نقدی بر تقدیر شورای هنری نهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر از سه اثر در فراخوان طراحی پوستر جشنواره نهم
ایران از دیر باز چه در نو آوری و چه در بسط و گسترش هنرهای تجسمی از کشور های پیشرو در جهان بوده است. کمبود جشنواره ای مستقل با عنوان جشنواره هنرهای تجسمی تا چند سال پیش به شدت احساس میشد. برگزاری نخستین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در بهمن ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت، نوید بسیار خوبی برای فعالان این عرصه از جامعه هنری کشور بود. تا سال نود و چهار کمبودهای دیگری در این جشنواره احساس میشد منجمله اینکه هنرهای جدید مانند نقاشی دیجیتال اجازه خودنمایی در این رویداد را نمییافتند. که این اتفاق با برداشته شدن محدودیت و شاخه بندی های هنری در سال نود و چهار و همزمان با برگزاری هشتمین دوره جشنواره هنرهای تجسمی فجر افتاد و راه را برای تمامی هنرمندان با تخصص در هر زمینه از هنرهای تجسمی برای نشان دادن آثار خود هموارتر کرد. تا به اینجای کار جشنواره توانست به خوبی خود را با جامعه نوین هماهنگ سازد. اما کم کم شکاف ها و ترک هایی بین جامعه هنری و گردانندگان جشنواره پدیدار شد. نخستین مورد از این شکاف رونمایی از پوستر جشنواره هشتم بود که مورد انتقاد بسیاری از منتقدان و صاحب نظران هنری قرار گرفت؛ تا جایی که ساعد مشکی طراح پوستر هشتمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در تاریخ بیست و هفت آبان نود و چهار مجبور به مصاحبه ای با خبرگزاری مهر و پاسخگویی در این زمینه شد.
احتمالا گردانندگان جشنواره برای جلوگیری از تکرار چنین نقدهایی برای جشنواره نهم تصمیم گرفتند فراخوانی برگزار کنند و از عموم هنرمندان بخواهند تا طرح های پیشنهادی خود را برای پوستر جشنواره به دبیرخانه ی آن ارسال کنند. پنجاه و پنج هنرمند طرح های خود را تا تاریخ ۲۴ شهریور ماه به دبیرخانه ارسال کردند و شورای هنری به بررسی این آثار پرداخت و در نهایت دبیرخانه جشنواره با ارسال خبری در خروجی وبسایت خود نوشت که “هیچکدام از این پنجاه و پنج اثر درخور این جشنواره نبود و گردانندگان آن تصمیم گرفتند که طراحی پوستر را به هنرمندی بسپارند که خود انتخاب خواهند کرد”. اما در این میان شورای هنری سه اثر را شایستهی تقدیر دانست و عکس آنها را هم در ذیل خبر آوردند و آقای حقیقت شناس به عنوان دبیر هنری این جشنواره صریحا اعلام کرد: “دبیرخانه جشنواره به منظور روشن بودن موضوع و آشنایی جامعه هنری و علاقه مندان هنر با آثار ارسالی بر اساس فراخوان طراحی پوستر جشنواره، سه پوستری را که شورای هنری شایسته تقدیر دانست و نسبت به سایر آثار مناسب تر است، منتشر می کند” مشکل نگارنده ی این سطور به عنوان یک بیننده از همین جملهی “نسبت به سایر آثار مناسب تر است” آغاز شد.
طبیعی است که گاهی هیچکدام از آثار ارسالی مورد پسند شورایی که مسلما میبایست از بین متخصصان و نخبگان هنری یک جامعه با وسواس فرآوان انتخاب شدهاند نباشد. اما وقتی یک نهاد رسمی مانند جشنواره فجربه عنوان یکی از ستونهای هنری کشور، سه اثر را از بین این پنجاه و پنج اثر شایسته ی تقدیر میبیند و و با توجه به بار معنایی انتخاب کلمات خود صراحتا ذکر میکند که آثاری را شایسته تقدیر دانسته که “نسبت به سایر آثار مناسب تر است” بدان معنی است که آثار دیگر طبیعتا میبایست در سطح پایینتری از این آثار قرار گرفته باشند و این سه اثر از لحاظ نو آوری و خلاقیت و همچنین اجرا در طبقه بندی بالاتری نسبت به آثار دیگر قرار گرفته اند.
نخستین اثر مورد تقدیر قرار گرفته طرحی بود از خانم مریم حاجی حسینعلی. این طرح به لحاظ اجرا، رنگبندی، لی آوت، جانمایی نوشته ها و خلاقیت در طرح به قدری سطحی است که شایستهی تقدیر دانسته شدنش از سوی جشنوارهای که پسوند بین المللی را به دوش میکشد بیشتر به یک شوخی تلخ میماند. این طرح جدای از رنجور بودن به لحاظ هنری حتی قابل دفاع به لحاظ فنی هم نیست و طراح حتی به خودش زحمت نداده بازتاب نور فلاش دوربین را از روی چیدمان نامرتب سنگی خود پاک کند و در نوشتار انگلیسی خود از واژه ی بین المللی استفاده کند یا دست کم تاریخ جشنواره را به انگلیسی بنویسد و جای نوشته را در پوستر کمی عاقلانه تر انتخاب کند. دست آخر هم گزینش رنگمایهی قهوه ای برای پس زمینهی پوستر نشان از کج سلیقگی طراح در رنگشناسی یک اثر گرافیکی است.
اثر دوم که شورای هنری جشنواره نهم آن را شایسته تقدیر دانست متعلق به خانم لیلا آقاسی ست که اگر از آزار چشمی آن به عنوان یک پوستر بگذریم. تقلید بی کم و کاستی ست از اثر امیر محمد عبدالله وند که به تازگی در دوازدهمین نمایشگاه سالانه حروف نگاری پوستر اسماء الحسنی سال نود و پنج در گالری ممیز به نمایش درآمد. اینکه شورای هنری نهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر هیچکدام از آثار ارسال شده برای پوستر را در خور جشنواره ندید بحثی جدا و قابل دفاع است. اما اینکه سه اثر را در خور و شایسته تقدیر دانست که دو اثر آن از کمبود شدید خلاقیت و دانش هنری رنج میبردند را میتوان توهین به سه گروه از جامعه هنری دانست. نخست شرکت کنندگان دیگر این فراخوان که نگارنده برخی از آنان را میشناسد و بعضا آثار قابل توجهی را برای جشنواره ارسال کرده بودند. دوم به شعور هنری مخاطبین جشنوارهای که انتظار رفتار و بازخورد بینالمللی را از جشنواره دارند و سوم خود شورای هنری که شان و منزلت جشنواره را نمایندگی میکنند.
مسلما چنین خروجی هایی حتی اگر در حد یک تقدیر ساده باشد، عمیقا در دیدگاه صاحب نظران هنری تاثیرگزار خواهد بود و از اعتبار جشنواره به شدت خواهد کاست. در پایان از شورای هنری نهمین جشنواره هنر های تجسمی فجر میخواهم با انتشار تمامی پنجاه و پنج اثر ارسال شده در وبسایت جشنواره آنها را بدون الزام به انتخاب و استفاده به عنوان پوستر در معرض قضاوت هنری جامعه قرار دهند. بدون شک مردم در چنین مواقعی بسیار هوشمندانه قضاوت میکنند.
دیدگاههای مندرج در این مقاله شخصی بوده و الزاما همراستا با سیاستهای هنرگردی نمیباشد.