتهاج از مجموعه سرامیکهای خود، چیدمانی بر روی «میز پژوهش/هفتوهشت» داشت. همهی ما ترس از شكست داريم ولی در عين حال ميل به ادامه دادن بازى؛ بر همین اساس هر لحظه در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زندگی هستیم و گاهی اوقات با علم به اینکه ممکن است شکست بخوریم، دوست داریم خودمان را به چالش بکشیم و به قولی شانس خود را امتحان کنیم. این بازی ها مصداقی از این ویژگی رفتاری در ما انسانهاست که در لحظهی برخورد با هر مساله ای با این دو احساس مهم مواجه می شویم و در نهایت تصمیم به انجام کار میگیریم.