این روزها گالری گردی به یکی از مهمترین فعالیتهای اهل هنر تبدیل شده است و هر هفته گالری های زیادی در سطح تهران و دیگر شهرهای بزرگ، اقدام به برگزاری نمایشگاه های انفرادی و گروهی میکنند. اگر چه سرانه نگارخانه های موجود در سطح پایتخت و دیگر شهرها به شدت کم است، اما گالری ها همچنان از جمله مکان هایی هستند که پذیرای بازدیدکنندگان فراوانی بوده و اصولا زیاد دیده میشوند؛ این در حالی است کمتر کسی از عمق روابط گالری ها، کولکتورها و خریداران شخصی آگاه است و نوعی عدم شفافیت در بسیاری از آنها به چشم میخورد. این عدم شفافیت، هم در مورد قوانین داخلی نگارخانه ها صدق میکند و هم درباره سیاست گذاری و نحوه برخوردشان با مقولهی اقتصاد هنر؛ از همین روی کلیشه و استریوتایپ های بیشماری پیرامون گالری دارهای ثروتمند و مغرور ساخته شده است و تصویری تیره از مدیران این بنگاههای هنری به جامعه میدهند که مدام در پی استثمار هنرمندِ بیدفاع هستند. اما به راستی این تصور چقدر به واقعیت نزدیک است؟
خبر لغو شدن ناگهانی نمایشگاه “هرگز زنی را به این نام نمیشناختم” از سوی گالری نات فرصتی شد تا هنرگردی به صورت موردی این موضوع را بررسی کند. به همین منظور با خانم ستاره بهبهانی که یکی از پنج هنرمند شرکت کننده در این نمایشگاه گروهی بود، صحبت کرده و موضوع را پرس و جو کردیم. همچنین پس از شنیدن اظهارات ایشان، با آقای بابک اوجاقی، از مسئولان گالری نات همصحبت شده و علت این تصمیم را از جانب این نگارخانه جویا شدیم. در ادامه بخشهایی از صحبت های طرفین را در مقاله آورده و ضمن یادآوری رسالت هنرگردی به عنوان رسانهای آزاد و مستقل، آمادگی خود را جهت انتشار دیدگاههای طرفین اعلام میداریم.
اولین تماس هنرگردی با خانم بهبهانی پس از آن انجام شد که ایشان سه روز پیش پوستر نمایشگاه را به همراه متنی در صفحهی شخصی خود در اینستاگرام به اشتراک گذاشته بودند. ستاره بهبهانی به همراه نگار فدایی، صنم قربان زاده، احسان برآبادی و امید معصومی، از جمله شرکت کنندگان نمایشگاهی بودند که قرار بود در تاریخ دوم بهمن ماه جاری در گالری تازه تاسیس نات گشایش یابد. در این متن آمده بود:
مهرماه شاهین محمدی با من تماس گرفت و گفت برای موسسه پرسش کیوریت میکند و دربارهی استیتمنت اش صحبت کرد و خلاصه اسم دیگر هنرمندان را گفت و قرار بر این شد برای نمایشگاه گروهی پنج اثر آماده کنم .ابتدا تاریخ نمایشگاه ما 12 دی ماه بود که از طرف گالری به 2 بهمن ماه تغییر داده شد و علت این تغییر به ما اینگونه ابلاغ شد که آیدین خانکشی پور قرار است نمایشگاهی را گرد آورد و باید تاریخ نمایشگاه شما تغییر پیدا کند. پوستر و کارت هم تحت نظر خود گالری آماده شد و ده روز قبل از روز افتتاحیه به دست ما رسید و سپس چند روزی هم به بردن کارت برای اساتید و دوستان و … گذشت. روز نصب کارها اطلاع پیدا کردم که گالری نات تصمیم گرفته که نمایشگاه را کنسل کند… راستش ابتدا که شاهین محمدی زنگ زد آنقدر حرفش برایم عجیب و خنده دار بود که باور نکردم و خودم شخصاً تماس گرفتم.
همچنین ایشان بخشی از مکالمات خود را در صفحهی شخصیشان در اینستاگرام آوردهاند که میتوانید با کلیک روی لینک، آن را مطالعه کنید. بهبهانی در ادامه نوشته است:
مگر می شود شما پوستر و کارت نمایشگاه را چاپ کنید و به دست هنرمندان بدهید و یک روز مانده به افتتاحیه کنسلش کنید؟ مگر گالری دار ابتدا نباید آثار را ببیند و بعد از آن وقت بدهد؟ مگر گالری دار نباید به کیورتورش اعتماد کند و نقش جناب محمدی چیست؟آ یا کار کیوریتور انتخاب هنرمند و انتخاب اثر نیست؟
پس از مطالعه اظهارات خانم ستاره بهبهانی و برای اطلاع بیشتر از روند برگزاری تا تصمیم به لغو نمایشگاه، گفت و گویی تلفنی با آقای بابک اوجاقی، از مسئولان گالری نات داشتیم. ایشان کارهای ارائه شده برای نمایشگاه را “فاقد ارزش هنری” دانسته و همین امر را موجب لغو آن اعلام کرد. اوجاقی ادامه داد:
نمایشگاه مربوط به کیوریتور بوده و قاعدتا یک ماه پیش از نمایشگاه باید کارها را به ما نشان میداده و ما بارها خواستیم که کارها را به ما نشان دهد، [اما] به ما گفت که کارها آماده نیست. ما هم نمیدانیم به چه دلیل آماده نبودند، چون خیلی از کارها از قبل کشیده شده بود. چیزی که به ما گفته شد، این بوده که کارها برای این نمایشگاه کشیده میشوند، نه این که هنرمندان در خانهشان کارها را آماده دارند. سه روز پیش از برگزاری نمایشگاه کارها برای ما ارسال شد. تاریخ ایمیلش هم موجود است و ما همان روز تماس گرفتیم و نمایشگاه را کنسل کردیم. همین طور قبلا هم اعلام کرده بودیم که اگر کارها فاقد ارزش هنری باشند، روی دیوار نمیروند. در این مدت هم ما ضرر کردیم، نه آن ها. چون بر خلاف گفته کیوریتور، کارها در خانهشان آماده بوده و این ما بودیم که برای تبلیغ هزینه کردیم.
اصولا گالری ها مختارند آثاری را نمایش دهند که با سیاست آن ها همخوانی دارد و اگرچه شاید مشاوران نگارخانهای اثری را ارزشمند دانسته و همزمان دیگری آن را فاقد ارزش هنری اعلام کند، اما نکتهی قابل توجه زمان اعلام این موضوع است. به همین دلیل پرسش خانم بهبهانی را از آقای اوجاقی پرسیدیم که چطور امکان دارد یک گالری به کیوریتورش اطمینان نکرده و اساسا پیش از دیدن آثار، اقدام به طراحی و چاپ پوستر و کارت دعوت کند؟
متاسفانه به کیوریتور اطمینان داشتیم به علاوه بارها به ما گفته شد که کارها آماده نیست، چون کارها برای این موضوع و این نمایشگاه دارند کشیده میشوند. در نتیجه به قول ایشان کاری نبوده که به ما نشان داده بشود و گرنه ما هیچ کدام از هنرمندان را به طور شخصی نمیشناختیم. تنها اشتباهی که ما در این وسط مرتکب شدیم، این بوده که به کیوریتوری اعتماد کردیم که هیچ گونه کار حرفهای نکرده بوده تا الان و حالا هم خودشان را کنار کشیدهاند. ما بارها گفتیم که کارها یک ماه تا بیست روز قبل برای ما ارسال بشود در حالی که کارها سه روز قبل برای ما ارسال شده. علی رغم این که ضرر اصلی را ما کردیم و خودمان هم تازه متوجه شدیم که کارها در خانه [آماده] بوده و برای این نمایشگاه کشیده نشده.
نکتهی قابل توجه دیگر در مورد آثاری که بنابر گفتهی آقای بابک اوجاقی قرار بوده ویژهی این نمایشگاه کشیده شوند، حضور آثاری تکراری است. برای مثال از میان چهار اثری که از جانب آقای امید معصومی برای گالری نات فرستاده شده، دو اثر به وضوح مربوط به مجموعهی دیگری هستند که با عنوان نام “جاذبه” در ششم تیرماه سال 1393 در گالری اعتماد یک نمایش داده شد.
در نگاهی کلی به موضوع لغو شدن نمایشگاه “هرگز زنی را به این نام نمیشناختم” میتوان گفت مجموعهای از اشتباهات فراگیر و آشنا برای جامعهی هنر، چرخهی معیوبی را پدید آوردند که این بار قرعه به نام این نمایشگاه رقم خورد. این که چرا قراردادی امضا نشده و طرفین صرفا به تعهدی اخلاقی راضی شدهاند و یا جدیتی در درجه اول از جانب کیوریتور و بعد مدیر گالری و هنرمندان به خرج داده نشده جای پرسش دارد. اما مشکل اصلی این است که چنین مواردی به قدری برای ما آشنا هستند که دیگر تکراری شدهاند و متاسفانه این روزها بیشتر ما ترجیح میدهیم به جای شفاف سازی موضوعات، به سراغ صفحات شخصی افرادی در شبکههای اجتماعی رویم که بدون ارائهی سند و مدرک به متهم کردن این و آن میپردازند. در واقع پروندههایی از این دست، هم برای هنرمندِ ایرانی به شدت آشناست و هم برای گالری دار. در این میان شخصِ کیوریتور هم بیشتر عنوانی را تحت نام نمایشگاه گردان با خود یدک میکشد در حالی که نه ما در دانشگاه هایمان رشتهی نمایشگاه گردانی داریم و نه متخصصانی که به صورت ریشهای در پی حل مشکلات باشند.
در پایان لازم میدانیم که بار دیگر بر رسالت هنرگردی به عنوان رسانهای آزاد و مستقل که به دور از هرگونه جهتگیری به شفاف سازی موضوعات میپردازد تاکید کرده و در همین مقاله اعلام داریم که آمادهی انتشار جوابیهی رسمی کیوریتور، گالری نات و هنرمندان شرکت کننده در این نمایشگاه هستیم.