شهردار تهران ـ با لحنی تقریباً کنایه آمیز ـ از شهروندان تهرانی برای پشت سر گذاشتن بعضی مشکلات شهری حاصل از بارش برف، درخواست مشارکت کرده و گروهی از طرفدارن او هم در تایید این درخواست، مردم ایران و فعالیت های مشارکتی شهروندان را با کانادا و سوئیس و… مقایسه کرده اند.
برای آقای نجفی که این روزها بیشتر در کیش و… دیده می شود تا تهران و طرفدارانی که فکر می کنند تنها کسانی هستند که از اروپا و آمریکا باخبرند، یادآوری چند نکته ساده را لازم می دانم:
ـ البته سطح مشارکت شهروندان تهرانی پائین تر از مشارکت کشورهای غربی است. اما این همه ماجرا نیست.
ـ حتی دانش آموزان دبیرستانی هم می دانند که از نظر معنای لغوی “مشارکت” امری دو سویه است.
ـ شهرداری در مسائل شهری چقدر با شهروندان تهرانی همدلی و مشارکت داشته تا در لحظه های نیاز توقع مشارکت داشته باشد؟ وضعیت تردد معلولین آیا در این مشارکت ها به عهده شهرداری نیست؟
ـ شهرداری اگر توقع مشارکت دارد، در مدیریت مالی شهر هم باید دیدگاه مشارکتی داشته باشد. شهردای چند درصد از عوارض پارکینگ ساختمان های تهران را صرف ساخت پارکینگ کرده است؟ چقدر از عوارض طرح ترافیک و فروش تراکم و… صرف بهبود کیفیت هوای تهران و یا حمل و نقل عمومی می شود؟ چقدر از درآمد نفت (که سرمایه ملی است) به عنوان بودجه شهرداری به بهبود وضعیت شهری تخصیص داده می شود؟ چطور شهروندان تنها برای عدم انجام وظائف شهروندی شماتت می شوند اما شهرداری پاسخگوی کوتاهی های خود نیست؟ به تقسیم ساده لوحانه؛ پول برای شهرداری و تحمل برای شهروندان نمی شود گفت مشارکت.
ـ در کدام یک از مثال های اروپائی از حقوق های نجومی و املاک نجومی با این سطح آزاردهنده سراغی دارید؟
ـ کدام یک از شهرداران اروپائی برای هیئت مداحان و… چنین ارقامی را هزینه می کنند و یا باغ و زمین شهری را حراج می کنند؟ کدام بانک وابسته به شهرداری های اروپائی غرفه هایش را در زمین عمومی و معابر عمومی نصب می کند و یا بوستان هایشان را به دکه ها و ادارات می فروشند؟
ـ مقایسه کنید عملکرد و اقدامات و هزینه برگزرای مراسم تفریحی عمومی، خصوصاً اجراهای بزرگ موسیقی خیابانی و فستیوال های شاد شهری را با مراسم مشابه شهر تهران تا میزان شباهت و وجه قیاس را پیدا کنید.
ـ شهرداری در چهارچوب وظائف فرهنگی خود ـ فارغ از منافع جناحی و تفکرات شخصی و… ـ در کدام فعالیت فرهنگی شهروندان مشارکت کرده که انتظار مشارکت دارد؟
ـ وقتی شهرداری با مجسمه سازان چینی برای ساخت مجسمه های شهری مشارکت می کند، به فکر مشارکت هنرمندان و شهروندان تهرانی نیست؟
ـ شهرداری وقتی برای کسب درآمد و یا در جهت منافع بعضی خواص، تهران را مال باران می کند و بدون توجه به مشاغل کوچکتر و ترافیک و تورم و اختلاف طبقاتی و آلودگی هوا و… در هر کوچه و خیابانی مجوز ساخت و ساز و برج تجاری می دهد، یاد مشارکت با مردم نیست؟
ـ شهرداری که نمی تواند در شهری که انواع آب پاش های ضد شورش را در خیابان ها نمایش می دهد، تجهیزات آتش نشانی بخرد، چطور می تواند داعیه مشارکت داشته باشد؟ شهرداری که وقتی هنوز داغ پلاسکو تازه است، دوباره با ساخت یک برج تجاری جایگزین موافقت می کند، با دیوارکشی دور مجلس موافقت می کند و… آیا واقعاً معنای مشارکت را می داند؟
ـ شهرداری که غرق رشوه شده چطور قوانین شهروندی را آموزش می دهد و یا اجرا می کند؟
ـ شهرداری که آرزوی افزایش تخلف ملکی بساز و بفروش ها را دارد تا از راه جریمه درآمدی کسب کند می تواند طرف مشارکت باشد؟
ـ شهرداری که بدون توجه به خواست عمومی شهروندان تئاتر شهر را با خروجی مترو و تعطیلی پارکینگ و ساخت مجتمعی نامعلوم به محاق می برد، با چه وجاهتی دم از مشارکت می زند؟
ـ شهرداری که برای انبوه مردم نیازمند و مسافرکش و… برای عبور از زیرگذر عوارض تعیین می کند و جلوی ثروتمندان تعظیم می کند، انتظار مشارکت کدام شهروندان را دارد؟
ـ شهرداری که حفظ درآمدش از ساخت و سازهای اطراف خیابان ولیعصر را به حفظ چنارها ترجیح می دهد دست مشارکتش را کجا باید دراز کند؟
ـ شهرداری که صندلی و کفپوش و… بعضی پارک ها را سالی دوبار عوض می کند تا برای پیمانکاران و شرکایش کار و درآمد تولید کند، چگونه از متضررین شهر انتظار مشارکت دارد؟
ـ آقایان مدیر اگر در زلزله منتظر مساعدت مردم هستید، اگر در بحران سرما و سیل و… روی مشارکت مالی و عملی شهروندان حساب می کنید و به همین بهانه از وظائف خود طفره می روید، پول و میز مدیریت را رها کنید تا شهروندان خودشان به کار خودشان برسند.
نگارنده: سعید فلاحفر