هنرهای تجسمی سینما تئاتر اخبار هنر موسیقی جشنواره ها رسانه تخصصی

روایتی بر یک نمایشگاه

آن ها جای ما نشسته اند ! گویی به جای ما زندگی می کنند ،برای ما تصمیم می گیرند و تقدیر ما را رقم می زنند…

مسئله به فردیت انسان امروز بازمی گردد. چاپلین در «عصر جدید» انسانی را نشان می دهد که به شکلی نمادین تحت سیطره ماشین های خیالی قرار گرفته است. در واقعیت امروز، این چیرگی نه تنها بر جسم که بر ماهیت و عواطف انسانی نیز تأثیر گذاشته است. این سلطه تنها به ماشین ها منتهی نمی شود. عقاید و باورهای متخاصم در گوشه و کنار جوامع، بساط این دگرگونی فریبنده را فراهم آورده اند. هر جا که انسان باشد، آنها تکثیر می یابند.


ساختارهایی پیچیده و گره خورده که هر مقدار خود را از آن دور بدانیم، همچنان جزئی ازاین پیکره درهم تنیده ایم. چرخه ای که در آن فردیت انسان ها در خدمت برپا نگاه داشتن نظام قدرت، به تاراج می رود تا این پیکره موهوم به حیات خویش ادامه دهد و این تعبیری است که از وضعیت انسان در مواجهه با انبوهی از ساخته های دست و ذهنش دارم؛ جایی که ساختار بر طبیعت غلبه می یابد. این دغدغه خاستگاه شکل گیری پیکره های من است.
“استیتمنت نمایشگاه نبض بی جان نوشته محمدرضا یزدی”

محمدرضا یزدی مجسمه ساز جوان و با استعدادی هست ، که در این عرصه خوش درخشیده است و پا را از سنت های پیشین مجسمه سازی کلاسیکی که همه ما با آن آشنا هستیم فراتر نهاده است، و کاملا معاصر بودن را در آثارش به نمایش درآورده است ، هفته پیش مجموعه ای از جدیدترین آثارش را در وی گالری واقع در خیابان فلسطین به نمایش گذاشت ، بر خلاف نمایشگاه های بسیاری که در تهران برگزار می شوند و صرفا هدفشان چینش چند تابلو و مجسمه هست اما این نمایشگاه حرف های عمیق بسیاری برای گفتن دارد ، آثار یزدی همگی‌ معترض هستند ، معترض بر وضعیت بشر امروزی که در توهمی خطرناک و عمیق فرو رفته و گمان می برد که سر انجامش ، خوش خواهد بود ، اما این وهمی بیش نیست ، کیست که نداند پدران و پدربزرگ های ما زندگی با آسایش تری نسبت به ما کرده اند ، و محمدرضا یزدی این اعتراض را نسبت به بلایی که انسان قرن ۲۱ بر سر دنیا و خودش آورده است به خوبی و با حساسیت عمیق و نگاهی فلسفی بیان کرده است، انسان هایی که به شکل ساختار های خود در آمده اند و صنعتی شده اند و تمام موجودیت و زنده بودنشان را می توان از صدای خسته و رنجور نفس کشیدنشان درک کرد، انسان هایی که اسیر گذشته خود هستند و در حسرت آینده ای روشن نومیدانه تلاش می کنند و خب قائدتا موفق هم نشده اند ، نمایشگاه نبض بی جان یزدی ، حرف های بسیار برای گفتن دارد حرف هایی تلخ اما به حق و به جا ، به امید روزی که بتوان بشر از این ورطه رهایی یابد و به آرامشی حقیقی دست یابد.

شایان شعبان

نوشته های مشابه

پاسخی بدهید