پرولوگ عنوان گلیچ ویدئوآرت بهروز فراهانی و حسین پوراسماعیل در نمایشگاه گروهی «گلیچ؛ زبان پیکسل» پلتفرم ۱۰۱ در فضای منهای یک گالری باوان است. در پرولوگ ما با عناصری همچون نور، مهآلودگی و تاریکی مطلق مواجه هستیم. فراهانی و پوراسماعیل میخواهند مخاطب، تصاویر را به عنوان مقدمه ای برای لقاء و تولد در نظر داشته باشد. با انتشار تصاویر، پهنای بازی میان حیات و فنا در کنار فضاسازی و تغییرات زیادی پیش چشم مخاطب نمایان می شود.
آرتیستها برای خلق اثر از تصاویر ویدئویی ناسا از خورشید و انفجار ستارهها، عکسهایی از لحظه به وجود آمدن جنین و همچنین اسکن مغز با بهرهگیری از روشهای تجربی شخصی با استفاده از ابزارهایی نظیر پرمیر و آیوداسیتی استفاده کردهاند.
در استیتمنت فراهانی و پوراسماعیل آمده، داستان پرولوگ بعد از شکل گرفتن خود اثر ایجاد شد. ابتدا یک فایل صوتی از طرف بهروز فراهانی ساخته شد و بعد با باز کردن فایل به صورت کد هگز HEX CODE به یک سری رشته عدد و حرف رسیدند، برای حروف به دست آمده به ازای جایگاه هر حرف در الفبای انگلیسی اعداد جایگذاری شدند (برای مثال A=1 و B=2 ).
در ادامه به چندین خط رشته عدد به شکل زیر رسیدند:
۰۰۰۰۰۷۴۰۰ ۴۲ ۵۲ ۹۰ ۴۴ ۵۴ ۴۶ ۵۳ ۲۰ ۲۰ ۲۰ ۲۰
سپس یک فایل گرادیانت از سفید به مشکی عمودی را به عنوان سورس تصویری ایجاد کردند و در نرمافزار پریمیر رشته اعداد به دست آمده را ترجمه کردند.
بعد از این مرحله یک فایل ۱۳ دقیقه ای ویدئویی به دست آمد که به طرز شگفت آوری بدون کوچکترین دخالتی کاملا با فایل صوتی هماهنگ بود. در واقع این ویدئو بیانگر صادق همان لحظه بوجود آمدن موزیک است بدون هیچ کم و کاستی و از آنجا که این برش از زندگی با این فرض اینکه ” جزء خود کل است” تمام زندگی را در بر میگیرد.
این ویدئو بیانگر تمام پیچ و خم هایی ست که همه ما آن ها را در طول زندگی تجربه کرده ایم و همچنان تجربه خواهیم کرد و برای نشان دادن هر چه بیشتر این موضوع، آرتیست های پرولوگ ویدئو را به پنج پارت تقسیم کردند که هر پارت گوشه ای از این فراز و فرود ها را نمایندگی میکند.
پارت یک : پرولوگ
“نوری که تو را وسوسه می کند و به سمت خودش می کشاند. تو وادار می شوی که کاری کنی و درست زمانی که دست به کار می شوی غیب می شود.”
پارت دو: ساخت و ساز
“در این پارت تو خود را وسط مهلکه می بینی و دست به ساختن چیزی می زنی و اطراف را برای خودت تعریف می کنی؛ چرا که از درک کامل محیط، بیزار و ناتوان هستی!”
پارت سه: تخریب
“در اینجا تو تصمیم می گیری هر آنچه که تا الان ساختی را خراب کنی و ذهنت را از زنجیر هایی که خود وصل کردی رها کنی!”
پارت چهار: هیچ شدن
“بازهم به نقطه ی روشنی نمی رسی، هیچ می شوی، پوچ می شوی!.”
پارت پنج: تلاش های بیهوده
“در حالی که به گوشه رینگ افتادی، به اطراف خیره میشوی و از ریخته شدن عرق به داخل لاله گوشت لذت میبری. میفهمی زندگی همین بود : “اغواکننده و پوچ” اما پشیمان نیستی از حضورت.”
زندگی در لحظه مسئله بنیادین صداهایی است که می شنویم. مردمی که هر روز آنها را می بینیم فرآیندی شکوهمند و در عین حال تلاشی مذبوحانه برای به دنیا آمدن و در ادامه زنده ماندن دارند. پیروزی سیاهی بر روشنایی، بزرگترین امید ناامیدی است که مفهوم کلی پرولوگ را شکل می دهد.
آرتیست های پرولوگ ساختن آن مفهومی که از تولید اثر هنری بدون کارکرد فردی و اجتماعی منشاء گیرد را مردود می دانند و در نهایت پرولوگ را جزوی از مسیر زندگی می دانند.
نمایش گلیچ ویدئوآرت پرولوگ در هفته چهارم نمایشگاه گروهی گلیچ؛ زبان پیکسل به کیوریتوری محمدعلی فاموری و صادق مجلسی در فضای منهای یک گالری باوان تا پنج شنبه ۲ بهمن ماه ۱۳۹۹ ادامه خواهد داشت.