در سومین جمعه پاییز ۱۳۹۸ گالری اُ میزبان افتتاحیه نمایشگاه انفرادی نقاشی علیرضا چلیپا با عنوان بی زادگاه بود. سالن میانی گالری اُ سالن شلوغی است؛ زیرا دری به سمت حیاط دارد و محل آمدوشد مهمانان است. در میان این شلوغی هنگامی که به سالن میانی اُ پا میگذارم آثاری دو تکهای، یکی کوچک و دیگری بزرگ بهسان فیل و فنجان نظرم را به خود جلب میکنند. یکی از دو تکه ای ها فضایی مثبت و منفی از لحاظ فرمی درون خود دارد. در تکه بزرگتر چاله ای را در میان آب یا یخ میبینم که انگار همه چیز را به درون خود میکشد. در تکه کوچکتر که فضای مثبت تکه بزرگتر است؛ صخره ای از میان آب سربرآورده است.
در دو تکه ای دیگر چلیپا، گوزنی را ایستاده بر روی بام شیشه ای یک گلخانه میان دشتی با غرور در تکه بزرگتر می بینم که تکه کوچکتر آن چهارچوبی از شاخهای همان گوزن را نشان می دهد. صحنه ای رویاپردازانه که میتوانست پلانی از یک فیلم سوررئال اسکاندیناوی باشد. علاقه چلیپا در مجموعه های گذشته اش در طراحی از حیوانات در این نمایشگاه و این اثر خود را نشان میدهد.
در آثار دیگر نمایشگاه صندلی هایی خالی با همراهی شاخوبرگ گیاهان که نمایی از باغی بی انسان را عرضه میکنند؛ و قایقی فرورفته در میان یک مرداب که انعکاسی از درختان را در میان آب دارد و تنهایی را به ما نمایان میکند، دیده میشوند.
در ادامه طراحی های چلیپا از اجسام بی جان در اثری دیگر عین به عین در مقیاسی کوچکتر نمایی از یک تلسکوپ قدیمی را میبینم.
گیاهان جملگی در فضای همه آثار مجموعه خود را نشان میدهند؛ در تابلویی دیگر برگ های گیاهانی خودرویی در فضایی مانند مرداب کلیت حجم بوم را میسازند.
در نقاشی های چلیپا هیچ اثری از انسان دیده نمیشود؛ حالتی متروکه بر فضای اکثر کارها حکمفرماست. سکوتی عمیق بر فضای کارهای او غالب است. رنگمایه کارهای او در بی زادگاه رنگهایی سرد هستند؛ تنالیته های سبز از پُر رنگ گرفته تا سبز کمرنگ، آبی کمرنگ، سفید و قهوهای پررنگ. در آثار بی زادگاه چلیپا خطوط به صورت انحنای اکثرا عمودی کشیده شدهاند. که در نوع رویش شاخ و برگ گیاهان در بوم ها نمایان شده اند.
با دیدن آثار چلیپا وارد دنیای سرد بدون واژگانی میشوم؛ بی سخن، بی دغدغه، بی خیال، بی کرانه و بی صداتر از سکوت.