در جوامع امروزی با وجود پیشرفت های علمی و تغییرات فراوان در سبک زندگی اجتماعی لزوم همراهی هنرهای گوناگون با این دگرگونی ها احساس میشود و در واقع هنر هم مانند دیگر پدیده ها همپای این تحولات گام بر می دارد. این تغییرات را در هنرهای گوناگون از جمله موسیقی، نقاشی، معماری و… دیگر هنرها میتوان مشاهده نمود.
خوشنویسی نیز در طول این سالها دچار تغییراتی شده که البته در مقایسه با هنرهای دیگر آنچنان چشمگیر نبوده است، شاید از دلایل این مقاومت در برابر تغییر را وابسته بودن پیش از پیش به آثار بزرگان و گذشتگان این هنر همچنین پایبندی زیاد اساتید خوشنویسی به اصول و قواعد و انتقال این نوع از نگرش به هنرجویان نام برد.
البته که این پایبندی برای انتقال دانش و تجربه به نسل بعد کاملا ضروری به نظر میرسد اما نه تا آن اندازه که فرصت کسب تجربههای نوین را از هنرجو سلب نماید و خوشنویس را در همان مرحله اول تقلید باقی گذاشته و نتواند از زیر سایه این نامها بیرون بیاید.
از آنجا که هنر را همراه با احساس و درونیات یک هنرمند میدانند، این موضوع خود باعث تنوع و تفاوتهای آثار هنری خواهد بود و رها نشدن از بوته تقلید نه تنها هنرمند را از کسب تجربه های شخصی باز میدارد، بلکه در مرتبهی بالاتر جامعه را از داشتن آثاری تازه و خلاقانه محروم خواهد کرد. با نگاهی اجمالی به هنرهای تجسمی میتوان به اهمیت مفهوم در آثار جدید پی برد و علاقه هنرمندان به فضاهای انتزاعی را مشاهده کرد.
همپای این تغییرات، خط نگاره تلاش نموده برای رسیدن به فرم های نو با بهرهگیری از شکل ظاهری واژگان و دست یافتن به مفهومی تازه که در عین استفاده از زیبایی های خط نستعلیق پیامی را در درون خود نهفته دارند. این موضوع باعث گردیده ارزش آثار از لحاظ خلاقیت و جذابیت بیشتر گردیده و بتواند دریچهای تازه از قابلیتهای این هنر را مقابل دیدگان علاقمندان قرار دهد:
از آنجا که ما درون را بنگریم و حال را
علی پسندیده
دیدگاه های مندرج در این مقاله شخصی بوده و الزاما در راستای سیاستهای هنرگردی نمیباشد.