هنرگردی مجله تخصصی هنری ایران

مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

در میانه سال کرونایی و در زمانه ای که سالن های سینما بر مبنای پروتکل های بهداشتی خالی هستند، از سویی جشنواره فیلم کوتاه تهران تصمیم می گیرد به برگزاری نشست های تخصصی خود در زمان همیشگی برپایی خود بسنده کند و نمایش آنلاین بخش بین الملل خود را به آینده نزدیک بسپارد. ولی در این میان، بی سر و صدا چهارمین هفته فیلم اروپایی با مشارکت موسسه هنر و تجربه و موسسه ملی فرهنگی اتحادیه اروپا در سایت هاشور نمایش فیلم های چهارده کشور اروپایی را از ۱۷ تا ۲۶ آبان ۱۳۹۹ در نظر گرفته است.

خرداد ماه سال پیش، زمانی که خبری از ویروس کووید-۱۹ نبود، سومین هفته فیلم اروپایی در خانه هنرمندان ایران و سینماهای هفت شهر دیگر ایران برگزار شد ولی حالا دست اندرکاران هفته فیلم اروپایی در اقدامی شجاعانه تصمیم به نمایش آنلاین و رایگان فیلم ها بر بستر نت کرده اند.

با ثبت نامی ساده عضو پلتفرم در نظر گرفته می شوید و با اینکه دیدن فیلم در سالن سینما حس و حال تصویری و شنیداری خاص خود را دارد ولی دیدن فیلم های کیوریت شده در قالب یک هفته سینمایی، درون خانه سر ساعت مقرر مثل سالن ها ولی بدون کنترل چی و مزاحمت سرهای جلوی پرده و صحبت کردن های بی مورد می تواند تجربه لذت بخشی باشد. به اینها چاشنی رعایت فاصله گذاری اجتماعی و رصد فرهنگ کشورهای مختلف اروپایی در لا به لای قصه هایی تصویری را هم اضافه کنید.

هر روز راس ساعت هایی مشخص ۳ فیلم به نمایش در می آید و روزهای آخر به تکرار فیلم های نمایش داده شده قبلی اختصاص دارد. دیدن پشت سر هم ۳ فیلم در فاصله زمانی کم برای شخص من خسته کننده بود به همین دلیل فیلم اول و سوم روز اول هفته فیلم اروپایی را به تماشا نشستم.

به جز قطع شدن های گاه و بیگاه مخصوصا در فیلم اول که به نظر می رسد از سرعت اینترنت خانگی باشد، کیفیت پخش فیلم ها استاندارد بود. در روز اول فیلم «جو کوچولو» به کارگردانی جسیکا هاوسنر محصول ۲۰۱۹ اتریش و فیلم «ترومن» به کارگردانی سسک گای محصول ۲۰۱۵ کشور اسپانیا به نمایش درآمد.

آلیس در میان گل های شادی آور

در فیلم «جو کوچولو» با داستانی علمی-تخیلی روانشناسانه ای به روایت جسیکا هاوسنر در مقام نویسنده و کارگردان اهل اتریش طرف هستیم. داستان در مورد گیاهی است که با مهندسی ژنتیک با ظاهری زیبا و تولید اکسی توسین رایحه ای شبیه بوی مادر، شادی را برای انسان ها به ارمغان می آورد.

آلیس (با بازی امیلی بیچام) مسئول اصلی پرورش این گیاه در یک مرکز تحقیقاتی است، با موهایی کوتاه و سرخ به رنگ گل هایی است که پرورش می دهد. آلیس تضمین بقای گیاه تولیدی خود را در عدم تولید مثل می داند و به همین دلیل این ویژگی را در ساختار ژنتیکی گیاه حذف کرده است. ولی خود وجودی گیاه راهی برای مقابله با آن برای تکثیر پیدا کرده است.

آلیس مادر مجردی است که با پسر خود زندگی می کند و میان کار و توجه به نیازهای عاطفی پسرش به سمت کار مورد علاقه اش گرایش بیشتری دارد. برای جبران بخشی از این کم گذاشتن در حق پسرش، یک گلدان از آن گیاه ها را به خانه آورده و به پسرش هدیه می دهد. نام گیاه که فرزند کاری او محسوب می شود را جو به مانند اسم پسرش با پسوند کوچولو انتخاب می کند.

اروپایی
امیلی بیچام در نقش آلیس در فیلم جو کوچولو / Magnolia Pictures

در صحنه ای در فیلم روان درمانگر آلیس به او می گوید: تو مادر خوبی هستی، اما کدام یک از فرزندانت را انتخاب می کنی؟ این نکته اساسی فیلم در کنار جذابیت های بصری و شنیداری آن است.

انتخاب درست لنز و حرکت های نرم دوربین مارتین گشلاشت در کنار طرح و رنگ لباس بازیگران که ما را به دوران فیلم های علمی-تخیلی دهه هفتاد میلادی میبرد، در عین حال که زمان داستان در قرن بیست و یکم می گذرد و موسیقی روایتگر و تاثیرگذار خاور دور آهنگساز ژاپنی تیجی ایتو، از جذابیت های قدرتمند فیلم است.

به جز رنگ گل های فیلم که درخشان است، کلیت فضای فیلم سرد است و این سرد بودن در نحوه انگلیسی صحبت کردن بازیگران نیز سرایت کرده است. شاید این بی حس بودن انگلیسی صحبت کردن به کارگردان اتریشی تبار فیلم باز گردد که هیچ احساس غریزی به این زبان ندارد.

با دیدن فیلم سوالاتی در ذهن مخاطب شکل می گیرد که شاید بتوان در بار دوم دیدن فیلم به آن جواب داد: آیا فیلم هجوه ای بر استفاده مواد روانگردان در جوامع مختلف است؟ آیا قدرت جو کوچولو فقط در ذهن آلیس شکل گرفته و در واقعیت اتفاق نیفتاده بود؟

مردی که می خواهد به بهترین شکل بمیرد

داستان نزدیک بودن مرگ یک دوست در پی یک بیماری سخت و انتخاب بین ادامه دادن درمان برای طولانی شدن بودن در این دنیا البته همراه با درد و یا به مقدار زمانی کم ولی کافی با عزت زندگی کردن. به همراه احساس تعلق عاطفی به سگی به نام ترومن که می توان حتی عاطفه ای بیش از یک انسان داشته باشد. 

همچنان داستان تقلای آخر برای زندگی کردن، لحظات سینمایی زیبایی را می سازد. و هیچ تصویری مانند گرفتن دست یک دوست برای خاطرجمع شدن از بودن کسی در کنارت حتی وقتی از خستگی در حال بیهوش شدن هستی نمیتواند اینقدر زیبا باشد.

اروپایی
ریکاردو دارین و خاویر کامارا در فیلم ترومن

ژولیان با بازی ریکاردو دارین بازیگری آرژانتینی تبار است که در مادرید اسپانیا تنها زندگی می کند ولی بر اثر سرطان در حال مرگ است. توماس با بازی خاویر کامارا دوست قدیمی او به مدت چهار روز از مونترال کانادا برای کنار او بودن به آنجا سفر می کند. فیلم تصاویر زیبایی خلق کرده و به اندازه کم دیالوگ است. بدون اتلاف وقت قصه های مختلف خود را بازگو می کند و رد می شود، مانند شخصیت توماس که بیشتر نظاره گر کارهای ژولیان است.

خط اصلی داستانی فیلم بر مبنای پیدا کردن خانه و صاحب جدید برای سگ ژولیان با نام ترومن است که مانند صاحبش سالخورده و در سالهای انتهایی حیات به سر می برد. این حط اصلی زیاد به چشم نمی آید و برتری طلبی بر داستان های دیگر ژولیان ندارد ولی تنها جایی است که او را سخت آزرده خاطر می کند.

ژولیان می خواهد دیگر درد نکشد و محتاج اطرافیان خود در آینده نزدیک نباشد به همین خاطر به عدم درمان و حتی اتانازی فکر می کند و توماس فقط می شنود و حامی تفکرات انسانی است که هنوز داروهای شیمیایی تفکر را از او نگرفته اند.

منابع:

The New York Times / The Guardian

دیدگاهتان را بنویسید