میان بری به نام شبکه های اجتماعی
با نفوذ ابزارها و شبکه های اجتماعی در تمامی لایه های زندگی، این روزها بینندهی گسترش بیسابقهی مخاطبان آثار دیداری و شنیداری هستیم. گواه این امر هم پیدایش استارت آپ های فراوان در این زمینه و چندین برابر آنها، اعضای شبکه های به اشتراک گذاری عکس و صدا مانند اینستاگرام و ساوندکلاود است. مسئلهی دیدن و دیده شدن به اندازهای با اهمیت است که به جرات میتوان گفت اگر در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی و رویدادهای مهمی چون جنگ ویتنام، قتل افرادی مانند چهگوارا یا مارتین لوترکنیگ و حتی وقایع ماه مه پاریس در سال ۱۹۶۸ چنین ابزارهای ارتباط جمعی مانند امروز در دسترس بودند شاید تاریخ معاصر جهان به کلی دیگرگون میشد! اگر این مثالهای خشن را صرفا برای مد نظر داشتن قدرت رسانه ها در نظر گرفته و به دنیای هنر بازگردیم، شاهد فرصتی هستیم که تا همین ده سال پیش هم وجود نداشت.
فرصت های ناشی از پیشرفت فناوری باعث شدهاند تا بتوانیم با اندکی ابتکار و ذوق، مخاطبان خود را بیابیم و با آنها در ارتباط باشیم. کمااینکه در حال حاضر در ایران و سراسر جهان هنرمندان بسیاری هستند که از همین طریق مخاطبان خود را یافته و آثارشان را ارائه میکنند. البته این تعامل در نوع خود مانند چاقویی دولبه ستارگان یک شبهی فراوانی را به اعضای شبکه ها شناسانده و میتواند به ابزاری جهت تبلیغ و در عین حال تخریب افراد تبدیل شود. در چنین شرایطی نقش زیرساختهای فرهنگی و نهادهای آموزشی در پرورش اخلاقیات جایگاه برجستهای پیدا کرده و عملکرد افراد جامعه را به چالش میکشد که از حوصله بحث خارج است. در زیر به طور انتخابی به برخی از هنرمندان ایرانی اشاره میکنیم که در این حوزه موفق بودهاند: