مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

تأملاتی دربارۀ طراحی در رشته چندرسانه‌ای در گفتگو با مهدی حق­شناس

در گفتگوبا مهدی حق­شناس

گفتگو کننده: نگار سادات عربشاهی۱

دانشجوی رشتۀ چندرسانه­ای، دانشگاه هنر اسلامی تبریز

اشاره: مهدی حق‌شناس، طراح، نویسنده و منتقد در زمینۀ ارتباط تصویری و فرهنگ دیداری است. او از سال ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۴ به طور پیوسته به عنوان مدرس مدعو در دانشکده چندرسانه ای دانشگاه هنر اسلامی تبریز به تدریس دروس طراحی و گرافیک رایا نه ای اشتغال داشته است. گفت و گوی زیر با ایشان در مورد رشته چندرسانه ای و جایگاه طراحی در این رشته در اردیبهشت ماه سال ۹۴ صورت گرفته است. به رغم تأخیر، از آنجا که این مصاحبه پیش از این در جایی منتشر نشده اکنون تصمیم به انتشار آن گرفته ایم.

multimedia-interview-2016-2

  • عربشاهیسلام. به عنوان مدرس دروس طراحی و گرافیک رایا­نه­ای، لطفا اهمیت و ضرورت طراحی در آثار چندرسانه­ای (مالتی­مدیا) را توضیح دهید؟

حق شناس: به نام خدا. سلام. در تمامی فعالیت ها و تولیدات هنر رسانۀ جدید، ما از بکارگیری طراحی در هر دو حوزه Drawing و Design ناگزیریم. طراحی، درکی از فضای بصری به ما می دهد که بسیار مهم و ضروری است. در آثار چندرسانه ای نظیر صفحه های وب، بازی های رایانه ای، موشن گرافیک، طراحی نرم افزار، و رسانه های آفلاین و غیره نمی توان اهمیت طراحی را نادیده گرفت. جنبۀ بصری یک اثر چندرسانه ای اولین و شاید مهم ترین عامل در ایجاد ارتباط آن اثر با مخاطب است. شخصیت ها و فضاسازی های یک بازی رایانه ای، استوری بورد و حتی اتمسفر آن بازی را با طراحی می توان خلق کرد؛ این به آن معناست که طراحی نمی تواند از دیدن و اندیشیدن دربارۀ سرشت اساسی موضوعاتی که عرضه می شوند، مجزا و تفکیک شود. حتی هنگامی که شما شخصیت سازی ندارید و یا فضایی را قرار نیست بسازید، برای مثال در طراحی یک نرم افزار یا وب سایت، باز هم نیازمند طراحی به معنای دیزاین هستید که البته دیزاین در دیگر زمینه ها هم حضور دارد.

  • یادگیری طراحی با مداد و کاغذ، چه ارتباطی با فعالیت آیندۀ دانشجویان در کار با رایانه و نرم­افزار دارد؟

طراحی، شناخت است. هنگامی که شما این درک بنیادین و این شناخت را پیدا می کنید، قادرید تا ابزارتان را تغییر دهید و مثلا به جای مداد، از قلم نوری یا امکانات یک نرم افزار استفاده کنید. ظهور رایانه و امکانات متنوع آن، اهمیت درک فناوری دیجیتال را در بین طراحان به همراه داشته است به طوری که گرایشی فزاینده در جهت آموزش و یادگیری نرم افزارها و امکانات موجود این ابزار فناورانه شکل گرفته است. این در حالی است که ما به این مطلب کم توجهی کرده ایم که طراحی، بخش مهمی از فرایند آفرینش و تولید آثار چندرسانه ای را در بر می گیرد. البته باید اذعان داشت از آنجا که تاریخ هنرهای رایانه ای با تاریخ فناوری و رایانه در هم آمیخته است، بروز این امر چندان هم دور از انتظار نبوده است و نباید بر این موضوع خرده گرفت. به هر ترتیب، ما تحولات فکریی را طی کرده ایم که در بنیادهای هنری و امکانات فنی مرتبط با آن، تجدید نظرهایی را به همراه آورده است. در حال حاضر، ارائۀ شفاف اهمیت این موضوع، به دور از اهداف خودمحورانه یا تبلیغ برای خود می تواند کارآمدتر و مفیدتر باشد.

در زمانی نه چندان دور یعنی در دهۀ هفتاد شمسی در ایران، به اشتباه، رایانه به عنوان یک ابزار تلقی نمی شد، بلکه اصل اساسی و انکارناپذیر آفرینش و تولید اثر بود؛ اما خیلی زود طراحان در هنرهای وابسته به رایانه نظیر طراحی گرافیک، تصویرسازی دیجیتال، داستان مصور و غیره دریافتند که آثارشان از نقاط و گذرهای متعددی همچون اندیشه، فرهنگ، طراحی و البته فناوری عبور می کند که بی عبور از این گذرها، حضورشان ممکن نمی شود. آنها دریافتند که رایانه، محتوا را نمی سازد، شخصیت یک داستان را خلق نمی کند. استفاده از فیلترها و جلوه های بصریِ آمادۀ نرم افزارها، توسط طراحان دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفته و نمی تواند بیانی اختصاصی از اثر آنها باشد، و بسیاری موارد دیگر. بنابراین آنها یک دورۀ بازگشت را تدارک دیدند. در چندرسانه ای نیز دیر یا زود این اتفاق خواهد افتاد. همان گونه که اهمیت یادگیری و استفاده از نرم افزارهای طراحی و جلوه های ویژه در سالهای اخیر سرعت گرفته، خود طراحی نیز به جنبه های دیگر رشد و شکوفایی این رشته نزدیک خواهد شد. فعلاً چون اغلب در این بی توجهی شرکت داریم، کسی اهمیت موضوع را حس نمی کند.

multimedia-interview-2016-1

  • آیا فراگیری طراحی برای همه دانشجویان این رشته یک امر ضروری و اجتناب­ناپذیر است؟

تهیه و تولید آثار چندرسانه ای، یک کار گروهی است و بالطبع افراد متعددی در این روند شرکت داشته و هر یک مسئولیت انجام بخشی از یک پروژه را بر عهده می گیرند. درست شبیه معماری، طراحی صنعتی، طراحی گرافیک، طراحی لباس و غیره. اینها در حقیقت، هنر محض نیستند بلکه با دیزاین سر و کار دارند. محرک اصلی دیزاین، تلاش برای پیداکردن راه حل عملی برای صورت مسئله و مخاطبان آن است. نکته ای اساسی این است که فعالان موفق این عرصه ها، روحیۀ همکاری و کار جمعی دارند. در روند تهیه و تولید آثار چندرسانه ای، متخصصین و کارشناسان متعددی از جمله نویسندگی، موسیقی، عکاسی، علوم رایانه و البته طراحی در ابعاد متنوع آن همکاری دارند. بنابراین لزومی ندارد که همۀ افراد طراح باشند؛ گرچه آشنایی نسبی هر یک از افراد با فعالیت دیگر اعضای همکار، کمک موثری در روند بهتر انجام کار خواهد بود. مهم این است که شما در کنار این آشنایی نسبی، زمینۀ استعداد خویش را برای فعالیت حرفه ای در آینده پیدا کنید و سعی کنید تا در آن زمینه تبدیل به یک متخصص شوید.

نظرتان را دربارۀ جایگاه و آیندۀ چندرسانه­ای از منظر طراحی بفرمایید؟

بنده نظریه پرداز مطالعات آینده نیستم؛ آینده پژوهی یک رشته در مراحل تحصیلات تکمیلی است و روش شناسی و مباحث تخصصی خاص خودش را دارد. اما مقصود پرسش شما را درک می کنم و پاسخ خواهم داد. ببینید باید زمان بگذرد تا بتوانیم قضاوت صحیحی داشته باشیم. البته از نظر کمی و تقاضای مدنی از تولیدات چندرسانه ای که نوید توسعۀ بیشتر آن است جای هیچ بحثی نیست و آیندۀ کاری خوبی برای فعالان این رشته در کنار پیشرفت امکانات فنی در سطح جهانی، می توان متصور بود. اما باید از مسائل کمی عبور کرد تا بتوان دربارۀ یک پدیده قضاوت کرد. یک قضاوت صحیح متوجه هر دو بعد کمی و کیفی یک پدیده است. یک مثال برایتان می زنم؛ وقتی بحث وب سایت در کشورمان به میان آمد این صحبت را هم به همراه داشت که حجم بالای تقاضا و در نتیجه حجم بالای طراحی و راه اندازی وب سایت ها قطعاً نتیجۀ قابل قبولی را از جنبۀ کیفیت طراحی در این زمینه به همراه خواهد داشت در حالی که زمان گذشت و دیدیم که این طور نشد. شما الان چند وب سایت را می توانید مثال بزنید که دیزاین قابل قبولی دارند؟ یکی از دانشجویانم می خواست پروژۀ پایان نامه اش را تجزیه و تحلیل طراحی وب سایت های ایرانی انتخاب کند و من همین سئوال را از او پرسیدم. پس از مدتی جست و جو برگشت و گفت متأسفانه یا طراحی بیشتر وب سایت ها کپی از نمونه های خارجی است و یا در طراحی آنها از قالب های آماده استفاده شده و یا مثلاً یک شرکت یا سازمان از روی دست سازمانِ همکار یا رقیب، فضای سایتش را  بر اساس یک قانون نانوشته  تقلید کرده است. نتیجه اینکه سایت هایی که طراحی خلاق و نوآورانه ای داشته باشند بسیار کم هستند. خب من هم در پاسخش گفتم که در چنین شرایطی اتفاقاً مهم تر این است که شما موضوع پایان نامه تان را آسیب شناسی این مسئله انتخاب کنید. اجازه بدهید یک چشم انداز مستند هم در این باره به شما معرفی  کنم. در نمایشگاه­های سالانه انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران که از سال ۱۳۸۰، بخشی هم در آن به طراحی رسانه های الکترونیک و متحرک اختصاص داده شده است، شما تنها چند نمونۀ قابل قبول و عالی از طراحی صفحات وب را می توانید پیدا کنید. این در حالی است که تعداد صفحات وبی که هر سال در کشور ما تولید می شود در مقایسه با مثلاً تعداد طراحی نشانه، پوستر و غیره کمتر نیست! بنابراین صرفاً حجم بالای تولید، تضمین کیفیت نیست، برای آن باید برنامه ریزی داشت. در مجموع اینکه در کنار رشد کمی استقبال جامعه از تولیدات چندرسانه ای، و ارتقای امکانات سخت افزاری و نرم افزاری در این حوزه و مواردی از این دست، فعالان این رشته بایستی به ارتقای کیفی طراحی تولیدات هم توجه دقیقی داشته باشند. در آن صورت است که می توان از یک آیندۀ قابل قبول از رشته و تأثیر آن در جامعه صحبت کرد.

multimedia-interview-2016-2

  • با اهمیتی که برای طراحی قائل هستید، از نظر شما چندرسانه­ای هنر است یا صنعت؟ یا کدام بخش آن مهم­تر است؟

چندرسانه ای در حوزۀ فعالیت های فرهنگی قرار می گیرد؛ فرهنگ در معنی گسترده و بسیط آن که شامل حتی اقتصاد، جامعه، سیاست و غیره هم می شود. یعنی مجموعۀ فعالیت هایی که برای توسعۀ ارتباطات فرهنگی، گسترش بازار، افزایش آگاهی های عمومی، پُرکردن اوقات فراغت و بسیاری زمینه های دیگر صورت می گیرد. بنابراین در چندرسانه ای، فرایند خلاقیت، تولید و تکثیر وجود دارد و به این منظور چندرسانه ای به دلیل ماهیت میان رشته ای اش از تمامی امکانات و ابزارها از حوزۀ هنرهای تجسمی گرفته تا حوزۀ سینما، تکنولوژی الکترونیک و رسانه های دیجیتال و غیره بهره می برد. این یعنی اینکه ما با یک هنر- صنعت از نوع معاصر و با تعریف خاص خودش که باید به آن پرداخته شود روبه رو هستیم. به نظر من این دو مقوله را نباید از هم تفکیک کرد زیرا در حقیقت اینها با هم یکی هستند. در این رشته ، هنر و صنعت در هم تنیده شده اند.

به نظر می رسد ما هنوز با مقولۀ میان رشته ای مشکل داریم، در حالی که در کشورمان چند نشریه علمی-پژوهشی در این زمینه وجود دارد مثل نشریه مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی، مطالعات میان رشته ای قرآن، و حتی مطالعات میان رشته ای رسانه. آفرینش آثار و مباحث نظری در این باره از سبقه و تاریخی برخوردار است، به عنوان مثال در زمینۀ موسیقیِ فیلم، بحثی تحت عنوان مصورکردنِ موسیقی وجود دارد. ریتم، رنگ آمیزی، هارمونی و مواردی از این دست که به طور میان رشته ای در دو زمینۀ موسیقی و هنرهای تصویری وجود دارند و افراد بزرگی هم از هر دوی این حوزه ها در این باره بحث و اثر داشته اند نظیر الخاندرو رومن آهنگساز اسپانیایی یا واسیلی کاندینسکی نقاش و معلم روس. این درست نیست که چون من به عنوان مثال حوزۀ فعالیتم هنر است سعی کنم که به گونه ای چندرسانه ای را هنر بدانم و همین طور الی آخر. منظورم را متوجه می شوید؟ بایستی به تعادل صحیح و لازم رسید.

  • در تولیدات چندرسانه ای کشور ما، طراحی چه نقش ویژه ای می تواند داشته باشد؟

اساساً هنر در کشور ما همواره با زندگی روزمره مردم پیوند داشته است، از معماری گرفته تا فرش ها، آبگینه ها و غیره می توانید این موضوع را ببینید. اتفاقاً چندرسانه ای نیز این قابلیت را به خوبی در خود دارد، بازی های رایانه ای یک نمونۀ بارز در این باره هستند. شاید فردی به نمایشگاه آثار هنری نرود یا اطلاعی از دنیای سینما نداشته باشد ولی در مورد همین فرد می توان حضور بازی های رایانه ای را در زندگی روزانۀ خودش یا فرزندش مشاهده کرد البته نه صد در صد و در مورد تمامی افراد اجتماع. برمی گردم به ابتدای بحث، حالا که این بُعد از شباهت و پتانسیل در چندرسانه ای نسبت به جامعه و هنرِ گذشتۀ ما وجود دارد باید به این موضوع هم توجه داشت که هنر گذشته برخاسته از فرهنگ بوده است و تعامل نزدیکی بین فرهنگ و جامعه از طریق هنر برقرار بوده است. این موضوع را نباید در طراحی آثار چندرسانه ای از نظر دور داشت. بسیار بیشتر از آنچه که امروز شاهد هستیم باید به فرهنگ، ادبیات و منابع تصویری خودمان نزدیک و عجین شویم.

  • به عنوان سؤال آخر مایلم دربارۀ دانشجویان چندرسانه­ای از شما بپرسم، طراحی آنها را چگونه ارزیابی می­کنید؟

چندرسانه ای یا هر رشتۀ دیگر، جست و جوی دانش برای دانشجویان ما هنوز به صورت عمیق و جدی نیست. اکثر دانشجویان ما متأسفانه به جز جزوه های درسی، مطالعۀ تخصصی بسیار کمی دارند. این مطلب حتی در مورد مشق نظری از آثار هنری و تولیدات چندرسانه ای هم صدق می کند، یعنی کمتر نگاه تحلیلی دارند. ما دانشجویان فوق العاده با استعدادی داریم اما مهم ترین ضعف شان این است که تلاششان کم است. کوروساوا در کتاب «شبیه یک شرح حال» در مورد خودش می گوید: «من آدم ویژه ای نیستم. فردی هستم که تلاش بسیاری می کند. تنها همین». البته این را هم اضافه کنم که دانشجویان ما توان و پتانسیل عمیق شدن، غور داشتن و حرفه ای شدن را دارند، این را بر اساس کار میدانی در کلاس ها و با دانشجویان می گویم و یک تعارف نیست. من شدیداً با جملاتی نظیر نسل سطحی و غیره مخالفم. اینها اطلاق های غیرکارشناسانه و دور از واقعیتی است. در بسیاری از رشته های هنری، نمونه های عالی و قابل توجهی می توان از این نسل سراغ گرفت.

از فرصتی که دادید، متشکرم.

 


دیدگاه های مندرج در این گفتگو شخصی بوده و الزاما در راستای سیاست‌های هنرگردی نمی‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید