نیمه دوم اسفند ماه هر سال در جامعه هنرهای تجسمی ما، گالری ها به تعطیلات پایان سال میروند که معمولا تا آخرین جمعه فروردین ماه سال بعد به طول می انجامد. بعد از حدود ۴ ماه تهیه و تولید گپ و گفت هایی که توسط آرت ریسرچر با آرتیست های مختلف در فضای نمایشگاه آنها برای انتشار در رسانه هنرگردی داشتم، به دنبال بهانه ای بودم تا در این تعطیلات، فعالیت آگاهی بخشی هنری و تولید محتوا را ادامه بدهم. دوران قرنطینه تحمیلی از طرف ویروس کووید–۱۹ و تعطیلی فعالیت های فرهنگی و هنری از ابتدای اسفند ۱۳۹۸ هم مزید بر علت شد.
در تعطیلات نوروز ۹۹ پیشنهاد تماشا در قرنطینه آوین فرهادی برای آرتیست ها، من را به فکری جدی برای یک پروژه انداخت که در آن مفاهیم ذهنی آرتیست به کلمه تبدیل شده و برای مخاطب بیان شود تا شناختی برای خوانشی متفاوت از آثار گذشته و آینده آن آرتیست حاصل شود. بعد از یکی دو روز استیتمنت آرتیست چله نشین شکل گرفت.
«قرنطینه عبارت است از انجام عملیات ایزوله و محدود کردن اجباری به منظور جلوگیری از فراگیر شدن بیماری یا عامل خطرساز. اصل این واژه از زبان «ایتالیایی» گرفته شده و مربوط به ونیز سده هفدهم است و معنای دوره «چهل روزه» می دهد.«چلهنشین» کسی است که چهل روز، خانه می نشیند و روزه داشته ریاضت می کشد. پروژه «آرتیست چلهنشین» از گفتمان آرتیست هایی تشکیل شده که هنر را برای امید می خواهند».
چله نشینی همیشه برای من مفهومی جذاب بوده و با توجه به اینکه شخصا از اول اسفند سال گذشته تا به آن روز نزدیک به چهل روز در قرنطینه خانگی بودم و نظر به تمدید این دوران خود را در مرز بین چله نشینی اول و دوم میدیدم، این عنوان خود به خود جای خود را برای من باز کرد.
تصمیم بر آن شد که ۹ سوال برگرفته از عدد سال جدیدی که در آن هستیم، طراحی شده و برای آرتیست هایی منتخب که شخصا فعالیت شان را پیش از این مطالعه کرده ام فرستاده شود. از آنها خواسته شود در مقابل دوربین به سوالات پاسخ داده و با خلاقیت از قرنطینه و امید و خود بگویند. قرار بر این شد که ویدئوهای ارسالی از سمت آرتیست ها در صفحات اجتماعی رسانه هنرگردی به اشتراک عموم درآید. ویدئوها یکی پس از دیگری به دستم رسیدند و در کنار آن دیدن فعالیت های دیگر فرهنگی دوران قرنطینه بانی سوالاتی دیگر در ذهن من شدند.
آیا آرتیست تجسمی باید وارد فضای سرگرمی شود؟
مطالعه کردم و ریشه ابتدایی این فعالیت ها در قرنطینه را در اواخر اسفند ماه ۹۸ و زمانی که ویروس کووید–۱۹ به ایتالیا رسید یافتم. جایی که بیشتر از همه موزیسین ها وارد کارزار امید بخشی شده و با اجرای زنده سولو در پشت پنجره آپارتمان هایشان برای همسایگان باز هم سریع ترین راه تاثیرگزاری هنری را نشان دادند. نمونه ای که با تجربه پخش موسیقی از باندهای قوی پشت پنجره تفاوتی عمیق داشت.
جایگاه آرتیست تجسمی در ایجاد فضای سرگرمی قرنطینه ای کجاست؟
در این راستا من آرتیست ها را به دو دسته تقسیم می کنم. دسته اول را آرتیست صنفی یا حرفه ای می نامم و دسته دوم که از نظر تعداد شلوغ تر است را آرتیست روحی یا سبک زندگی نامگذاری می کنم.
در دسته اول همه چیز کادربندی شده و با برنامه ریزی است. آرتیست صنفی هر یک یا دو سال نمایشگاهی در یکی از گالری های مشهور بر پا کرده و با مشاهیر حوزه تجسمی وارد گفتمان می شود. صبور است و پروسه مجموعه های خود را با وسواس طی می کند. دسته دوم را آرتیست های جوان و میان سالانی که همچنان روحیه یاغی گرایانه جوانی را دارند تشکیل می دهند. رویدادهای اجتماعی در ذهن آنها تاثیرگذاری بیشتری دارد و زودتر و بیشتر نسبت به آن واکنش نشان می دهند.
به طور مثال در صفحه اینستاگرامی شهداد روحانی در طول دوران قرنطینه ویدئوهایی از آرتیست هایی جوان که اجراهای موسیقی انفرادی در خانه داشتند به اشتراک گذاشته میشود تا بانی امید باشند. در اینجا سنجش نواختن درست نت ها در اولویت اول نیست.
یا پروژه تماشا در قرنطینه آوین فرهادی که تهیه ویدئوی تایم لپس از خلق یک اثر هنری توسط آرتیست بود. در اینجا انتقال مفاهیم نهفته در بطن اثر در اولویت دوم قرار می گیرد و در اولویت اول توسعه زیبایی بصری در زمانی کوتاه اهمیت دارد.
پروژه سرفرصت پلتفرم زمینه نیز در فضایی امیدبخش ما را به درون استودیوهای خلق اثر هنری آرتیست های جوانی می برد که ترسی از دیده شدن بیشتر ندارند. اینجا بود که سوال دیگری ذهنم را درگیر خود کرد.
آیا آرتیست تجسمی برای ارائه کارهای خود باید وارد فضای مجازی شود؟
فعالیت آرتیست تجسمی با آرتیست حوزه هایی مثل موسیقی در ارائه متفاوت است. نمی توان مانند موزیک آن را در داخل ماشین گوش داد یا در حال پیاده روی در گوش شنید. به جز آرتیست هایی که خیام وار اثری را خلق کرده و قبل دیده شده آتش زده یا نابود می کنند؛ می توان گفت همه آرتیست های تجسمی برای دیده شدن کارشان و انتقال پیام و در مرحله بعدی فروش، فضایی برای نمایش احتیاج دارند. که می تواند فضای گالری ها و موزه ها یا دیوار شهر باشد.
در دوران قرنطینه که گالری ها تعطیل هستند و تجمع در استودیو شخصی یا سطح شهر ممنوع است، دیگر چه فضایی جز فضای مجازی باقی می ماند. بیشتر آرتیست های گروه دوم یا قبلا در فضای مجازی بودند و حالا هم ادامه می دهند یا با بهانه قرنطینه به این دنیا وارد می شوند. گروه اول هم احتمالا صبر می کنند تا بحران روزی تمام شود و فضاهای نمایش آثار هنری دوباره به روی همگان باز شود.
دورنمای فضای تجسمی در سال ۹۹ با نادانی در مورد زمان کنار رفتن ابرهای بلاتکلیفی قرنطینه ای همسو شده است. ولی به نزدیک ترین رویداد جمعی تجسمی امید است که قرار بوده به سنت دو سال اخیر در تیرماه برگزار شود. امید است دوران قرنطینه تا آن زمان به پایان رسیده و جشن شکست دادن کرونا را در کنار آرتیست های تجسمی میان رویداد تیرآرت به شادی برگزار کنیم.