فراموش نکرده ایم که اهالی تئاتر به ساخت ایستگاه مترو در محوطه تئاترشهر معترض بودند. شهرداری هم این ایستگاه را جابجا کرد تا بتواند طرح زیرگذر چهارراه را اجرا کند. اهالی تئاتر هم دیگر اعتراضی نداشتند! به همین سادگی. بعد با کسبه و مغازه دارن چهارراه ولیعصر همصدا شدند در نابسامانی حاصل از حضور دستفروش ها و نظر نهادهای مربوط را هم جلب کردند. تا جایی که همتراز با یک تیرانداز، مکلف به ترک محل شدند. حالا اما انگار یک جای کار جور درنمی آید:
هنرمندان تئاتر، پیشرو در استفاده از تعارف «خاک پای مردم ایران» هستند. هنرشان را متعلق به مردم و قشر زحمتکش و موفقیت های خود را در همه مصاحبه ها مدیون همین مردم می دانند. در اینستاگرام، ویدئوهای پر آب چشم در حمایت از مشکلات و سختی مردم پخش می کنند. حالا باید پرسید: مردم چه کسانی هستند؟ شاید همانطور که در استادیوم های ورزشی «تماشگرنما» داریم، در جامعه هم تعداد زیادی «مردم نما» نفوذ کرده اند که از قضا تعدادشان هم بیشتر از بقیه است. مردم یعنی کسانی که توان پرداخت پول بلیت های چندصد هزارتومانی دارند؟ مردم یعنی همه فرهیختگانی که تئاتر و نمایش و هنر را تحسین می کنند و اتفاقات هنری را با افتخار در صفحات شخصی تبلیغ می کنند؟ مردم همان هایی هستند که در لابی نمایشخانه ها جدیدترین مد لباس فرانسه را عرضه می کنند؟ آیا «مردم نماها» برای این افراد همان هایی نیستند که هورا نمی کشند؟ اهالی هنر و نمایش آیا در حمله های ناگهانی برای عکس یادگاری و امضاء احساس ناامنی نمی کنند؟ تا به حال کدامیک از دستفروش های چهارراه ولیعصر شبانه به قبای اطلسشان گردی نشانده که برای بازگشت از تئاترشهر به خانه صریحاً اعلام وحشت کرده اند و نیازمند بادیگارد شده اند؟ (من طرفدار نابسامانی شهر نیستم و اتفاقاً به عنوان یک متخصص امور شهری به دنبال اشکال بهتری برای جایگزینی این وضعیت هستم. من هم دوست دارم مشکل بیکاری وجود نداشته باشد. اما موضوعات اجتماعی و شهروندی موضوعات پیچیده تری از مباحث درسی و دانشگاهی هستند. به نظر نمی رسد با جمع آوری ضربتی فندک، مشکل مصرف سیگار قابل حل باشد.)
هنر مردمی که به شعار و ترجیح بند بسیاری از هنرمندان و اهالی هنر تبدیل شده، هنر مردمی و عمومی را برای کدام عموم توصیه می کند؟ عموم چه کسانی هستند؟ عموم شامل همین آدم های ترسناکی (!) که به دلیل مشکلات معیشت و یا مشکلات فرهنگی (و سودجویی حتی) در چهارراه ولیعصر بساط کرده اند، نمی شود؟ کار فرهنگی و هنری برای مردم یعنی توسل به زور و فرصت های رسانه ای؟ یعنی من مشهورم، من تریبون دارم، پس حرفم حق است؟ در پشت این حرف ها و عمل ها، پاسخی آیا برای این دوگانگی ها وجود دارد؟ تحلیل را به خواننده می سپارم با نقل چند یادداشت و مصاحبه که بی ارتباط با این موضوع نیست.
خبرگزاری مهر: در طول سالهای اخیر مجموعه «تئاتر شهر» بهعنوان یکی از مهمترین بناهای تئاتری ایران در محاصره دستفروشهایی قرار گرفته که محیط پیرامون این مجموعه تئاتری را تحت تأثیر فعالیت های خود قرار دادهاند. فضای پیرامون تئاتر شهر طی این سال ها محلی برای فروش انواع لباس، وسایل زینتی، لوازم خانگی و همچنین پخت انواع ساندویچ و کباب و سایر مواد خوراکی بوده و کمتر رنگ و بوی فرهنگی و هنری داشته است. این وضعیت و البته خواسته خانواده تئاتر از مدیران و مسئولان شهرداری، شورای شهر و وزارت ارشاد برای رسیدگی به آن بارها در رسانه ها منعکس شده ولی اقدامات در جهت بهبود و سامان دهی فضای پیرامون مجموعه تئاتر شهر، تنها به چند بازدید شهرداران منطقه، مدیران و مسئولان شورای شهر و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محدود مانده است.
در راستای همین بازدیدها هم وزیر فرهنگ و ارشادی اسلامی روز ۲۱ آذرماه اعلام کرد: با توافق های خوبی که دوستان ما با مدیریت شهری و شهرداری تهران داشتهاند، امیدواریم طی همین ماه و یا حداکثر ماه های آینده شرایط مناسب تری را برای این فضای فرهنگی و هنری داشته باشیم. سید عباس صالحی تصریح کرده بود: با قول و برنامه هایی که دوستان مدیریت شهری داشتهاند این امیدواری قطعا محقق میشود.
*
ایرج راد رئیس هیات مدیره خانه تئاتر: تئاتر شهر را شاید بتوان تنها تئاتر نام آور شهر تهران دانست. حتما باید اطراف آن به صورتی باشد که ایمنی و امنیت برای افراد فرهنگی، دانشجویان هنر و هنرمندانی که هر روز به آنجا رفت و آمد دارند مناسب باشد. علاوه بر تعداد زیاد افراد معتاد در این محدوده، یکی دیگر از مشکلاتی که اطراف تئاتر شهر وجود دارد و سال هاست اهالی این حوزه به آن اعتراض دارند، بساط دست فروشانی است که هم شکل نامناسبی برای این محدوده به وجود می آورند و هم شلوغی متعاقب حضور این افراد ناامنی را در اطراف این مکان فرهنگی کشور بیشتر می کند. ما در حقیقت خواهان فضای امنی هستیم که اهالی هنر بتوانند با احساس آرامش و امنیت رفت و آمد کنند.
*
روزنامه جوان: در شرایط پیچیده و دشوار اقتصادی که گریبانگیر مردم و اقتصاد کشورمان شده است و در حالی که تولیدات و کنشهای فرهنگی و هنری می توانند امید به آینده را در لایه های جامعه تقویت کنند، تصمیمات خلق الساعه و مبتنی بر اصالت منافع شخصی از سوی برخی هنرمندان و ابنالوقت بودن مسئولان این حوزه و عدم پیش بینی نیازهای آینده، فضایی را ایجاد کرده که تئاتر از موقعیت «هنری مردمی» به «کالایی لاکچری» در حال تغییر وضعیت باشد.
*
سید مجتبی حسینی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه دومین جشنواره مجسمه های برفی: اگر بخواهیم برنامههای هنری را در طول سال های گذشته، آسیب شناسی کنیم یکی از نکاتی که باید بیشتر موردتوجه قرار می گرفت، معرفی خوب از هنر خوب در لایه های عمومی تر جامعه بود. چرا که اگر گوش و چشم عموم مخاطبان با هنر آشنا می شد در واقع گزینه ها و انتخاب هایشان با هنر، متعالی ترمی گشت و طبیعتاً در انتخابهای شخصی شان موثر واقع می شد و کمتر جذب نمونه هایی می شدند که ارزش هنری پایین تری دارند.
*
شهردار منطقه ۱۱ تهران از اجرای طرح انضباط شهری در چهار راه ولیعصر (عج) و محدوده تئاتر شهر با همکاری نیروی انتظامی و دیگر نهادهای ذی ربط از صبح امروز خبر داد. مصوبه شورای تامین از سه ماه قبل برای اجرا در تمام طول سال توسط منطقه پیگیری و منجر صدور مصوبه شد و پیرو آن هم اجرای انضباط شهری با توجه به انجام هماهنگی لازم بین دستگاه های ذی ربط و اخذ مجوزهای قانونی از روز سه شنبه ۲۸ خرداد در محور ولی عصر (عج) و محدوده تئاتر شهر آغاز شد.
*
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: دوست داشتم در کنار مردم نمایش خوب ببینم.
***
شهرام کرمی مدیرکل هنرهای نمایشی درباره مسئله دستفروشان اطراف تئاتر شهر: این هم در چند سال اخیر به مشکلات ما اضافه شده است که علاوه بر ازدحام در فضای محیطی، بافت فضا را نیز تغییر داده است. ضمن ابراز تأسف از این امر باید بگویم که این خود تلنگر و هشداری است که برنامه ریزی داشته باشیم تا محیط پیرامون پالایش شود. ضمن اینکه باز هم تأکید می کنم مسئولیت این قضیه صرفا برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست و نهادهای دیگر به ویژه مدیریت شهری نیز باید در این زمینه پیش قدم شوند.
سعید فلاحفر