مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

رحیمی یگانه هنرمندی که پاسخ می‌دهد اما چگونه؟

نظر شما چیست؟

در همه‌ی اعصار و فرهنگ ها، کلیشه ها وجود داشته و دارند؛ از برتری های جنسیتی گرفته تا نسبت دادن صفات گوناگون به افرادی با مشاغل خاص. این تفکرات قالبی که عمدتا مبنایی غیر علمی و سطحی دارند، دست کم همه‌ی ما را چندین بار مورد تیررس خود قرار داده‌اند و گاه این تیر چنان از ناخودآگاه جمعی به سوی افراد پرتاب می‌شود که یافتن ردش بسیار دشوار می‌گردد. شاید یکی از واضح‌ترین این کلیشه‌ها، بدرفتاری پزشکان با مراجعانشان باشد. مسلما تعداد پزشکانی که رفتاری غیر حرفه‌ای با بیماران خود دارند با تعداد مهندسانی که چنین رفتاری را در امور کاری بروز می‌دهند تفاوت چندانی ندارد، اما حساسیت امور پزشکی منجر به دیده شدن کوچک‌ترین لغزش‌های مسئولان شده و در نگاه عامه وجهه‌ای بد را برای کل کادر پزشکی به همراه می‌‎آورد. هنر هم از این قضیه مستثنا نیست.

هنر نه تنها یکی از حساس‌ترین رشته‌های دانشگاهی است، بلکه یکی از مهم‌ترین شاخص‌های انسانی هر جامعه هم به شمار می‌رود. چه بسا رابطه‌ی افراد یک جامعه با هنر، ملاک بسیاری از پژوهش‌های دانشگاهی بوده و نتایج جالب توجهی هم داشته‌ است.اما چه اتفاقی می‌افتد که هنرمند یا پزشکی که به تازگی برای خود اسم و رسمی پیدا کرده، خویش‌تن را گم می‌کند؟

دوشنبه شب یکی از همین روابط ناسالم را می‌شد در صفحه‌ی شخصی امیرحسین رحیمی یگانه در شبکه اجتماعی اینستاگرام ملاحظه کرد. ماجرا هم از وقتی شروع شد که او اسکرین شات مکالمه‌ی خود را با یکی از مشتریانش روی اینستاگرام قرار داد و معلوم بود مانند اکثر اوقات، میل به تائید شدن از جانب هوادارنش دارد. اما اتفاقی که افتاد کاملا بر خلاف تصور همیشگی بود و دنبال کنندگان، این بار از شخص مشتری پشتیبانی کردند. تا این جای کار یک امر معمولی رخ داده است. اما امر خاص در نحوه‌ی برخورد رحیمی یگانه با دنبال کنندگان بود. وی که پاسخ بیش‌تر افراد مشارکت کننده در بحث را با حاضر جوابی و تلخی می‌داد، نه تنها مسئولیت خود را به عنوان هنرمندی که باید اخلاقیات را مد نظر داشته باشد ایفا نکرد، بلکه ضربه‌ی بزرگی هم به آثار خود با عنوان لیقه زد. البته این تمامی ماجرا نیست، چرا که از دیدی متفاوت می‌توان داستان را به گونه‌ای دیگر تعبیر کرد. رحیمی یگانه کسی است که با فضای مجازی به خوبی آشناست و این مسئله را به درستی درک کرده است که “تعداد” حرف اول را در الگوریتم‌های جستوجوگر می‌زند. با این تفاسیر خیلی مهم نیست که از شما به خوبی یا بدی یاد شود؛ همین که  نامتان برده شود، کافیست! و این یعنی دقیقا تاریک‌ترین روی تجارت اینترنتی که حتی نگارنده نیز امیدوار است چنین داستانی در مورد طراح لیقه صحت نداشته باشد.

باری، ضمن آرزوی پیروزی برای این هنرمند جوان، امیدوارم او فرصت بیش‌تری را به مطالعه‌ی اخلاقیات اختصاص داده و در نحوه‌ی رفتار خود با هواداران و مشتریانش تجدید نظر کند. چرا که حتی بزرگ‌ترین افراد هم وابسته به حمایت جمعی هستند و تنهایی کاری را از پیش نخواهند برد.


دیدگاه‌های مندرج در این مقاله شخصی بوده و الزاما هم‌سو با دیدگاه و سیاست هنرگردی نمی‌باشد.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید