هیلما اف کلینت ؛ نقاشی برای آیندگان
هیلما اف کلینت هنرمند و عارف سوئدی متولد ١٨۶٢ یکی از اولین هنرمندان انتزاعی در جهان محسوب می شود. با وجود این که دیگر پدران و بنیانگذاران این جنبش هنری در قرن بیستم مانند ‘واسیلی کاندینسکی’، ‘پیت موندریان’ و ‘کازیمیر مالویچ’ به عناصر غیرقابل حذف این سبک در تاریخ هنر مبدل شدند، اما ‘کلینت’ یکی از مهمترین پیشگامان این سبک هنری به شمار میرود که نامش طی این سالها شنیده نشد و ناشناخته و غایب مانده است.
‘هیلما اف کلینت’ یکی از اولین زنانی بود که از آکادمی سلطنتی هنرهای زیبای استکهلم در سال ١٨٨٧ و به عنوان یک نقاش با استعداد طبیعتگرا از آن آکادمی فارغ التحصیل شد و آثارش برای اولین بار در سطح بین الملی و در سال ١٨٩۵ در ‘موزه هنر شهر لس آنجلس’ نمایش داده شد. در سال ١٨٩۶، هیلما آف کلینت و چهار زن دیگر “گروه جمعه” را تاسیس کردند، که با نام”پنج نفر” نیز شناخته میشوند. آنها هر هفته در روز جمعه برای جلسات معنوی از جمله: مراقبه و مناجات، مطالعات عهد جدید، و همچنین به منظور انتقال شهوداتشان با یکدیگر دیدار میکردند؛ و در حالت مدیوم به نویسندگی و نقاشی می پرداختند.
با گذشت زمان، هیلما اف کلینت پس از ده سال آموزش باطنی در کنار گروه “پنج نفر”، در ۴٣ سالگی، و در سال ١٩٠۶ در آثارش راهی کاملا متفاوت را پیش گرفت – راهی که عمیقا با تحولات جدید در علوم غیبی و علوم دنیای طبیعی و معنویت گرایی در تعامل بود. مشهورترین مجموعه آف کلینت ، “نقاشی برای معبد” ، شامل ١٩٣ اثر است که ساخت آنها یک دهه (١٩٠۶-١٩١۵) به طول انجامیده است.
‘هیلما آف کلینت’ هیچ ارتباطی با هیچ یک از محافل آوانگارد دیگری نداشت، چراکه در آن زمان کاملا در استکهلم منزوی بود؛ و آثاری که به تصویر کشیده بود بسیار به آنچه که بعدها، موندریان و کاندینسکی خلق کرده بودند، نزدیک بود و [اولین] اثر انتزاعی او در سال ١٩٠۶، دو سال قبل از آثار انتزاعی واسیلی کاندینسکی خلق شده بود.
‘هیلما اف کلینت’ که برای نمایش آثار خود در اوایل قرن بیستم تلاش می کرد، بعدها از این تصمیم منصرف شد و وصیت کرد که نقاشیهای انتزاعی او تا دو دهه پس از مرگش پنهان بماند. او معتقد بود که مخاطبان زمان او برای دیدن آثارش آمادگی لازم را ندارند و آیندگان را مخاطب اصلی آثارش می پنداشت.
اگرچه خانواده آوکلینت تا اواسط دهه (١٩۶٠) آثارش را بازگشایی نکردند، و پنج دهه دیگر نیز طول کشید تا این هنرمند با یک نمایشگاه مدرن در ‘موزه استکهلم’ در سال (٢٠١٣) و نمایشگاه موزه ‘سلومون ار گوگنهایم’ در نیویورک در سال (٢٠١٨-٢٠١٩)به صورت رسمی برای همگان باز معرفی شد.
مجموعه “نقاشی های مخفی” این هنرمند سوئدی که به مدت چندین دهه از دسترس خارج و دور نگاه داشته شده بود؛ این بار با گذر از قارهها به ‘گالری NSW سیدنی استرالیا’ منتقل شده است، که از ۱۷ ژوئن تا ١٩ سپتامبر (٢٠٢١)، این نمایش در آن مکان پابرجاست.
بوم های بزرگ و جسورانه ای که آغشته به رنگ های غنی و کمتر به کار رفته (در دوره ای که اثر خلق شده)، که نشانگر قلمرو روح مردانه و زنانهای است که در آنها شکوه زندگی و آرامش و نظم کیهانی جریان دارد .
هیلما آف کلینت یک چشم انداز داشت: اینکه آثارش روزی در یک معبد مارپیچ نمایش داده شود. دهها سال پس از مرگ او، آثارش در ساختمانی مانند محیطی که تصور میکرد به نمایش درآمده است، و آثارش تصاویر بنیادینی از قراردادهای نشانه شناسانه تاریخ هنر انتزاعی را به علاقمندان این سبک هنری در سراسر جهان ارائه می دهد.
شاو گرامر کیوریتور و نمایشگاه گردان نمایشگاه اعتقاد دارد: هنگام مواجهه با آثار کمتر دیده شده هیلما از خود چند سوال خواهید پرسید “این آثار چیست؟ اینها از کجا و چگونه به اینجا آمده اند؟
این جا خارج از زمان و مکان است! و این میتواند خود یک شبیه به یک معجزه باشد !
نمایشگاه با یک انتظار کاذب افتتاح می شود: جایی که سایر آثار به سبک انتزاعی، جسورانه و اغلب در قطع بزرگ خلق شدند؛دو تابلو کوچک آبرنگ، یک خار و دیگری گیاه خیار – به همراه مجموعه ای از طراحی و اسکچ ها هیلما در دفترچهای که پیش از آن به نمایش گذاشته نشده بودند، یک طبیعتگرایی را از خود تراوش میدهند که محدودیتی تقریباً ایستا دارد؛ اگرچه آثار برجسته تر از فعالیتهای گستردهتر کلینت میتوانست به عنوان نقطه شروع نمایشگاه باشد، اما این طرحهای فروتنانه به مخاطبان نشان میدهد که چگونه کلینت در طول زندگی هنری خود و حین آموزش و تمرین آکادمیک، شخصیت و هویتش را یافته و قابهای آثارش را به تصویر کشیده است.
در دیگر سالن ها اوضاع کمی تغییر میکند، با دیدن آثار انتزاعی کلینت که وامدار نمادها و کدها از جهان معنوی اوست، جهان شناخته شده، کمی عقب نشینی میکند. اف کلینت و گروه “پنج نفر” که به طور منظم برای ایجاد ارتباط با موجودات غیبی و ارواح و یا به گفته خودشان با ‘استادان ارشد’ یکدیگر را ملاقات میکردند، با الهام از تجربیات و شهوداتشان توانستند آثار واقعیتگرای گذشته خود را رها کرده و به سمت زیبایی شناسی کاملاً بیگانهای در زمان خود گام بردارد.
وی که با رویکردی کاتولیکی سنتهای به ظاهر متفاوت را دنبال میکند و آنها را به هم پیوند میزند؛ در مجموعه کبوتر (١٩١۵)، ما را با طیف وسیعی از نشانهها و کدهای ریاضی و علائم زودیاک روبرو میکند که محتوای آن اشاراتی به تعالیم مذهبی و اعتقادات هیلما به مسحیتی و روح القدس دارد. اما در فضای موزهای سکولار، این مجموعه آف کلینت به خوبی جای خود را یافته اند و آثارش نیز خود را با فضا پیوندی بی بدیل خورده و همانطور که باید، خودنمایی میکنند.
در یک سالن ١٠ اثر انتزاعی کلینت که سه و نیم متر ارتفاع دارند، و در آن سیر تکامل و رشد انسان را از کودکی تا پیرى را به نمایش میگذارد به همراه اثری سه لتی از “مجموعه نقاشی های معبد” که برگ طلای آن در تاریکی می پیچد و دیوارهای خاکستری نمایشگاه را متحرک می کند در سالن دیگر چشم نوازی می کند.
گرامر اعتقاد دارد: “کلینت درجلسات مراقبه و احضار و گفتگو با ارواح، زبان و صدای خود را به عنوان یک هنرمند یافته است. اگرچه معنویت گرایی کلینت و ارتباطاتش با عوالم غیبی، یکی از دلایل جدی نگرفتن آثار اوست – اما این ویژگی باعث ایجاد فضای نادری پیش روی او برای خلق آثارش شد.”
“او در زمانی فعالیت داشته که زنان اجازه خلاقیت نداشتند؛ زمانیکه اجازه خلق و تولید نیست، پس انتظار تولید آثاری چنین رادیکالی و آوانگارد، در آن دورهی زمانی توسط زنان ، محال به نظر میرسید .”
تاریخ هنر، هنرمندان زن زیادی را نادیده گرفته و به دست فراموشى سپرده است و بسیاری از آنها با گذشت سالها و به کمک نهادها و بنیادها، در حال یافتن جایگاهی برای به رسمیت شناخته شدن و معرفی خودشان به روی دیوارهای موزهها و گالری ها هستند.
هیلما اف کلینت یکی از این هنرمندان است ،که سرانجام آثارش مخاطبان شایسته خود را پیدا کرده است. به نظر می رسد که در این دوره آخرالزمانی که در آن زیست میکنیم، بیش از هر زمان دیگری به محتوای آثار کلینت و نوع دیدگاهش و ادراکات حسی و پیامهای آثار او نیاز مندیم، چرا که این آثار بی نظیر انتزاعی مسیر تازهای برای دیدن و تجسم کردن را، پیش رویمان قرار می دهند.
منابع:
www.theguardian.com
www.hilmaafklint.se
www.brooklynrail.org