مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

نقد آثار کریم نصر

“خزان” کریم نصر در گالری بن به نمایش در آمد

یک رویداد نمایشی و انتقادی در گالری بن به جریان در آمد که در طی آن منتقدان حوزه هنرهای تجسمی مانند احمدرضا دالوند، محسن شرنازدار و همین طور آلبرت کوچویی حضور داشتند. در این نشست هنرمندانی مانند غلامرضا نامی، عبدالحمید پازوکی، محمد طلوعی، مهرداد محب‌علی، غلامرضا نامی، صدیق تعریف، ، احمد وکیلی، فر شید شفیعی،  فرشته یمینی شریف گردهم آمده بودند تا علاوه بر صحبت پیرامون تابلوهای اخیر نمایشگاه های تهران که به گپی دوستانه مشابه بود، صحبت هایی را نیز در رابطه با سمت و سوی هنر تجسمی ایران در شرایط فعلی از آنها بشنویم. اما موضوع اصلی صحبت اثری از استاد کریم نصر با عنوان خزان بود که از مجموعه میراث متروک این هنرمند وارد نمایشگاه شده بود.

آلبرت کوچویی به عنوان اولین ارائه دهنده گفت:

خط ربطی که میان آثار کریم نصر وجود دارد جوش و خروش حاکم در تمام آثار اوست، جوش و خروشی که در دورن خود هنرمند است. در فرصتی که دالوند عزیز فراهم کرد از کارگاه نصر دیدن کردم و در آنجا نگاه من به یک پیکره افتاد که تمام رویاهای من از اسطوره آشوری بود. در آن ملاقات تمام آثار دیگر او را دیدم و نگاه کنجکاوانه خودم را نسبت به آثار او در یک یادداشت توصیفی نوشتم. توصیف در نگاه منتقدانه نسبت به آثار یک نقاش حرف اول را می‌زند.همه توان و زورمندی کریم نصر را به عنوان یک نقاش و مجسمه‌ساز در آثار پر از ایهام او می‌توان دید و در آن تفکر می‌توان یافت. هوشیارانه تمام مکاتب را همانطور که تابلو می‌طلبد گشت می‌زند، گاه ردی از کابوس‌های اکسپرسیونیستی‌ها را می‌پاید و بازی با تکه‌های درشت رنگِ آمده بر چوب، کاغذ، مقوا و بوم… اینجا بیداد مفاهیم است. رنگ‌ها گاه کلاسیک گون کنار هم می‌نشیند، گاه بی‌تاب و بی‌پروا با تاش‌هایی که اینجا و آنجا بی‌توجه به آنچه در مَثل کادرهای مربع طلایی می‌طلبد. اینجا اما کریم نصر چون فوویست‌ها فقط در اندیشه تک تازی و تاخت و تاز رنگ‌ها نیست که نشان می‌دهد همان چالاکی و توان آنها را دارد و برتر از آنها از اضطراب‌ها و دلتنگی‌های آدم امروز می‌گوید. حتی اگر نقشی از آثار سقاخانه‌ای بیابد شمایلی نو و امروزی به آن می‌دهد و نشان می‌دهد از پس خط‌های سبک بالانه آمده بر نقاشی‌های سقاخانه‌ای برمی‌آید.

به عنوان نقد بعدی استاد احمدرضا دالوند، نویسنده، منتقد هنری و گرافیست اظهار داشت:

 اگر این تابلو را در جای دیگری می‌دیدم نمی‌گفتم که کار کریم نصر است. البته آنچه اهمیت دارد این است که تاکنون دیده نشده، یک اثر از یک هنرمند بعد از برگزاری نمایشگاه اینچنین مورد نقد و بررسی قرار بگیرد، حضور امروز این جمع برای دیدن یک اثر یک نوع سنت‌شکنی است، این اتفاق به دو دلیل بود، یکی شأن این نقاشی و دیگری جسارت هنرمندی که پس از ۶۰ سالگی به این تحول دست زده است. از دیدگاه صرفا بصری و در نگاه به طبیعت، نکته ظریفی نهفته است: از فاصله معینی کمتر و از فاصله معینی بیشتر، آنچه به رؤیت در می‌آید به تجرید می‌ماند تا به طبیعت. این اثر یک سویه ابسترکت دارد، یعنی اگر یک سوم بالای کار را نادیده بگیریم با یک بافت انتزاعی روبرو هستیم .

درباره کریم نصر بخوانید

 

دیدگاهتان را بنویسید