آیدین آغداشلو یکی از ستارگان مسلم هنر معاصر ایران است و گالری اثر هم یکی از گالریهای معتبر تهران. در این دو مورد هیچ شکی نیست؛ اما مورد سومی هم هست که در آن هم نمیتوان تردید داشت: شلوغ بودن افتتاحیهی نمایشگاه چنین هنرمندی! و اینجاست که جایگاه مدیریت برجسته میشود. مدیریتی که اگر درست انجام میشد، گشایش این نمایشگاه را بدل به یکی از بهیادماندنیترینها میکرد؛ البته بماند که این رویداد با اتفاقات ناخوشایندش به اندازهی کافی تاریخی شد!
اما گناهکار کیست؟ آیدین آغداشلو که در گالری نه چندان بزرگ اثر آثارش را نمایش داده؟ یا مدیران گالری اثر که نتوانستند جمعیت را به خوبی هدایت کنند؟ خیلی راحت میتوان گفت هر دو و بعد هم با لبخند تلخی بگوییم “اینجا ایران است دیگر…”
من هم میگویم این جا دقیقا ایران است و مردمانش هم ایرانی؛ اتفاقا گالریگردهایش هم اصلِ ایرانند و خیلیهایشان هم ادعای نوادهی کوروش بزرگ بودن را با خود به اینجا و آنجا میکشانند. اما همین نوادگان کوروش بزرگ هنگام روبهرو شدن با هنرمند محبوبشان، یکباره بدل به گرسنگان منتظر در صف غذای کمپ سازمان ملل شده و به هر قیمتی میخواهند به هدف خود برسند: با آرتیست محبوب عکس گرفته و در فیسبوک و اینستاگرام آپلود کنند تا لایک بگیرند.
شاید هیچگاه نمیشد به اندازهی شبِ افتتاحیهی نمایشگاه آیدین آغداشلو، نسبت به فرهنگ واقعی گالریگردی در ایران شناخت پیدا کرد. به ویژه که گالریگردها عمدتا از اقشار متوسط به بالای جامعه به حساب آمده و ادعای داشتن دغدغههای فرهنگی-هنری دارند؛ اداعایی در یک شب به یک باره فرو ریخت و نشان داد صف نانوایی به مراتب مرتبتر از صف کشیدن برای دیدار ستارهی هنر است. از دیگر سو، آن چه که به بدتر شدن اوضاع منجر شد، ضعف شدید مدیرت گالری اثر بود که در انتها ناچار به یاری خواستن از پلیس شد. نکتهی ناراحت کننده این است که همهی این اتفاقات به راحتی قابل پیشبینی و پیشگیری بود و تنها چیزی که نیاز داشت، برنامهریزی بود.
دیدگاههای مندرج در مقالات، نظر شخصی بوده و هنرگردی مسئولیتی در این زمینه ندارد