نقاشی متافیزیکی، سبکی در نقاشی است که به طور عمده بین سال های 1911 و 1920 در آثار هنرمندان ایتالیایی جورجیو د کیریکو و کارلو کارا رونق گرفت. این نقاشان از تصاویر بازنمودی اما نامتجانس برای اثرگذاری روی مخاطب و انتقال حس دلهره و نگرانی در بیننده بهره گرفتند. آثار آنها به شدت سوررئالیستها را در دهه1920 تحت تاثیر قرار داد. نقاشی متافیزیکی در واقع با د کیریکو سرچشمه گرفت. در مونیخ آلمان، جایی که او سال زندگی کرد و شکل گرفت و به نقاشی رمانتیک قرن نوزدهم آلمانی و به آثار فلاسفه چون آرتور شوپنهاور و نیچه علاقمند شد.
هنرمندان دیگری مانند موراندی از سال 1918 و چند هنرمند ایتالیایی دیگر هم تا حدود سال 1920 این سبک را به خدمت گرفتند. نقاشی متافیزیکی بدون هیچ گونه بیانیه یا برنامه افتتاحی آنگونه که در مورد فیوچریزم (فتوریسم)، در مورد فتوریسم مصداق داشت، شروع به کار کرد. با این وجود بعدا تلاش هایی برای توصیف و تعریف “زیبایی شناسی متافیزیکی” در مجله ارزش های تجسمی که از سال 1918 تا 1921 منتشر شد صورت گرفت.
معنی مرتبط با اصطلاح متافیزیک که در عنوان برخی از آثار د کیریکو به چشم میخورد هیچ گاه به صورت دقیق، صورت بندی نشد. اما ویژگی این بارز این سبک تصاویری بود که حسی رمزآلود و فضاهای وهم آلود را بیان میکرد. این جلوه حسی بخشی به وسیله پرسپکتیو ها و نور پردازی های غیر واقعی و بخشی به وسیله به کار گیری نوعی شمایل نگاری عجیب که در آن از مانکن های خیاطی و تندیس، به جای پیکره های انسانی استفاده میشد و بخشی دیگر نیز به وسیله ترکیب شمایل نگارانه اشیایی بود که به طور واقع نما نمایش داده میشدند – جلوه ای که بعدها توسط برخی از سورئالیست ها به خدمت گرفته شد. اما کیفیت رویا گونه ای که در آثار نقاشی متافیزیکی ارائه میشد به دلیل ارتباطش با ساختار تصویری و مفهوم کاملا معماری گونه و حالات که منبعث از هنر رناسانس ایتالیا بود از سبک سورئالیست ها (فراواقع گرایانه ها) متمایز میشود.
اگرچه مکتب متافیزیکی عمر کوتاهی داشت و خیلی زود در سال 1920 به دلیل اختلاف بین د کیریکو و کارا به پایان رسید، اما تاثیر ژرفی بر سورئالیسم نهاد.