دعوا:
خبر بیست و سی ، تبلیغ با چهره نیکی کریمی ، پست مهراب قاسم خانی
و
میانجیگری فاروق مظلومی
پست تامل برانگیز آقای مهراب قاسم خانی تامل ما را هم برانگیخت. ایشان به عوامل خبر بیست و سی تاخته اند که نگاه جنسیتی به انسانها دارند چرا که هیچگاه منتقد تابلوهای تبلیغاتی با عکس چهره های ورزشی و سینمایی مرد نشده اند و فقط تابلوی تبلیغاتی با عکس خانم نیکی کریمی را به باد نقد گرفته اند. من خودم چندان دل خوشی از عوامل بیست و سی ندارم در مورد انسان خیلی”ساده انگار ” هستند و شاخ حیرت بر سر آدم می کارند.
برای پاسخ به مهراب خان لازم نیست فروید یا والتر بنیامین یا میشل فوکو را از قبر بیرون بیاوریم و تاملشان را برانگیزیم.
نگاه جنسیتی به انسانها همیشه نگاه مذموم و مکروهی نیست. آیا شما وقتی به یک خانم باردار در خیابان برای حمل وسایلش کمک می کنید نگاهتان جنسیتی نیست؟ آیا برای ازدواج به جنسیت و زیبایی فرد مورد نظرمان فکر نمی کنیم؟. (تعریف زیبایی مطلق نیست). شما وقتی به یک خانم کمک می کنید نگاهتان جنسیتی است چون همواره احترام به خانمها برای آقایان واجب تر و جذابتر است، اما این نگاه جنسیتی به شکل احترام ظهور می کند و قطعا ” تفکر نر و ماده ” در آن دخالت ندارد. مطلوبِ نگاهِ جنسیتی همواره هم آغوشی نیست. همراهی است همسری است و تکریمِ یک انسانِ مکرم…
نگاه جنسیتی از آنجا ناشی می شود که بیشتر خانمها در نزدیکی به آسمان و زمین، آسمان را انتخاب کرده اند و بیشتر آقایان زمین را.
عموما نگاه مرد یک نگاه زمینی و “لذت جو” است (لذت جویی همیشه تنانه نیست .تکریم دیگران هم لذت دارد). و خانمها هم در نگاه رو به آسمانشان نسبت به مردها لذت جو هستند اما این لذت را در حریم غیرشخصی شان بیشتر در احترام جستجو می کنند و احترام هم بسیار لذیذ است و این ایرادی را به هیچکدام وارد نمی سازد چرا که انسان بابت مشخصه هایش، توضیحی به کسی بدهکار نیست. قطعا بنده روانکاو جنسیتی نیستم اما مهراب عزیز من مثل شما قلم را بر نمیدارم با انگیزه خاصی بنویسم اول به پژوهش های سابقم سری میزنم و بعد با تفکر مینویسم. سریال تلویزیونی نیست که عزیزم!
جناب مهراب خان نگاه ابزاری در تبلیغات وجود دارد و زن و مرد هم نمی شناسد. چند خواننده رپِ زن یا مرد می شناسید که در شوهایشان پورنوفروشی نکنند؟
من هم مثل شما میپذیرم نگاه با تفسیر اروتیک به عکس هر کس، نگاهی نازل و متعدی است و این یک حقیقت است.
اما واقعیت چیست؟ و واقعا برایم سئوال است آیا جامعه ای فارغ از این نگاه وجود دارد ؟ من مثل شما فیلمنامه نمی نویسم و بیشتر فیلم می بینم. در فیلم های اخیر سینمای دنیا این نگاه جنسیتی تبدیل به چاشنی و مزه فیلم ها شده است و درد آنجاست که صاحبان تبلیغ مورد نظر از این واقعیت تلخ اطلاع دارند و بهره برداری می کنند. من در جایی نوشته ام که در نظام مصرفی و سرمایه داری این نوعی برده داری مدرن است که بیشتر آدم معروف ها اسیر می شوند.
مهراب عزیز صادقانه پاسخ دهید آیا تفاسیر اروتیک در مورد جنسِ روبرو بیشتر در مورد آقایان صورت می گیرد یا خانمها؟ من از عبارت جنس مخالف پرهیز می کنم چون نزدیکی دو انسان محصول موافقت است نه مخالفت.
بعد در مورد جایگاه اجتماعی خانم کریمی صحبت کردید که زیاد برای من مفهوم نبود. احتمالا منظورتان محبوبیت ایشان در بین جماعتی از اجتماع باشد. سینمای ما برای دادن جایگاه اجتماعی به هنرمندان به تعالی لازم نرسیده است. چند نفر می شناسید که بعد از بازنشستگی – که البته در مورد هنر بی معنی است – جایگاه رسانه ای و اجتماعی داشته باشند؟ و از اُبژه به سوژه تبدیل شده باشند؟ مثال بارز در این زمینه جان لنون در عالم موسیقی است و میشود گفت جان تا ابد در اجتماع جا دارد.
اگر در پست اخیر، حمله کردید برای آنکه خودتان را منزه کنید و برائت بجویید، خیالتان راحت باشد موفق شدید و این رسم رندانه را خوب به جا آوردید. مگر ندیدید چند نفر لایک بارانتان کرده اند. اما من خیلی جدی و دور از شوخی به شما می گویم چون من مثل شما نان نوشتن را نمی خورم و از نوشتن مزد نمیگرم- البته مزدگیری از نوشته محل اشکال نیست – که بترسم .تصویر خانم کریمی در اتوبان با تصویر کریم خان باقری خیلی فرق دارد. حداقل برای من؛ با اینکه کریم خان را خیلی دوست دارم هم به خاطر همشهری بودن و هم این که خیلی مرد است.
البته راهکاری برای تصحیح نگاه جامعه وجود دارد به لیست جرایم پلیس یک مورد اضافه شود. بی توجهی در حین رانندگی به خاطر توجه به عکس خانم کریمی.
این شوخی ها برای این است که فضای عبوس بحث را لطیف کنیم اتفاقا خانم کریمی میتوانست بازیگر مطلوبِ سینمایی شبیه سینمای کیشلوفسکی هم باشد. همانطور که خیلی از خواننده های ما قربانی فقر آهنگسازی این سرزمین می شوند خانم کریمی هم از قربانیان سینمای دکوراتیو ایران است.
در ضمن مهراب عزیز شما طنزنویسی باهوش و ظریف هستید – نه آن ظریف – زمانی کار خراب شد که ذائقه رسانه ای پیدا کردید. همه مان غم نان داریم. من نان و پنیر شما نان و بوقلمون. بوقلمون اتفاقی آدم به ذهنم به جان عزیزت و جان حقیرم.
شما را به خواندن بیشتر کتاب توصیه می کنم البته منظورم از کتاب ، تاریخ جنسیت است نه قصه های امیرعلی.
دیدگاه های مندرج در این مقاله شخصی بوده و الزاما در راستای سیاست های هنرگردی نمیباشد.
توضیح از نگارنده:
لطفا با عنایت به رفتار و اخلاق رسانه ای در پاسخ به پستی که از آقای مهراب قاسم خانی – ” پست تاملبرانگیز “مهراب قاسمخانی” در اینستاگرام در واکنش به اخبار بیست و سی درباره تبلیغی با حضور “نیکی کریمی ” -منتشر کنید. سپاس. فاروق مظلومی