داستان زندگی یایویی کوساما
یایویی کوساما هنرمند ژاپنی که برای آثار قابل نمایش در اینستاگرام معروف است، بر ترومای کودکی، تعصب و بیماری روانی خود پیروز شد و در سال های بعد تبدیل به فردی تاثیرگذار شد.
یایویی کوساما کسی است که در میان هنرمندان زن جهان، بالاترین میزان فروش آثار را دارد. همچنین با کلاه گیس قرمز خاص خود و آثار خالدارش، بلافاصله میتوان او را شناسایی کرد. با این که اکنون تقریبا ۹۰ سال دارد ولی همچنان آثار زیادی خلق میکند.
اما پیش از رسیدن به چنین نقطهی اوجی، کوزاما با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده است؛ از تحمل آسیبهای دوران کودکی گرفته تا دزدیده شدن ایدههایش توسط همکارانش به خصوص آقایان، که در نهایت این مشکلات به بیماری روانی و چندین تلاش برای خودکشی منجر شد.
کوساما در سال ۱۹۲۹ در شهر ماتسوموتو، ژاپن به دنیا آمد و از همان جوانی مصصم بود که نقاش بشود اما خانوادهاش اصلا او را حمایت نکردند. از او انتظار میرفت که ازدواج کند و بچه داشته باشد. تعجبی ندارد که به دنبال راهی برای فرار از آن فضای خانوادگی بگردد. او به شدت جرجیا اوکیف را تحسین میکرد و با جسارت تمام برای او نامهای نوشت و از او درخواست کمک کرد. در کمال تعجب پاسخی دریافت کرد که به او پیشنهاد کرده بود به آمریکا برود و آثارش را به کسانی که ممکن است تمایل داشته باشند، نشان دهد. در آن زمان کوساما زبان انگلیسی را خوب بلد نبود و درضمن انتقال پول از ژاپن به آمریکا نیز ممنوع بود. بنابراین او دلارها را به لباس کیمونوی خود دوخت و عازم سفر به آمریکا شد تا نیویورک را فتح کند و نامی برای خود در دنیا دست و پا نماید.
البته کار اصلا آسان نبود. فضای کاری نیویورک به شدت در اختیار مردان بود و حتا بسیاری از فروشندگان خانم نیز علاقهای به فروش آثار هنرمندان زن نداشتند. با اینکه دونالد جاد، هنرمند و منتقد معروف، آثار اولیهی او را تحسین کرد و فرانک استلا نقاش نیز یکی از کسانی بود که آثارش را دوست داشت ولی با این حال موفقیت واقعی شامل حالش نمیشد. دردناکتر از همه این بود که میدید از نقاشان مرد با نمایش آثاری که از ایدههای او بوده، استقبال میشد مانند کلی اولدنبرگ و اندی وارهول.
اما بدترین اتفاق زمانی بود که در سال ۱۹۶۵ کوساما در گالری کاستلین نیویورک، اولین اتاق آیینهای در جهان را خلق کرد، فضایی بینهایت. تنها چند ماه بعد لوکاس ساماراس، هنرمند آوانگارد، چیدمان آیینهای خود را در گالری معتبر پیس برپا کرد. کوزاما در نهایت ناامیدی و حرمان خود را از پنجرهی آپارتمانش پرت کرد اما آرزوی او برای خلق همیشه بر تمایلش به مردن، بیشتر بود. سال ۱۹۶۶ در بینال ونیز او بدون دعوت رفت و “باغ نارسیسی” خود را به نمایش گذاشت.
وقتی به آمریکا برگشت شروع به برگزاری وقایعی کرد که معمولا در فضاهای شاخص مانند سنترال پارک یا فضای باز موزه هنرهای مدرن برپا میشد و موضوعش معمولا حمایت از صلح و انتقاد از سازمانهای هنری بود. ا ما این حقیقت که بسیاری از این برنامهها شامل برهنگی بود، باعث رسوایی او در ژاپن شد. حتا برخی از رسانههای آمریکایی نیز از آن انتقاد کردند.
در حالیکه به طور فزایندهای ناامید و افسرده شده بود به میهنش بازگشت ولی بدون حمایت خانواده و دوستانش قادر به نقاشی کردن نبود و دوباره اقدام به خودکشی کرد. به طرز معجزه آسایی توانست بیمارستانی را پیدا کند که پزشکانش به هنر درمانی علاقمند بودند و به این ترتیب به آنجا نقل مکان کرد. در چنین فضای امنی دوباره توانست دست به خلق بزند. اولین آثاری که از او دیده شد یک سری کلاژ تیره و تار بود که تصاویری از چرخه های طبیعی را در برداشت، و به نظر می رسید که او خود را برای مقابله با شیاطین دورنیاش به چالش می کشد.
در این دوران او عملا هم در میهن خود و هم خارج از آن فراموش شده بود، ولی با عزم و ارادهای مثال زدنی او خود را بازسازی نمود و دوباره همه چیز را از صفر شروع کرد.
در سال ۱۹۸۹ مرکز هنرهای معاصر بینالمللی در نیویورک مروری بر آثار او گذاشت و چهار سال بعد آکیرا تاتههاتا، تاریخنگار هنری، توانست دولت ژاپن را متقاعد کند تا کوساما نخستین هنرمندی باشد که به طور انفرادی به عنوان نمایندهی ژاپن در بینال ونیز سال ۱۹۹۳ شرکت کند.
اگرچه کوسامای نحیف از ترس یک حملهی عصبی دیگر به همراه یک رواندرمانگر در این بینال حضور داشت، اما این نمایشگاه موفقیت بسیار بزرگی را برایش به ارمغان آورد و منجر به تحول عظیمی در نحوهی برخورد با او در ژاپن شد. با بیشتر شدن استقبال از او، نمایشگاههای بیشتری از اثارش برگزار شد و چنین محیط حمایتگری به کوساما اجازه داد تا آسیبهای روانی خود را به هنر تبدیل کند.
افزایش شهرت شگفت آور یایویی کوساما در سالهای بعد تاحدی مرهون شبکههای اجتماعی نیز هست. البته فیلم مستندی نیز از او در سال ۲۰۰۱ تهیه شد. این که بینندگان آثارش یکی از آثار خالخالی او را میبینند یا غرق در یکی از اتاقهای بیانتهای هیجان انگیز او هستند هیچ فرقی ندارد، در واقع بازدیدکنندگان آثارش چیزی را میبینند که نشان دهندهی قدرت رستگار کنندهی هنر است.