کوهِ یخی به نام نمایشگاه گروهی
به لطف رسانه ها و شبکه های اجتماعی، این روزها به تعداد هنرمندان حوزه تجسمی به شدت افزوده شده و دیگر در هر جمع دوستانه یا فامیلی دست کم چند هنرمند جوان هستند که مدام در حال درنوردیدن مرزهای هنر هستند و هفته ای نیست که پوستر نمایشگاه گروهی جدیدشان در نگارخانه های تازه تاسیس وطنی و گالری های گمنام خارجی را در اینستاگرام به اشتراگ نگذارند… تا این جای کار، ظاهرا همه چیز از رشدِ توجه به هنر در جامعه حکایت دارد اما با کمی توجه میتوان به زیرِ آب هم نگاهی انداخته تا با کوهِ یخِ نمایشگاه های گروهی بیشتر آشنا شویم:
ثبت نام به جای گزینش؛ کیفیت قربانیِ کمیت
در نبود دانش کیوریتورشیپ و فقدان منتقد، با رشد قارچ گونهی نمایشگاه های گروهی روبرو هستیم که مبنای شکلگیریشان عمدتا فراخوانی تلگرامی است و در ازای دریافت پول و وعدهی گواهی نامه، افراد را در فهرست بلندی از “هنرمندان شرکت کننده” جای میدهد. با تحقیقات هنرگردی مشخص شد روش کار به این صورت است که فردی صرفا به دلیل برپایی یک یا چند نمایشگاه، خود را کیوریتور معرفی کرده و در گروه های تلگرام اقدام به شیر کردن متن فراخوانی میکند که در آن به ازای دریافت هر اثر، مبلغ مشخصی حدود ۱۰۰ – ۱۵۰ هزار تومان از فرد دریافت میکند. معمولا این مبلغ به عنوان خرج تبلیغات دریافت میشود اما با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید که در یک نمایشگاه گروهی ۲۰ تا ۴۰ نفره، این عمل بیشتر به یک کلاه برداری شبیه است تا فعالیت هنری!
از طرفی کیوریتورِ خودخوانده سپس مذاکره با گالری های تازه تاسیس وطنی را آغاز کرده و به دلیل وخامت اوضاع اقتصاد هنر، با وعدهی پر کردن اوقات خالی گالری و نخواستن هیچ کمیسیونی در صورت فروش اثر، گالری را مجاب به برپایی نمایشگاه میکند و مبلغی حدود ۵۰۰ – ۷۰۰ هزار تومان را برای یک هفته به گالری میدهد. این پروسهی مریض در حالی طی میشود که اصولا بویی از گزینش، چیدمان و کانسپت نبرده و فقط سود مالی برای کیوریتور خودخوانده است که حرف اول را میزند.
چرخهی معیوب در لَنگیِ چرخِ اقتصادِ هنر
در این چرخهی معیوب، هنرمند بی تجربه صاحب خطوطی در رزومه اش میشود، گالری هفتهای را پُر میگذراند و کیوریتورِ خودخوانده صاحب پول میشود. این در حالی است که نه آن خطوط تازه در رزومه هنرمند ارزشی دارند و نه آن نمایشگاه برای گالری سودی داشته است چرا که با تحقیقات هنرگردی مشخص شد اینگونه نمایشگاه های گروهی حتی برای نهادهای داخلی هم بدون ارزش تلقی میشوند و گالری هم به دلیل چشم پوشی بر فیلتر گزینش، آثاری عمدتا سطح پایین و بی تناسب را به نمایش گذاشته و به طبع بدون فروش خاصی و با بدنامی نمایشگاه را به پایان رسانده است.
اتفاقات بالا در حالی رخ میدهند که خلاء پویایی در اقتصاد هنر به شدت به چشم میآید و راه را برای انواع و اقسام سوءاستفاده و کلاه برداری ها باز کرده است؛ چرا که اصولا در یک اقتصاد سالم، شفاف و پویا دلیلی برای ایجاد راه های میان بر وجود ندارد و شایستگان جایگاه خویش را پیدا میکنند.