سهیلا فلاح (متولد 1367) فارغ التحصیل رشته مجسمه سازی از دانشگاه هنر تهران است. فلاح که از هنرمندان جوان و پر استعداد کشور به شمار میرود، سابقهی شرکت در سمپوزیوم و نمایشگاههای زیادی را در کارنامهی هنری خود دارد که از آن جمله میتوان به فهرست زیر اشاره کرد:
شرکت در سمپوزیوم بین المللی سنگ تهران-1390| شرکت درسمپوزیوم بین المللی چوب تهران – 1391| شرکت در نمایشگاه گروهی مجسمه- خانه هنرمندان تهران-1392 | شرکت در نمایشگاه گروهی مجسمه – نیبرو- سوئد- تابستان 1392
فلاح به تازگی در یک نمایشگاه گروهی در نگارخانه شهر کتاب فرشته شرکت داشته است که گفت و گوی زیر در این رابطه است:
نخستین پرسش درباره کانسپت کار است. لطفا کمی درباره ایدهی کار و معرفی آثار برایمان صحبت کنید.
آثار من کنکاشی است در زندگی خواجگان حرمسرا و اعمال قدرتی که شاهان مختلف بر روی سرنوشت این انسانها داشتند. در این آثار هنرمند در نقش حاکمی مستبد ناظری است بر اعمال خواجه تاشان خود.
آثار شما گونهای حس نوستالژیک را زنده میکنند. این دلتنگی برای گذشته از کجا برمیآید؟
حس نوستالژیک آثار به دلیل فرم های آشنایی است که در انتقال معنی استفاده شده، ولی به نوعی آشنایی زدایی شده است و مخاطب در مواجهه با آن نقشی از اطلاعات و خاطرات خود را با بار معنایی تازه همراه می کند.
ایدهی کلاهها بااینکه تازه نیست، ولی مانند مهمانیهای بالماسکه همواره هیجانانگیز است. هنگامیکه میبینی بازدیدکنندهها کلاهها را امتحان کرده و از خود عکس میگیرند، چه حسی داری؟
محور اصلی در اثری که به آن اشاره کردید تصویری است که ناصرالدین شاه با به صف کشیدن جمعی از خواجگان خود ثبت کرده است. هدف من بازنمایی این تصویر ونمایش تداوم این خشونت در جهان کنونی مان است. خشونتی که بر اثر گذشت زمان تنها ظواهر آن دستخوش تغییر شده است. به همین دلیل در عین استقبال مخاطب از این اثر انتظاری که از این همکنش داشتم به خوبی برآورده نشد.
همکنش کلید-واژهی برجستهای در آثار شما به شمار میرود؛ زیرا هنگامی تواناییهای اثر آشکار میشود که بازدیدکنندهها خود را به اثر برسانند. به نظرت چرا این حس کنجکاوی تکراری نمیشود؟
دلیل تکراری نشدن این حس کنجکاوی تفاوت در نوع همکنشی است که در مواجهه با هر یک از آثار از مخاطب خواسته شده است.