« روفینو تامایو» در هنر قرن بیستم مکزیک از جایگاه کاملا متمایزی نسبت به جایگاه « سه بزرگ» یا هنرمندان نقاشی دیواری « دیگو ریورا»، « خوزه کلمنته اروسکو» و « دیوید آلفرو سیکوئروس (سی کییروس)» برخوردار است و این هنرمندان نقاشی دیواری، بر خلاف « تامایو» ,هنر خود را وقف تبلیغ آرمان های انقلاب سوسیالیستی مکزیک کردند.
رافینو تامایو نقاش مکزیکی متولد ۱۸۹۹ و درگذشت ۱۹۹۱
« روفینو تامایو» در هنر قرن بیستم مکزیک از جایگاه کاملا متمانقاش مکزیکییزی نسبت به جایگاه « سه بزرگ» یا هنرمندان نقاشی دیواری « دیگو ریورا»، « خوزه کلمنته اروسکو» و « دیوید آلفرو سیکوئروس (سی کییروس)» برخوردار است و این هنرمندان نقاشی دیواری، بر خلاف « تامایو» ,هنر خود را وقف تبلیغ آرمان های انقلاب سوسیالیستی مکزیک کردند.
« تامایو» بر خلاف این هنرمندان بر پشت پایه نقاشی، نقاشی می کرد و از« پیکاسو»، « سزان» و « براک» – بزرگان هنر مدرن – الگو می گرفت. با این حال موضوع آثارش ، با وجود ماهیت انتزاعی اش، اصلیتی مکزیکی داشت .
او که به گرد آوری هنر مکزیکی پیش از « کلمب» علاقه بسیاری داشت، هر کجا که بود ( چه در نیویورک و پاریس و چه در مکزیکو سیتی ) همواره در صدد بود روح مکزیک مدرن را در مجسمه های دوره ما قبل اروپایی جستجو کند. علاوه بر این ، رنگ هایی که « تامایو» در آثارش به کار می گیرد نه تنها از هنرمندان اروپایی مورد علاقه اش هیچ چیز به عاریت نگرفته است بلکه نمایانگر چشم انداز ها و آسمان و زمین مکزیک و همچنین رنگ های به کار رفته در جامه های مکزیکی است . وی خود و هنرش را از سیاست دور نگاه داشت, زیرا سخت براین باور بود که هنر را باید تنها به خاطر هنر انجام داد .
« تامایو» از همان دهه ۱۹۲۰ ، زمانی که مشغول گذراندن تحصیلات آکادمیک بود ، به تصویر کردن فیگور انسان علاقه بسیاری داشت .
زمانی که علاقه او به مدرنیسم اروپایی بیشتر شد ، شیوه نقاشی اش تغییر کرد؛ اما در طول دوره اقامتش در مکزیک , به تصویر کردن زندگی روزمره رعیت های مکزیکی گرایش بسیار داشت. در پشت این تصویر گری ها هیچ پیام سیاسی – اجتماعی ای نهفته نبود و « تامایو» صرفا به تصویر کردن شهروندان ( مردمان) مکزیکی می پرداخت.
اوایل دهه ۱۹۴۰ « تامایو» که تا آن زمان فیگور انسان نقاشی می کرد شروع به درهم شکستن فیگورهایش به قطعات کوچکتر کرد . در این دوره او به مستحکم ساختن کومپزوسیون (ترکیب بندی ) و تشدید استفاده از خطوط هندسی و رنگ های انتزاعی در فیگورهایش بیشتر علاقه مند شد . استفاده از زمینه هایی با رنگ مایه تیره در تمامی آثار « تامایو» در دهه ۱۹۴۰ مشهود است . « له فلوتیستا »(فلوت نواز) اثر فوق العاده ای است که مهارت « تامایو» را در استفاده از رنگ و در آمیختن رنگ های آبی ، سبز، اکر و قهوه ای نشان می دهد.
« ال فلوتیستا» اثر هنری باارزشی است و هنرمند در آن انسان را به گونه ای تمثیلی به تصویر کشیده است . بیننده حقیقی با دقت در اثر، می تواند در یابد که الگوی موزونی از رنگ های اکر و قهوه ای در پی یکدیگر قرار گرفته اند تا نیم تنه را به تصویر بکشند.
نقاش در تصویر کردن دست ها و پاهای فلوت نواز به استفاده از اشکال هندسی متمم بسیار پیش پا افتاده که تن را نیز شکل می دهند ، قناعت کرده است .
شالی که از شانه فلوت زن آویزان است تنها از مستطیل و ذوزنقه تشکیل شده است و سرانجام ، زمینی که فلوت نواز بر آن نشسته در مستطیل قهوه ای رنگی خلاصه می شود و افق و آسمان با رنگ نارنجی سوخته مشخص شده است.
برخی آثار رافینو تامایو
موسیقی نوازان ، میوه فروشان دوره گرد و طبیعت بی جان موضوعات غالب در نقاشی های « تامایو » بودند که در طول هفتاد و چهار سال زندگی اش، بارها در ترکیب بندی های او نمود پیدا می کنند. کاسه میوه که در سمت چپ فلوت نواز دیده می شود ، یکی دیگر از ابزارهای مورد علاقه « رو فینو» است . او که در دوران کودکی یتیم شد، به « مکزیکو سیتی» رفت تااز آن پس با عمه خود زندگی کند .
در آنجا « تامایو» در فروش میوه به عمه اش کمک می کرد . بی شک این تجربه تاثیر عمیقی بر هنرمند گذاشته ، زیرا او از المان میوه در بسیاری از ترکیب بندی هایش بهره جسته است .
زمانی که« تامایو»دست به خلق نقاشی « ال فلوتیستا» زد ، زبان تصویری خود را داشت که با شیوه بیان دیگر هنرمندان نقاشی ( دیواری ) مکزیکی متفاوت بود. سبک منحصر به فرد « تامایو» در ترسیم فیگور با استفاده ازفرم های هندسی- رنگی انتزاعی موجب گشت به عنوان یکی از نقاشان چیره دست قرن ۲۰ در جهان مطرح شود.
اگرچه او آثار چاپ سنگی بسیاری در پیشینه حرفه ای خود داشت – به عنوان نمونه سری آثار پیرامون کتاب مکاشفه و آثار مربوط به زنان مکزیکی- اما تنها در اواخر عمر به حکاکی پرداخت.
او در سال ۱۹۷۴ در کارگاه « میکسو گرافیا» در مکزیکو سیتی شروع به کار کرد و در آنجا نقوش برجسته را با چاپ سنگی در هم آمیخت . او معمولا کارش را با درست کردن ورقه ای به شیوه چاپ سنگی آغاز می کرد و ماده اصلی کارش موم ( پارافین ) بود که در مرحله بعدی از آن به عنوان قالب ورقه های مسی استفاده میکرد و سپس با چاپ این قالب مسی در روی زمینه چاپ سنگی ، سطحی کاملا سه بعدی به وجود می آورد. در سال های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ « تامایو» در « ادی سی اونس پولیگرافا» ، بارسلونا، کار کرد و ورقه های بسیار سخت ( ورقه های مسی که بر آنها با صمغ « ایپوکسی» حکاکی شده است ) را با حکاکی ترکیب کرد.
ترجمه : ساناز محدثی
منبع آرتی