مصاحبه با کسی که خودش همیشه با دیگران مصاحبه میکند – گاهی هم به زور(!)- بسیار جالب است. این بار شایان شعبان قرار است به سوالات گزارشگر هنرگردی پاسخ دهد:
- شایان شما با آنکه هنرمند جوانی هستید، اما سابقهی همنشینی با استادان بزرگی را داشتهاید. این تجربه چقدر برای شما مفید بوده است؟
راستش را بخواهید خیلی زیاد، هرکدام از دیدار های من با این بزرگان به مانند کلاس درسی بوده است برای من، که بسیار از آن استفاده کرده ام و بسیار آموخته ام ،هرکدام از آن اساتید نکاتی را آنچنان ظریف و ریز بینانه به من گفته اند که حتی شاید من در طی چند سال تجربه آن را بدست نمی آوردم .
- این تجارب را در نمایشگاهی که اخیرا برگزار کردید هم به کار بردید یا سعی کردید اتفاقا برعکس، صرفا بر دیدگاه خودتان تمرکز کنید؟
بله بعضا استفاده کرده ام اما در نمایشگاه مدرنیسم مرگ بیشتر خواستم دیدگاه شخصی خود را بیان کنم و بر روی آن هم تمرکز کردم اما این موضوع به خودی خود هم باعث نمی شد در مواردی از کمک این بزرگان بهره نبرم.
- کدام هنرمندان بیشترین اثر را روی شما گذاشته اند؟
راستش بخاطر گستره فعالیتم به نظرم تعداد زیادی روی من تاثیر گذاشتن مثلا استاد آغداشلو در حیطه فعالیت های پژوهشیم و نقد ها و مقالاتی که می نویسم به نظرم از ایشان بهره برده ام شیوه نگارش بعضی از متن هایم را نیز به نظر خودم از استاد علی دهباشی اما در زمینه نقاشی هایم خودم را تحت تاثیر استاد عربشاهی میدانم
دو مجموعه هم در حال کار دارم که به صورت پاپ دارد انجام می گیرد در اینجا هم خودم را تحت تاثیر استاد تناولی و همچنین اندی وارهول میدانم. شاید یکسری از مجموعه اتود های حجمی هم که زدم و هنوز آنها را اجرا نکرده ام تحت تاثیر استاد تناولی باشد؛ به هر حال من یک هنرمند جوان و تازه کار هستم و طبیعی هم هست که از خیلی از این بزرگان الگو بگیر.
- اصلی ترین مشوق های شما در این راه چه کسانی هستند؟
بسیار ناراحت کننده هست برای خودم که بگویم در خانواده ام هیچکس مشوق اصلی من نبوده است ، مادرم علیرغم مخالفتش با فعالیت های هنری من وقتی علاقه من را دید این آزادی را داد که به سوی آنچه علاقه دارم بروم همچنین در برگزاری نمایشگاه مدرنیسم مرگ بسیار کمک کرد و از این بابت از او متشکرم، اما یکی از اصلی ترین مشوق های خود را شاید هم مهترین مشوق من باشد جناب آقای مجید ملانوروزی می دانم ایشان بودند که با صحبت های شیرینشان مرا وادار کردند مدرنیسم مرگ را بر پا کنم و تشویق کردند که با بزرگان مصاحبه کنم و با رهنمون هایشان ایرادات و اشکالات کار هایم را می گفتند تا بر طرف کنم ، البته بجز ایشان تقریبا تمام بزرگانی که با ایشان مصاحبه کرده ام خود انگیزه ای برای فعالیت به من داده اند.
- درباره سبک آثار خود و متریالی که به کار میبرید لطفا توضیح دهید.
من سعی در این دارم که آثارم را به شیوه مجموعه خلق کنم
برای مثال یک سری آثار چاپی دارم که به صورت پاپ آرت کار شده اند این پاپ آرت البته در حجم های مدرنیسم مرگ هم تا حدودی خود را نشان داده بود ،هم چنین سعی بسیاری میکنم که هویت ایرانی را در آثارم حفظ کنم تا بیننده خارجی با دیدن اثر من پی به شرقی بودن هنرمند اثر ببرد در مواردی به نتیجه رسیده ام و اما در مواردی هم خیر نتیجه نداده اند در مجموعه نقاشی هایم با الگو از استاد عربشاهی و آثار لرستان و عیلام باستان آثارم را خلق کرده ام ، همچنین در مجموعه درختانم ابتدا با الگو از سهراب سپهری و عباس کیارستمی نقاشی می کشیدم اما با گذشت زمان به شخصی سازی مخصوص به خودم رسیدم طوری که دیگر شباهتی با آثار آن بزرگان نداشت.
- بگذارید برویم سراغ اصل مطلب و یکی از پرسشهای همیشگی خودتان را اینبار از خودتان بپرسیم: این روزها یکی از چالشهایی که روبروی هنرمندان جوان قرار دارد، جلب اعتماد گالریدار و کلکتور است که معمولا به دلیل نداشتن سابقه به سختی حاصل میشود. یک هنرمند جوان چگونه باید بر این عامل پیروز شود؟
راستش هم به تجربه آموختم و هم اساتید و بزرگان به من آموختند که در این زمینه آنچه که بسیار حائز اهمیت است
عشق و علاقه و در کنار آن پشتکار است به نظر من اگر این دو در کنار هم باشد هر چیزی را ممکن خواهد کرد و من هم با تمام سختی ها و مشکلات اما هیچگاه امید خود را از دست ندادم و همیشه سعی کردم بهترین باشم ، درست است که کار ها آنطور که مایل بودم پیش نرفت اما این خود بزرگترین تجربه زندگی من شد که بسیار از آن آموختم و حالا با دیدی باز تر و ریز بینانه تر می بینم البته بخشی از پاسخ این سوال را من هنوز به آن حد از تجربه نرسیدم که بخواهم پاسخ دهم چون واقعا یک کار سخت است راضی کردن گالری ها و من در این باره هنوز درحال آموختن و کسب تجربه هستم همین نمایشگاه اخیر باعث شد خیلی چیز ها بیاموزم و پیش از پیش مصمم شوم و محکم تر در راهم قدم بردارم و بسیار هم امیدوار هستم به آینده خود.
- اگر قرار باشد مهمترین معضلات هنرمندان همنسل خود را بیان کنید، به کدامها اشاره میکنید؟
اولین مشکل هم نسلان من به نظرم عدم مطالعه زیاد در زمینه تخصصی خود است ، هرچه که مطالعه شخص بیشتر باشد توان دفاع از اثر و پاسخگویی به منتقدان هم بیشتر خواهد بود این موضوع درباره گالری داران نیز صدق میکند.
معضل دوم رقابت سنگین بین افراد است حضور تعداد زیادی دانشجوی رشته هنر که اکثریت صرفا بخاطر علاقه و یا از سر گذراندن تحصیل و اخذ مدرک تحصیلی است یکی دیگر از مشکلات جوانان هنرمند است.
از طرفی هم نبود بازار کار مکفی و شرایط سخت گالری ها برای پذیرش آثار (که البته در مواردی هم حق دارند)و نبود امکانات رفاهی مانند (عدم تجهیزات و قیمت بالای برخی از ابزار آلات ) کافی از دیگر مشکلات هنرمندان جوان است شما حساب کنید یک هنرمند هم باید دانشگاه برود هم باید هزینه های خود را از جایی تامین کند هم کار خوب خلق کند هم آثار دیگران را ببیند و به گالری برود هم مطالعه لازم را کند از اخبار و احوال هنر روز دنیا با خبر شود چقدر جای کار در روز یا هفته یا ماه خواهد داشت.
- بیائید کمی شخصیتر صحبت کنیم؛ شما چگونه به خلق اثر میپردازید؟ شرایط خاصی را برای خودتان مهیا میکنید؟
راستش حداقل من فهمیده ام که هیچگاه به زور استاد نمی توانم اثر خوبی خلق کنم
گاها شده شب ها از خواب پریده ام شروع کردم به طراحی و نقاشی و یا نوشتن و یا شده دو الی سه روز نخوابیدم و به چیزی که میخواستم فکر کرده ام تا بتوانم آن را خلق کنم ، معمولا در حین کار موسیقی سنتی گوش میدهم چون بسیار انرژی به من میدهد و توانم را بالا می برد، عموما هم در خلوت به خلق اثر می پردازم و در اتاقم به تنهایی ساعت ها به موضوعات و ایده هایی که به ذهنم می رسد فکر میکنم اتود میزنم و اجرا می کنم.
- برای نمایشگاه اخیرتان چقدر وقت گذاشتید؟
آثار حاضر در نمایشگاه مدرنیسم مرگ دو سال پیش اتود خوردند و تعداد بسیار بیشتری از آثاری که اتود زده بودم را متاسفانه بخاطر عدم سرمایه نتوانستم خلق کنم و در حد اتود باقی ماند به امید روزی که بتوانم آنان را نیز به نمایش در بیاورم، خلاصه آنکه پس از دو سال بالاخره این نمایشگاه با تمام کاستی های که باور دارم داشت اما برپا شد.
- قبول دارید آن چیدمانی که از سطلهای زباله پر از نمادها در نمایشگاهتان داشتید، کاری کلیشهای بود؟
شاید ، اما راستش در این نمایشگاه بیش از آنکه اثر مهم باشد فلسفه اثر برایم مهم بود هرکدام از این آثار کتابی از فلسفه خود دارند که متاسفانه در این مجال نگنجد و من هم هنوز آن طور که باید حوصله و توان نگارش آن را ندارم.
- بازخوردهایی که پس از نمایشگاه گرفتید چگونه بود؟ اصولا گرفتن بازخورد پس از نمایشگاه را تا چه اندازه مهم میدانید؟
خوشبختانه بازخورد ها بسیار خوب و مثبت همراه با نقد ها ی سازنده بود، اگر نقد سازنده شود که باعث ارتقا سطح و پیشرفت باشد بسیار خوب خواهد بود.
- اکنون روی پروژهی خاصی کار میکنید؟ نمایشگاه بعدی در راه است؟
بله من بیش از ۱۵ برنامه بزرگ و کوچک نمایشگاهی دارم که امیدوار هستم تا چهار یا پنج سال آینده آن هارا اجرایی کنم البته اگر توان مالی اش را داشته باشم می توانم تا دو سال آینده نیز آن هارا عملی کنم اما مهمترین پروژه ای که اکنون درگیر آن هستم نمایشگاهی هست که ان شا الله از آثار استاد فرامرز پیلارام در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار خواهم کرد که بزرگترین نمایشگاه این استاد پیشکسوت تا کنون خواهد بود ، در کنار آن هم طرح یک نمایشگاه بزرگ گروهی را در سر دارم که جزئیات آن بعدا اعلام خواهد شد و امیدوار هستم قبل از نمایشگاه موزه آن را بتوانم برگزار کنم.
- چه چشم اندازی را برای خود متصور هستید؟
من همیشه به بهترین ها فکر میکنم و همیشه در تلاش هستم به بهترین نحو هرکاری را انجام دهم ، به عنوان یک جوان البته که بسیار دوست دارم نامم در کنار دیگر بزرگان تاریخ هنر برده شود و امیدوارم روزی به این درجه برسم.