مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

نقدی بر نمایش ریچارد سوم

شایان شعبان

چندی پیش به دعوت هنرمند فرهیخته مهرداد پازوکی، به تماشای نمایش «ریچارد سوم» در تالار وحدت نشستم و همین امر بهانه‌ی نگارش نقدی شد که در زیر می‌خوانید:
ریچارد سوم اثر درخشان ویلیام شکسپیر، از سری نمایشنامه های تاریخی این درام نویس بریتانیائی است که میان سال های ۱۵۹۲ تا ۱۵۹۳ نوشته شده است. این داستان بی نظیر شکسپیر، یکی از پیچیده ترین، مفهومی ترین، پر شخصیت ترین و در عین حال پر مرگ ترین داستان های او است؛ که در پنج پرده و بیست و پنج صحنه نوشته شده است و شرح حال سیاه و شوم واپسین پادشاه قرون وسطی انگلستان، ریچارد سوم را پیش از زمامداری حکومت تا مرگ وی روایت می‌کند.
می توان گفت که کارگردان و نویسنده این نمایش حمیدرضا نعیمی، به گونه ای اقتباسی این داستان تاریخی را با قلم شیرینش معاصر و امروزی کرده است؛ به خوبی توانسته از بازیگران به ویژه نقش اصلی داستان، ریچارد سوم (حامد کمیلی) بازی بسیار خوب و رضایت بخشی بگیرد.
هرچند که در دقایق ابتدایی حس واقعیت پذیری برای بیننده دشوار تر بود اما در ادامه نمایش این حس بیشتر گردید و ملموس تر شد و تاثیر خود را در احساس و عواطف بیننده به خوبی نشاند.
این اثر گویا درد دل جامعه امروز ایران است و شباهت غریبی بین این دو وجود دارد. در این نمایش ما شاهد شخصیت های سیاه و منفی و چاپلوس و حقه بازی هستیم که چه از طبقه کف اجتماع و چه از طبقه سقف اجتماع و زمامداران، ظالمانه و با بی رحمی تمام برای پیش برد اهداف خود هرکاری می‌کنند و برای بدست گرفتن قدرت به جان هم افتاده اند، و یکی پس از دیگری از بین می روند. ما در این نمایش نماینده چاپلوس مردم نادانی را می بینیم که مانند شهردار لندن با بازی بسیار خوب ایمان سلگی در جهل و فساد خود فرو رفته اند و هرجا که منفعت خویش باشد عمل می کنند و ظالمی را (ریچارد) بر سر کار می نشاند که دست آخر با خون های بسیار مجبور به عزل او خواهند شد.
حمیدرضا نعیمی به خوبی توانسته است طنز تلخ و سیاه و شومی را در داستان بگنجاند که در برخورد با آن مخاطب مات و مبهوت می ماند که بخندد و یا بگرید ( هرچند که صدای خنده اکثر تماشگران به گوش می رسید).


این تئاتر چند نکته بسیار مثبت دارد که می توان در چند بخش مفصل به آنان پرداخت که در این زمان نگنجد و من صرفا به صورت عنوانی و خلاصه شده به آنها می پردازیم:
۱_ نمایشنامه بسیار خوب و قدرتمند و داستان بسیار جذاب و مفهومی
۲_ بازیگردانی خوب کارگردان از اکثریت بازیگران خصوصا نقش اصلی داستان ریچارد (حامد کمیلی) که صدای بسیار خوب کمیلی که جذابیت خاصی به شخصیت و فضای داستان داده بود به گونه ای که منفی بودن نقش را نیز تحت تاثیر خود قرار داده و دل تماشگر را در برابر پیروزی ها و آدم کشی ها و جنایات ریچارد به رحم نمی آورد بلکه از پیروزی ها و جنایات او نیز خوشحال می‌کند.
۳_ موسیقی و آهنگسازی بسیار خوب (ساخته مهرداد پازوکی) که جذابیت خاصی به فضا و داستان داده بود و بسیار تاثیر گذار بود بر روند داستان
۴_ وجود عنصر رقص (به ویژه گروه آقایان)
ما در این تئاتر با طراحی صحنه ای ساده و معمولی و روبرو ،هستیم اما اگر طراحی نور و صحنه می توانست شکوهمند تر دربار پادشاهی و کاخ ریچارد را نشان دهد، بر هیبت او و جذبه بیشتر داستان می افزود.
نکته دیگری که شاید به یک امتیاز منفی برای این نمایش تبدیل شده باشد، طراحی رقص ضعیف (در گروه خانمها) و عدم تقارن و توازن هنرپیشه ها هنگام رقصیدن در صحنه بود که حتی میتوان گفت در مواردی ارزش موسیقی خوب داستان را تحت الشعاع قرار می دهد.
اما در کل نمایش ریچارد سوم یک نمایش خوب و بسیار موفق هست که نقدی بر نیاز ها و کاستی های جامعه امروزی است و همچون بسیار دیگری از تئاتر ها حوصله سر بر و کسل کننده نیست و بیننده را به وجد می آورد. این تئاتر یک اتفاق بسیار خوب است که سخن دل خیلی ها است و در آخر صحبتم را با این شعر سعدی به پایان برده و صمیمانه خواهش می‌کنم در حین دیدن فیلم و تئاتر تلفن همراه خود را خاموش نگه داریم.

هر سخن کز دل براید لاجرم بر دل نشیند.

دیدگاهتان را بنویسید