مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

مردی که پوستش تبدیل به اثر هنری شد

رمان ” زمانی که یک اثر هنری بودم ” اثر اریک امانوئل اشمیت موضوع جالبی داشت و قطعا برای خوانندگانِ هنردوستش جذابی خاص در آن نهفته بود چرا که یک انسان بدل به اثری شده بود. اکنون پانزده سال پس از انتشار آن اثر، به راستی انسانی بدل به اثر هنری شده است! این مرد که تیم استاینر نام دارد، تمام پشت خود را با طرح یک هنرمند مشهور خالکوبی کرده و آن را به یک مجموعه‌دار آثار هنری آلمانی فروخته است. وقتی استاینر از دنیا برود، پوستش را قاب می‌گیرند. پیش از مرگ نیز، زندگی‌اش در گالری‌ها سپری خواهد شد؛ تی‌شرتش را در می‌آورد و می‌نشیند.

استاینرِ ۴۰ ساله که خود پیش از این مدیر یک سالن خالکوبی بوده می‌گوید:

این اثر هنری پشت من اجرا شده. نقش من فقط این است که با خودم این طرف و آن طرف ببرمش

دلووی می گوید دنبال کسی می‌گردد که حاضر باشد بدنش را برای اجرای یک اثر هنری مثل بوم در اختیارش بگذارد. استاینر می‌گوید:

نامزدم به من زنگ زد و من هم همین طور فی‌‌البداهه گفتم حاضرم!

ده سال پیش، نامزد سابق استاینر با هنرمندی بلژیکی به نام ویم دلووی آشنا شد که بعدها به دلیل خالکوبی‌های بحث برانگیزش روی بدن خوک‌ها به شهرت رسید.

دو سال بعد، پس از ۴۰ ساعت خالکوبی، تمام پشت او را تصویری فرا می‌گیرد: تصویر حضرت مریم که تاجی از اسکلت به سبک مکزیکی بر سر گذاشته و از هاله دور سرش، نورهایی زرد ساطع می‌شود. چلچله‌هایی در حال پرواز می‌بینیم، رزهایی قرمز و آبی، و روی کمرش دو ماهی “کویِ” چینی که دو کودک رویشان نشسته‌اند و لابه‌لای گل‌های نیلوفور آبی شنا می‌کنند. امضای هنرمند در گوشه سمت راست دیده می‌شود. استاینر ادامه می‌دهد:

از نظر من، این شکل نهایی هنر است. کسانی که روی بدن دیگران خالکوبی می‌کنند هنرمندان بزرگی هستند که هیچ وقت از طرف هنر معاصر، پذیرفته نشده‌اند. نقاشی روی بوم یک چیز است، روی پوست با سوزن به کلی چیز دیگر

این اثر با عنوان “تیم” (TIM) به مبلغ ۱۵۰۰۰۰ یورو در سال ۲۰۰۸ به مجموعه‌داری آلمانی به نام ریک راینکینگ فروخته شد، که یک سوم آن هم به استاینر رسید. به قول خود استاینر:

پوستم الان متعلق به ریک راینکینگ است. پشتم بوم است. خودم قابی موقتی هستم

آن‌طور که در قراردارد آمده، پس از مرگ استاینر، پوست پشتش را می‌کنند، قاب می‌کنند و برای همیشه به مجموعه شخصی راینکینگ می‌فرستند.

استاینر در جواب کسانی که می‌گویند کارش خوفناک و زننده است می گوید: “مخوف بودن امری نسبی است”. معتقد است که ایده این کار “مفهومی قدیمی است؛ در تاریخ خالکوبی ژاپن بارها و بارها تکرار شده. اگر برایش قاب خوب و مناسبی پیدا کنند، فکر نمی‌کنم خیلی هم ایده بدی باشد”.

ولی دقیقاً همین وجه کار به بحث‌ها و مشاجره‌های داغی دامن زده است. استاینر می‌گوید: “هر دفعه کلی بحث می‌شود. شنیدن این بحث‌ها و مواجه با مردم خیلی برایم جذاب و جالب بوده. یا خیلی از ایده خوششان می‌آید یا می‌گویند افراطی است؛ عصبانی می‌شوند. بعضی هم می‌گویند ضد حقوق بشر است، یا با برده‌داری و فاحشگی مقایسه‌اش می‌کنند”.

استاینر بنابر قراردادی که امضا کرده، باید دست کم سه بار در سال، بدون تی‌شرت در یک گالری بنشیند و خالکوبی‌هایش را به تماشا بگذارد.

اولین نمایشگاهش ژوئنِ سال ۲۰۰۶ در زوریخ برگزار شد؛ آن موقع هنوز اجرای خالکوبی تمام نشده بود. سال پیش دهمین سالگرد برگزاری آن نمایشگاه بود که استاینر در “موزه هنر قدیم و جدید” در هوبارتِ تاسمانی، مشغول اجرای طولانی‌ترین نمایش خود بود: شش روز در هفته، روزی پنج ساعت.

استاینر می‌گوید: ” ۱۵ دقیقه روی میزتان بنشینید، پاهاتان هم آویزان باشند. پشت‌تان را صاف کنید و زانوهایتان را بغل بگیرید. خیلی سخت است. من تا حالا ۱۵۰۰ ساعت این کار را کرده‌ام. بدون شک، شدیدترین و سخت‌ترین تجربه زندگی‌ام بوده. تنها چیزی که تغییر می‌کند حالت‌های ذهنی آدم است. گاهی خوب، گاهی بد، ولی همیشه کاملاً آگاه و حواس جمع بوده‌ام”.

تنها چیزی که استاینر را از بازدیدکنندگان جدا می‌کرد خطی بود روی زمینِ گالری؛ خطی که بعضی از بازدیدکنندگان به آن بی‌توجه بودند و از آن عبور می‌کردند. به گفته خودش، “به من دست می‌زدند، فوتم می‌کردند، سرم داد می‌زدند، تف می‌کردند، هولم می‌دادند. سیرکی شده بود. ولی در این سفر، یک بار هم کسی بهم دست نزد. مثل معجزه بود”.

وقتی بازدیدکنندگان می‌خواهند با او صحبت کنند، نه تکان می‌خورد نه جوابشان را می‌دهد. خودش می‌گوید: “خیلی‌ها فکر می‌کنند مجسمه‌ام و وقتی می‌فهمند زنده‌ام حسابی شوکه می‌شوند”.

استاینر این اثر را پرفورمنس آرت نمی‌داند. تأکید می‌کند که “اگر اسم ویم دلووی پای این اثر نبود، هیچ ربطی به هنر پیدا نمی‌کرد”. با این حال، بخشی از هدف دلووی این بوده که تفاوت میان یک عکسِ روی دیوار را با یک “بوم زنده” که در طول زمان تغییر می‌کند نشان بدهد.

استاینر می‌گوید: “در این مدت ممکن است چاق شوم، زخمی شوم، بسوزم، و غیره. این بخشی از روند زندگی است. تا به حال دو عمل کمر داشته‌ام”.

یکی از لذت‌های کار در “موزه هنر قدیم و جدید” این بوده که قبل از ساعت شروع گالری، کل گالری در اختیار او بوده. “برای خودم در گالری می‌چرخیدم، هدفونم را هم می‌گذاشتم، پرسه می زدم، نرمش‌ها و کشش‌هایم را انجام می‌دادم. همه جا پر بود از آثار هنری فوق‌العاده. خیلی فضای سورئالی بود”.

او پس از اجراهایی در دانمارک و سوییس، برای یک دوره شش ماه، دوباره در نوامبر به این موزه بر می‌گردد. به گفته خودش، “یک روز “تیم” [عنوان اثر] این جا به دیوار آویخته خواهد شد. زیبا است”.

شهرهایی که تیم در آن‌ها نمایشگاه داشته

  • ۲۰۰۶: گالری دو پوری و لوکزامبورگ، زوریخ
  • ۲۰۰۸: آرت فارم، پکن، نمایشگاه هنر معاصر شانگهای، شانگهای
  • ۲۰۰۹: دانشگاه راتاوس و لویفانا، لونبرگ
  • ۲۰۱۰-۱۱: خانه فرهنگ، برن
  • ۲۰۱۱. گالری کونستهاله اسنابروک، اسنابروک؛ و گالری رابیلانت و وئنا، لندن
  • ۲۰۱۲: مؤسسه هنر معاصر، برن؛ و موزه لوور، پاریس
  • ۲۰۱۳: موزه گوربه موزیوم، وینترتور؛ و مجموعه شخصی راینکینگ، هامبورگ
  • ۲۰۱۴: موزه وسنبورگ، برمن؛ و خانه هنر اوری، آلتدورف
  • ۲۰۱۵: استرادا فوساچیو، ویتربو؛ موزه گوربه موزیوم، هامبورگ؛ و سیویتا دی باجنورجیو، رم
  • ۲۰۱۶؛ “موزه هنر قدیم و جدید”، هوبارت

منبع: بی بی سی

دیدگاهتان را بنویسید