مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

من جکسون پولاک ایران هستم!

سعید فلاح فر: سال ها پیش کسی با کسوت هنری (!) به دفترم مراجعه کرد که نقاشی هایش را ببینم و نظر [مثبت]م را بگویم. تا سی دی را در کامپیوتر بگذارم با افتخار خودش را معرفی کرد: «من جکسون پولاک ایران هستم.» سی دی را از دهان باز کامپیوتر پس گرفتم و پس دادم. تعجب کرد. گفتم لازم به دیدن نیست.

آورده‌اند که نوشین روان عادل را در شکار گاهی صید کباب کردند و نمک نبود غلامی به روستا رفت تا نمک آرد نوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد گفتند از این قدر چه خلل آید گفت بنیاد ظلم در جهان اول اندکی بوده است هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.

(گلستان سعدی)

نوشتن این جملات چقدر آسان و یا چقدر دشوار است؟ به نظرم کودکان دبستانی هم از عهده نوشتن دوباره این جملات برمی آیند. اما نوشتن جملات مشابه از عهده چند نفر ساخته است؟ و خصوصاً چند نفر می توانند اولین و مبتکر فرم وقالب و مضمون اثری در این اندازه از سعدی باشند؟ آیا سهولت این نوشته در موقع خواندن، به معنای سهولت ابداع و نوشتن آن هم هست؟ چه کسانی این توان را دارند تا شیوه و مضمونی تازه و بی پیشینه را وارد مجموعه آثار ادبی و یا هنری کنند و تایید و باور تاریخ هنر را جلب نمایند؟ چقدر میان این پدیده خلاقانه تا رونویسی یک غزل از حافظ فاصله زمانی و بیانی و عقلی و احساسی و تجربه های جهان شناختی و… وجود دارد؟ با نوشتن فقط چند جمله و بی اعتناء به کلیت مجموعه مرجع و پشتوانه های خلق آن، داعیه قیاس تا چه حد عاقلانه خواهد بود؟
موضوع ساده است؛ عده ای با نفی چنین فاصله هایی، به عمد یا سهو، با تکرار تکنیک های سهل الوصول، مدعی ورود به دنیای هنرهای تجسمی شده اند و با تکرار خام و طوطی وار نظریه های ادبی و هنری، برای خود بازار و مخاطبان خامی گرد می کنند. بدیهی است که این خامی مخاطب دلیل ناموجه بودن در حوزه های دیگر زندگی نیست و از همین جهت تعداد این افراد می تواند در تحلیل و طرز تلقی جماعت زیادی تاثیرگذار باشد. اگر این مخاطب خام و یا منفعت طلب از موقعیت مناسب مالی و اجتماعی و مدارج تحصیلی و… هم برخوردار باشد، این تاثیر بیشتر هم خواهد بود.
همانطور که هر رونویسی از روی اثر ادبی با اتکا به سواد اندک خواندن و نوشتن، خلق اثر ادبی محسوب نمی شود؛ هر کسی که رنگی روی بوم بریزد، در قواره هنری جکسون پولاک نیست. هر کسی که بومش را با چند مستطیل رنگی پر کند، اثری در شاخصه های هنری مارک رودکو خلق نکرده است. موزه های هنری، هر بوم پاره ای را کنار اثر فونتانا نمی گذارند. به هر تابلویی که از روی تصویر گوشی موبایل و در آتلیه نقاشی شده نمی توان به استناد ضربه قلم های ناشیانه، لقب امپرسیونیسم داد، در حالی که هیچ تناسبی با ذات هنری این شیوه ندارد. ناتوانی در طراحی به معنی ورود به دنیای هنرمندان اکسپرسیونیسم نیست. با رونویسی آثار تصویری دیگران به همت پیشرفت فنی دوربین های عکاسی، نمی توان عکاس شد. اگر چه این روزها عده ای فریبکارانه چنین کرده و چنین می کنند و متاسفانه صداهای رسایی هم به دلایل مختلف در نقش حمایت و… به این فربیکاری ها دامن می زنند.

دیدگاهتان را بنویسید