جعل و هویتسازی کاذب برای آثار هنری در ایران، از اقدامی نادر به رویکردی فراگیر تبدیل شده و حتی برخی از سرشناسترین هنرمندان معاصر کشورمان نیز در معرض کپیبرداری یا جعل فاحش آثار هنری قرار گرفتهاند؛ اما به راستی یک اثر کپی چیست و چه ویژگی هایی دارد و با این معضل چگونه می توان برخورد کرد؟
ابتدا به موضوع کپی آثار می پردازیم. در طول تاریخ همواره کپی آثار شاخص هنری وجود داشته که این کپی با اهداف گوناگونی انجام می پذیرفته است هدف اول از کپی یک اثر هنری توسط دیگران به عبارتی مشق کردن و تمرین برای ارتقای مهارت و توانایی هنرمند بوده که دست به کپی از آثار دیگران می زده و این کار صرفا با همین اندیشه به شرط استفاده سو از آن اثر کپی هیچ ایرادی ندارد.
اما هدف دوم در کپی یک اثر هنری در گذشته جعل یک اثر نفیس بوده که اثر کپی( عین به عین) را به عنوان اثر اصلی معرفی می کردند و در گذشته که تنها خبرگان هنری که عده محدودی بودند می توانستند به جعلی بودن آثار پی ببرند این عمل به عنوان یک عمل غیر اخلاقی و برای افکار پلید و … انجام می پذیرفته است که به این موضوع کاملا ایراد وارد است.
هدف سومی که مدنظر هنرمند کپی کار بوده تغییراتی در اثر و همچنین فلسفه اثر بوده است همانطور که خیلی از هنرمندان مدرنیست برای مثال اثر مونالیزا داوینچی را کپی کرده اما با تغیراتی در محتوا و فلسفه که خود آن اثر کپی تبدیل به یک اثر هنری کاملا جدا و منحصر به فرد می شود؛ مانند اثر مارسل دوشان که به پیروی از مکتب دادائیسم برای مونالیزا سبیل گذاشته و تغیراتی در محتوا ، فکر و فلسفه اثر ایجاد شده به طوری که آن اثر مبدل به یک اثر شاخص شده است.
اما مورد چهارم که پیچیده تر از سایر موارد ذکر شده است این است که هنرمند کپی کار از تکنیک و یا کمپوزیسیون و رنگ و چیزی که نماد یک هنرمند دیگر شده است استفاده کند، که این معضل در دوران فعلی به شدت در حال فراگیری می باشد در ایران البته بیشتر در حوزه نقاشیخط به خاطر ویژگی هایی که این هنر دارد این امر صورت پذیرفته است، حال بیشتر به این موضوع می پردازیم.
مقوله شخصی سازی در این مورد بسیار مهم می باشد برای مثال شخصی مثل آقای فرهاد مشیری از کوزه در آثار خود استفاده می کند ما نمی توانیم کوزه را شخصی سازی کنیم برای شخص فرهاد مشیری در غیر این صورت که هرکسی می تواند دست بگذارد بر روی یک المان و آنرا برای خود بداند و هرکس که از آن المان استفاده کرد را کپی کار بنامیم، یا برای مثال در آثار استاد محمد احصایی هرکس اندکی درباره آثار ایشان و نقاشی خط مطالعه داشته باشد می داند که یا حروف را باید با قلمو درآورد و یا با کاردک خراشید و غیر از این دو دیگر راهی برای خلق اثر نیست این موضوع تکنیک است در تکنیک نمی توان گفت چون استاد احصایی از فلان تکنیک استفاده کرده پس دیگر کسی نمی تواند از آن استفاده کند.
گاهی کپی از یک اثر هنری به صورت نا خواسته صورت پذیرفته به خاطر ویژگی تاثیر پذیر بودن مغز انسان ممکن است امروز شخصی اثری را ببیند اما تاثیر این دیدن اثر سالها بعد در آثار آن شخص خود را نشان دهد. در اینجا مرز میان کپی و اصل اثر کمرنگ شده و متخصصین مسلط به این عرصه باید نظر دهند که آیا یک اثر کپی محض از شخصی دیگر می باشد و یا خیر ، برای اینکه دیگر شاهد چنین مواردی نباشیم و یا حداقل کمتر چنین اتفاقاتی بیافتد بهتر است دستگاه های قضایی وارد عمل شوند و پس تایید کارشناسان با متخلفان برخورد کنند.