هنرگردی مجله تخصصی هنری ایران

مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

خط نقاشی های وحید عزت پناه جمعه  شهریور با عنوان ” خارج از کادر” در گالری سیحون به نمایش  درآمد . این مجموعه نگرشی جدید و فرمال  در این زمینه می باشد. در زیر بخشی از گفتگو با ایشان در مورد این مجموعه آورده شده است:

 

همانطور که در استیتمنت عنوان شده شما در این مجموعه  سعی در فراتر رفتن از چارچوب های مشخص و عادت ها و محدودیت ها برای رسیدن به بلوغ و توانایی درونی هستید ، به نظر شما تا چه حد کنار گذاشتن اصول  در جریان فکری و هنری جایز است که باعث لطمه نشود؟ و یا اصولا این خود هنرمند است که با فراتر دیدن آنچه که قبلا وجود داشته تفکر و جریانی نوین پدید می آورد؟

برای رسیدن به ناشناخته ها و فضاهای جدید بدیهیست که میبایست نسبت به شناخته ها تسلط و تجربه کافی داشت.درصورت عدم اشراف به موضوع احتمال اشتباه و لطمه به کار بسیار زیادتر است . با بخش دوم سوال کاملا موافقم که با فراتردیدن می‌توان ناشناخته ها را شناساند و جریانی نوین را پدید آورد.

 

در کارهای شما شاهد تبدیل شدن خط از صورت دو بعدی به حجم های سه بعدی در صفحه هستیم ،آیا این تغییر صرفا به دلیل بدعت گذاری بوده یا هدف خاصی را دنبال می کردید؟

ابتدا باید بگویم که این شیوه در نقاشیخط را اگزو کالیگرافی نام گزاری کرده ام به معنای خطوط حجمی و متحدی که از زمینه جدا شده اند. اهداف بسیاری مد نظرم بوده که به چند مورد آن می‌پردازم:

1.بوجود اوردن فضا و احساسی تازه و معما گونه و چالشی بصری  برای بازدید کننده

2.بدعت و شروع راه جدیدی در رشته نقاشیخط

3.حس رهایی و معلق بودن اگزو ها (حجم های نوشتاری) از زمینه اثار به نحوی که  یکدیگر را کامل کنند

4.انرزی دیداری آثار به صورت بارزو شدیدی با تغییر زاویه دید دگرگون و تازه میشود به عبارت دیگر اگزوها کاملا زنده و پویا هستند .

مطالب ذکر شده تنها گوشه ای از اهداف بوده که هرکدام از انها توضیحات مفصل عرفانی و روان‌شناختی نیز دارد که به اختصار به اطلاع رسید.

 

با مشاهده آثار شما شباهت های بسیار زیادی با سایر رشته های هنری مثل مجسمه سازی یا حتی برخی از آثار معماری چند دهه اخیر دیده می شود تا چه حد این احجام بر ایده شما تاثیر گذار بوده اند؟

برای به وجوی آوردن این آثار 3 سال پزوهش به همراه بیش از 19 سال سابقه و تجربه تدریس هنرهای تجسمی بسیار راهگشای بنده بوده است. بدیهیست برای آغازی نو وشیوه ای جدید از همه امکانات پیرامون میبایست ایده گرفت .ضمنااثار ارایه شده و این شیوه (اگزوکالیگرافی) قابلیت تبدیل شدن به تندیس و حتی آثار معماری نیز هست .

 

به نظر می رسد میان پس زمینه ها و خود حجم ها عدم هماهنگی وجود دارد آیا این هم نوعی خارج شدن از کادر است؟

نکته جالبی است، دقیقا. هم‌چنین تضاد بین اگزو ها و زمینه اثار نوعی تفاوت و تمایز است به اضافه خارج شدن از عادتها و تکرارها و محدودیت های کهنه و بازدارنده.

 

سوال آخر  در مورد پروسه ذهنی  و اجرای کاراست و اینکه آیا از مدلینگ یا ماکت برای رسیدن به فرم ها استفاده می کردید یا خیر؟

آثار ارایه شده ذهنی و کل طرحها به صورت دستی طراحی شده است اما همانطور که پیشتر گفته شده می‌توان این طرحها را به ماکت و تندیس و … تبدیل نمود.

دیدگاهتان را بنویسید