مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

قدم به قدم برای تفکری پیوسته

گفتگو با آرزو معتمدی [کیوریتور] و نسترن صفایی [مجسمه ساز] به مناسبت نمایشگاه «حرف ها، قدم ها» انجام شد. انتخاب های معتمدی از سه مجموعه از کارهای صفایی از تاریخ ۲۲ آذر تا ۱۸ دی ماه ۱۳۹۸ در گالری صفر و یک اصفهان به نمایش درآمده است.

فرهنگ و سنت قدم به قدم خلق می شود، مثل فرش ایرانی که نتیجه قرن ها کوشش و مهارت نسل های مختلف استتار و پودی که مظهر و نمادی از اعتقادات و رفتارهای جمعی را به نمایش می گذارد. تنها بخشی از این میراث غنی به ما رسیده و بخشی از آن در طول زمان از بین رفته و یا محو شده. در دوره ای دیگر از تاریخ اجتماعی ایران هستیم که هرگونه تغییری باید قدم به قدم و به تدریج پیش برده شود. عاقلانه و با قدم هائی محکم، پیوست و تاثیرگذار.

رامین سعیدیاناگر زیبایی‌شناسی فرش ایرانی را برگرفته از باور و درک زیبایی‌شناسانه انسان شرقی از نظام هستی بدانیم، آثار نسترن صفایی در انتقال این مفهوم تا کجا پیش می‌رود؟

آرزو معتمدی:در مجموعه «قدم به قدم » نسترن صفایی با ابژه قراردادن شکلی از سنت که در اینجا فرش ایرانی است، مسیری به سمت نقد اجتماعی ساخته است و با حفظ ذات نماد ابژه سنتی (فرش) از آن به عنوان یک شی تزئینیهنری در فرهنگ شرقی و تنها با اضافه کردن شهود فرمی از گام های انسان در اجتماع شرق بر روی سنت به سمت پاسخ هایی هرچند شخصی اما قابل تامل می رسد.

نسترن صفایی: دلیل استفاده  از فرش برای ساخت پروژه «قدم به قدم» این بوده که به نظر من در کشورهایی که فرش ساخته می شود مثل ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه، به خاطر فرهنگ و سنت های موجود در جوامع آنها، مانند ساخت خود فرش که زمان بر است اگر تغییراتی هم بخواهد صورت بگیرد باید آهسته و پیوسته و قدم به قدم باشد. به نظر من این مناطق نمی توانند شوک را بپذیرند.

مانند فرهنگ و سنت هایی که تا به ما برسند در طول زمان بخشی از آنها از بین رفته، من هم قسمت هایی از فرش ها را با رنگ، سفید و محو کردم. پاهای برنزی به هم چسبیده که روی فرش ها قرار دارند با حرکتی پیوسته تغییر و تحول ایجاد می کنند. با این حرکت فرش هایی که زیر آنها قرار گرفته دفرمه شده و حالت منحنی به خود گرفتند. من از فرش برای بیان مفهوم استفاده کرده ام که برای من نمادی از سنت و فرهنگ است.

سعیدیان: قدمگاه مفهومی فراواقعیتی دارد؛ آیا با آثار صفایی ملموس‌تر می شود؟

معتمدی: قدمگاه در فرهنگ عامه مکان پای نهادن فردی مقدس معنی شده است صفایی ضرب آهنگ و ماندگاری جای قدم ها بر تاریخ کهن این مرز و بوم را از فرا واقعیتی مذهبیفرهنگی به واقعیتی اجتماعی که توسط فرد در اجتماع معاصر رخ خواهد داد تبدیل کرده است و شکلی قابل درک و مفهومی معاصر به آن بخشیده است.

صفایی: در مورد کار گچ بری که یک پای برنزی در وسط آن است، من معتقدم شروع هر کاری یک انرژی لازم دارد که اولین قدم برای آن را به مهم ترین قسمت آن پروسه تبدیل می کند. پای برنزی وسط این کار، آغاز گری برای یک جریان و یک حرکت را با یک انرژی و اراده تداعی می کند.

سعیدیان: مفهوم بیانگری را لب‌های ساخته شده توسط صفایی چگونه به مخاطب منتقل می‌کند؟

صفایی: «بنای یادبود آنچه از یاد رفته» عنوان مجموعه لب های من است که چند سال پیش در پروژه های آران نمایش داده شد. لب ها با فایبرگلاس ساخته شده اند و روی آن با یک لایه سیمان پوشانده شد و من با خاک های طبیعی ایران آن ها را پتینه کرده بودم. خاک های طبیعی از گل و ماش محلات گرفته تا اوخرای هرمز. دلیل ساخت این پروژه از آنجا شروع شد که من در برهه ای یک سری مفاهیم مانند آرامش، سکوت، آن و شهود را در زندگی شخصی از دست داده بودم.

این مفاهیم برای من مثل یک بنای یادبودی است که انگار فراموش شده و باید دوباره ساخته شوند. به اعتقاد من این کلمات باید دوباره با صدای بلند تکرار و گفته شود و به آنها پرداخته و مهم شود. دلیل پتینه آنها با خاک این بوده که به نظر من اگر بخواهیم به آرامش و سکوت یا مفاهیمی دیگر برسیم حتما نباید خاک خودمان را عوض کنیم. به نظر من باید در درون خود همان سرزمین جستجو پیدا کنیم. لب هایی که در آران نمایش داده شد مجموعه های سه یا چهار تایی بودند که روی همدیگر قرار گرفته و هر کدام در حال ادای یک سری آواها بودند؛ مثل آرامش یا سکوت.

معتمدی: در مجموعهبنای یادبود….” (لب ها) نقش سوگواری در درمان فقدان و از دست رفته های انسانی از شکلی شخصی به تصویری مجسم و عمومی بدل گشته است هنرمند در قامت سوگوار امید به درمان بسته و طنین آوای هرچه از دست داده است را بازسازی و بزرگنمایی کرده است تا از دل پارادکس دهانی به مثابه سخنگوی خاموش، تنلگری به تصویر پر هیاهویِ پوچ جامعه پیرامونش بزند.

سعیدیان: از پروسه شکل‌گیری «حرف‌ها، قدم‌ها» بگویید؟

معتمدی: نسترن صفایی هنرمندی است که در بسیاری از مدیوم های هنرهای معاصر فعالیت داشته از مجسمه، چیدمان، ویدیوآرت تا نقاشی، خط فکری منبسطی که بین این مدیوم های متفاوت توسط هنرمند وجود داشته ما را بر این داشت که مجموعه ای از آثار  این هنرمند را به نمایش در آوریم . اینکه هنرمندی ذهنیت و دغدغه های خود را با انتخاب مناسب مدیوم به اجرا در آورده ایده اصلی این نمایشگاه بوده است.

صفایی: خانم آرزو معتمدی با من تماس گرفتند و دعوت کردند در گالری صفر و یک اصفهان نمایشگاهی را برپا کنیم. به نظرم تمام مراحل خیلی حرفه ای و درست پیش رفت. از آنجایی که پروژه ای جدیدی در کوتاه مدت در برنامه خودم نداشتم، وقتی به استودیو من در تهران آمدند با صحبت هایی که کردیم قرار بر این شد که سه مجموعه کار شده از من[فرش ها ، لب ها و پروژه تهران] می تواند کنار هم قرار بگیرد.

سعیدیان: پروژه شهری تهران چگونه شکل گرفت ؟

صفایی: پروژه تهران شامل دو ویدئو آرت و آبجکت هایی است مثل پیچ، میخ و اشیا فلزی گمشده یا رها شده که من در کف خیابان های تهران پیدا کردم. من ماشین ندارم و آدم پیاده رویی هستم . در این پروژه تعدادی از اشیا فلزی پیدا شده در پیاده روی هایم را با سایز بزرگ به صورت فلزی ساختم. معتقدم ما در شهرهای بزرگ تحت فشار هستیم. روح و جسم ما تحت فشار است مانند همین اشیاٰ که زمانی کارایی داشتند، ما هم یک روزی دفرمه می شویم. آن اشیا را بزرگنمایی کردم تا بلایی که معتقدم تحت این فشار سرمان می آید را نشان بدهم.

از آنجایی که من تهران را خیلی دوست دارم، شروع کردم به تهران نامه نوشتن؛ مثل عاشقی که دارد با معشوقش حرف میزند. دردل کردم و بد گفتم و خوب گفتم. به اداره پست سفارش یک تمبر اختصاصی دادم با تصویر خودم و آنرا بر پشت پاکت نامه چسباندم و داخل صندوق پست انداختم و منتظرم تهران به من جواب بدهد. که البته هنوز جوابی به من نداده است.

ویدیو پرفورمنس دیگری که نمایش داده شد «پاشنه بلند» نام دارد. من مسیر ۱۸ کیلومتری از میدان راه آهن تا میدان تجریش را با کفش پاشنه بلند راه رفتم. در طول مسیر این پیاده روی را با دوربین گوپرو تصویربرداری کردم. با لباسی بسیار ساده در خیابان شهری که دوستش دارم قدم زدم؛ ولی از همین شهر آسیب دیدم. در این پیاده روی پاهای من شش تاول زد، سی و شش متلک شنیدم. دلیل این متلک ها پاشنه بلند پوشیدن من بود. به نظر من همان طور که شهر به خودش آسیب میزند، به منم که دوستدارش هستم نیز آسیب می زند.

سعیدیان: به نظر شما فرم و محتوا لازم و ملزوم یکدیگر هستند؟

صفایی: ما در دوره ای هستیم که اکثر کارهای هنری نیاز به استیتمنت پیدا می کنند. من هم برای بیشتر کارهایم استیتمنت می نویسم تا مشخص شود ایده آن کار چه بوده و چرا آن را را ساخته ام. مخاطب البته می تواند هر برداشتی از کار داشته باشد. به نظر من مجسمه یا اثر هنری در درجه اول باید زیبا باشد؛ به نظر من مفهوم در درجه دوم قرار می گیرد. من کاری را از دوستانم خریداری می کنم که در درجه اول زیبا باشد تا بخواهد صرفا مفهومی را انتقال دهد.

سعیدیان: چرا و چگونه آثار صفایی را انتخاب‌کردید؟

معتمدی: من از مدتی پیش پیشنهاد این نمایشگاه را با خانم صفایی برای نمایش در فضای گالری صفر و یک اصفهان به مدیریت نیما سمبلستان مطرح کردم. با ملاقات حضوری در استودیو ایشان و صحبت راجع به مفاهیم و خطوط ذهنی هنرمند پیرامون مجموعه های متفاوت به این نتیجه رسیدیم که مجموعهحرف ها، قدم هارا انتخاب و در کنار هم به نمایش در آوریم.این نمایشگاه مجموعه است از دغدغه های تاریخی، اجتماعی و زنانگی هنرمندی که سالهاست به شکلی حرفه ای و مداوم در فضای هنرهای معاصر ایران آثار قابل تاملی به وجود اورده است.

صفایی: نمایش کارهایم در اصفهان برای من تجربه عالی بود. با مخاطبان جدید و ایده های جدیدی  مواجه شدم. من در فضای گالری با آرزو معتمدی برنامه گفتگو با آرتیست داشتم؛ که در این تجربه جدید بسیار آموختم . استقبال میکنم در شهرهای دیگر هم نمایش آثار داشته باشم.

*عکس ها از: علی التجائی

دیدگاهتان را بنویسید