چگونه گالریهای کوچک در موج تعطیل شدنها، به بقای خود ادامه دادند
در پی همهگیری ویروس کرونا، موقعیت گالریهای کوچک و متوسط در مراکز هنری بزرگ ایران و جهان مانند نیویورک و لندن بسیار متزلزل شده است.
افزایش اجاره بها و هزینهی بالای حضور در نمایشگاههای هنری، رقابت با گالریهای نامدار جهانی (مانند Gagosian ، Pace ، Hauser & Wirth ، David Zwirner و White Cube) و گالری داری را به شدت سخت کرده است.
رسانههای هنری تا کنون از ده مورد تعطیلی مهم از جمله گالریهای ویلکینسون(Wilkinson) ، اکمه (Acme) و به تازگی وندوم (Vendome) گزارش دادهاند که از اردیبهشت ماه به این سو رخ داده است.
اما تعداد زیادی از گالریهای سرسخت با وجود فشارهای بیشمار، همچنان به حیات خود ادامه میدهند.
برخی از تصمیمات کلیدی آنها مانند حرکت به موقع برای تعیین تکلیف ملک گالری و اتخاذ تصمیمات سخت برای اجتناب از پیمودن مسیرهای نادرست، به آنها کمک کرده است که در این رکود و اجارهبهای سر به فلک کشیده، بتوانند سر خود را بالای آب نگه دارند و به صورت بهینه گالری داری کنند.
جدای از کشوری که گالری در آن مشغول به کار است، تامین هزینههای زندگی بهطور فزایندهای با روشهای جایگزین به دست میآید، که شامل اجاره فضاهای گالری برای تأمین هزینهها، جذب درآمد از راههای دیگر به جز فروش آثار هنری، شرکت نکردن در نمایشگاه های هنری گران قیمت یا محدود کردن فهرست هنرمندان است.
در این بین، گالریهایی از کشورهای اروپایی تلاش کردهاند تا اکنون که بهای اجاره در نیویورک پایین آمده است شعبهای در آمریکا تاسیس کنند.
از گریم تا پلازاپلازا
به طور مثال گالری گریم (GRIMM) از آمستردام این شرایط گذار را به عنوان موقعیتی برای گشایش شعبهی خود در نیویورک دید و پا به صحنهی هنر آمریکا گذاشت. یورگ گریم میگوید:
به نظر میرسید زمان مناسب است، چرا که بسیاری از گالریها تعطیل کردند. مدت یک سال بود که به دنبال فضای مناسب بودیم و توانستیم فضایی پیدا کنیم که نسبت به زمان شروع جستجوی ما، ارزانتر بود.
به گفتهی آقای گریم گشایش مکانی در نیویورک باعث میشود کارنامهی هنری هنرمندانش پربارتر شود، چرا که نزدیک به هشتاد درصد از هنرمندانش تا به حال در آمریکا نمایشگاهی نداشتهاند. او میگوید:
امروز صحبت بر اینست که فضای فیزیکی دیگر اهمیت زیادی ندارد، اما من مخالفم و به نظرم ارزش امتحان کردن را داشت.
با اینحال گالریهایی هم بودند که کار در نیویورک را آغاز کردند اما نتوانستند ادامه دهند. مانند گالری سونتین (Seventeen) از لندن که به دلیل مشکلات بین سرمایهگذاران مجبور به تعطیل کردن شعبهی نیویورک خود شد.
این درحالی است که مدیر آن سابقهی ده سال گالریداری موفق در لندن را در کارنامه دارد.
دیوید هویلند مدیر این گالری میگوید:
صادقانه بگویم فکر نمیکردیم دوام بیاوریم. در ابتدای سال ۲۰۰۵ تصور میکردم در نهایت تا یک سال و نیم در این حرفه باشیم. هیچ نقشهای برای کسب و کار نداشتیم به جز اینکه هنرمندان نوظهور را معرفی کنیم. کمی اقبال یاری کرد و جواب داد.
البته علاوه بر شانس، زیرکی مدیر گاری نیز به موفقیت آن کمک کرده است. به طور مثال در زمان اجاره کردن ملک، زمان اجاره را طولانی مدت در قرارداد ذکر کرد تا نوسانات ملکی تاثیری در میزان پرداخت او نداشته باشد.
آقای هویلند دیدگاه مثبتی نسبت به نیروی ادامهی حیات گالریهای جوان در لندن ندارد از آنجا که بینندهی بسته شدن بسیاری از آنها بوده است.
اما برخی از آنها نیز با تمامی مشکلات موجود، استراتژیهای خود را دارند.
گالری پلازاپلازا (Plazaplaza) در لندن که از سال ۲۰۱۱ آغاز به کار کرده است، سیاههی مشخصی از هنرمندان ویژهی خود ندارد که به طور منظم نمایشگاه داشته باشند.
اما آثار هنرمندان جوانی هم که به تازگی مدرک خود را گرفتهاند به نمایش میگذارد که بیشتر آنها هیچ نمایشگاه دیگری نداشتهاند.
این کار به آنها امکان میدهد در مواقع مناسب نمایشگاههایی را برپا کنند و خود را درگیر چرخهی مالیات مربوط به نمایشگاه های چهار تا پنج هفتهای نکنند.
این موضوع هزینههای گالری داری برای گشایش ها، تبلیغات و پذیرایی را کم میکند و همچنین باعث میشود هنرمندان از تولید آثار زیاد زیر ضربالاجل نجات یابند؛ آن هم آثاری که معلوم نیست به فروش برسند یا خیر!
علاوه بر آن با اجاره دادن هرکدام از چهار استودیوی خود به هنرمندان برای تمرین یا آموزش، از لحاظ مالی منبع درآمدی دیگری را پدید آوردهاند.
این کار همچنین تعاملی را بین هنرمندان شکل میدهد که به ویژه برای هنرمندان نوپا بسیار ضروری است.
از نمایشگاه اولی ها تا روند آهسته و پیوسته
انستیتو فورتنایت (Fortnight Institute) که حدود یک سال از آغاز فعالیتش میگذرد، مانند پلازاپلازا نمایشهایی را برای ارائهی آثار هنرمندان نوظهور ترتیب میدهند که بیشترشان خارج از نیویورک هستند.
ساعت کاری این گالری بر اساس کار تمام وقت دو شریک شکل گرفته که هر دو تجارتهای دیگری هم دارند. جالب اینجاست که ساعتهای کاری این گالری نامعمول است. یکی از دو شریک به نام جین هارمون میگوید:
وقتی هنرمندی برای نخستین بار در نیویورک نمایشگاه دارد نتیجهی آن اصلا قابل پیشبینی نیست. این حقیقت که ما هردو درآمدمان از منابع دیگریست، به ما کمک میکند در این وضعیت دوام آوریم.
آنها هنوز در حال توسعهی گالری داری و مدل کسب و کار خود هستند و علاوه بر نمایش آثار مانند یک گالری سنتی، کتاب آثار هنرمندان را نیز منتشر میکنند و کارهای کوچکی در این زمینه نیز انجام میدهند؛ اگرچه که به قول خودشان درآمد زیادی از این راه ندارند و همچنان درآمد اصلی از راه فروش آثار هنری است.
کمی آنطرفتر در گالری ترن (Turn) که در سال ۲۰۱۵ توسط آنیکا پیترسون گشایش یافته، باور بر این است که آهسته و پیوسته میتوان پیش رفت. او میگوید:
همه فکر میکنند در صحنهی گالری داری تنها افراد کلهگنده میتوانند موفق شوند. اما اطراف من در کسب و کار کوچکم، به نوعی میبینم که هرکس کار خودش را انجام می دهد و آن را به خوبی هم انجام می دهد.
پیترسون رویکرد معاملات هنر معاصر در همسایگی خود را آرامتر توصیف میکند که از این موضوع خوشحال است. او افزود:
درست است که دیوارها و کف گالری من بینقص نیستند اما همچنان اعتمادم به مشتریان و حسن انجام کارم است.
او بخش اعظم نیروی خود را روی اینستاگرام گذاشته است و لیست هنرمندانش را به اندازهای گزینش کرده است که بتواند از پس آن برآید. بهعلاوه او مدت برگزاری نمایشگاهها را بین شش تا هشت هفته انتخاب کرده است تا آثار هنرمندانش بیشتر در معرض دید قرار گیرند.
او همچنین توضیح میدهد که در این دوره همه انتظار دارند برای رقابت در این بازار، به سرعت توسعه پیدا کنند.
اما او به رشد آهسته در طول زمان بیشتر علاقه دارد. بنابراین برنامه شرکت در آرتفرهای گرانقیمت و بازسازی فضای گالری را به بعد موکول کرده است و ترجیح میدهد هماکنون بیشتر روی هنرمندانش سرمایهگذاری کند.