ناصر اویسی نقاش سرشناس و از پیروان مکتب سقاخانه به تازگی گفت و گویی با شایان شعبان داشتهاند که چکیده آن را در زیر میخوانید:
-
استاد چطور در آثارتان سبک و سیاق خودتان را پیدا کردید و به شخصی سازی منحصر به خود رسیدید؟
در حدود ۴۰ الی ۵۰ سال پیش عده ای از نقاشان بودند که کاملا آکادمیک آثاری طبیعت پردازانه و ناتورال کار می کردند مانند شاگردان کمال الملک و عده دیگری بودند که اینهارا برای تعلیم و تربیت به اروپا و آمریکا فرستاده بودند و این هنرمندان مانند جلیل ضیا پور هنر روز غرب رو به ایران آوردند ، ضیا پور کوبیسم را به ایران آورد و معرفی کرد ، و من فکر کردم آثاری خلق کنم که هم مدرن باشد و هم خیلی وفادار به هنر ایران باشد ؛ نکته ای هست که در تاریخ هنر ایران هنر این سرزمین همواره با خط پیوسته و همراه بوده و این هیج ربطی هم به دین اسلام ندارد ، و پیش از اسلام پادشاهان به خط میخی و پهلوی و اوستایی دستور به خلق آثاری از قبیل سنگ نبشته و کتیبه و … داده بودند و من از این المان در آثارم استفاده کردم، و اما من و دو سه نفر دیگر مانند پیلارام و زنده رودی و خط را وارد آثارمان کردیم و بعد ها عده دیگیری نیز این کار را انجام دادند، که کریم امامی نام این جنبش را گذاشت سقاخانه.
این اتفاق در سال ۱۳۳۵ شروع شد و من فکر میکنم این جنبش مهمترین جنبش تاریخ هنر معاصر ایران است و جنبش بسیار پایدار و خوبی بود ، منتها عده ای از این نقاشان فقط خط را استفاده می کردند اما کار من خط در کنار نقاشی بود و این دو لازم و ملزوم همدیگر هستند در آثار من لازم هست بگویم درباره هنرمندان جوان تری که در گروه سقاخانه بودند و فقط خط را محور کار خود قرار داده بودند مهمترینشان فرامرز پیلارام بود که بسیار استادانه از خط در آثارش استفاده می کرد و من بسیار کارهایش را دوست داشتم و صد حیف که ایشان زود فوت کردند ، اما آثارشان همیشه جاویدان خواهد بود.
-
بنظر شما آیا هنر یک امر ذاتی است و یا هرکسی می تواند با آموزش آکادمیک هنرمند شود؟
خدمتتان عرض کنم که هرکسی می تواند اما باید عشق و پشتکار داشته باشد، منتها نقاش کسی است که تکنیک نیز بداند والا همه با دیدن اثر هنری الهام می گیرند و به نحوی می توانند اثری خلق کنند ، و من توصیه میکنم به والدین که فرزندانشان را تشویق کنند اگر می بینند او نقاشی می کند ، این نکته را هم اضافه کنم که من در شش سالگی با دیوید صورتگر همسایه بودیم و او مداد رنگی ها و عروسک های خیلی خوبی داشت روزی با مداد رنگی های دیوید نقاشی ای کشیدم و دیوید آن را به مادرش نشان داد و او بزرگترین جایزه را به من هدیه کرد و آن یک جعبه مداد رنگی بزرگ بود، و همان باعث شد من بعد ها نقاش شوم لذا تاکید میکنم فرزندانتان را تشویق کنید، در آمریکا همه ی بچه ها را می برند به موزه ها و هر کودک باید یک موسیقی قادر به نواختن باشد ، این به معنی این نیست که همه باید هنرمند شوند بلکه استعداد کودکان را ارتقا می دهند تا در آینده موفق شوند پیشنهاد میکنم در موزه هنرهای معاصر تهران نیز چنین برنامه هایی گذاشته شود تا کودکان آموزش ببینند.
-
به نظر شما جنبش سقاخانه یک مکتب هنری شده است؟ و چرا در دنیای امروز کمتر شاهد شکل گیری مکاتب هنری هستیم؟
اتفاقا بنظر من یکی از بهترین جنبش های هنری ایران سقاخانه است و چون من دیپلمات بودم و سفر زیاد می رفتم می دیدیم که هنرمندان پاکستان و مصر و کشور های حاشیه خلیج فارس چطور تحت تاثیر این جنبش هنری قرار گرفتند و دست به خلق آثاری زدند که امروزه در حراج های بین المللی از جمله ساتبیز و کرستیز و بونامز فروش می روند و این برخلاف صحبت شماست و نشان می دهد که چطور این جنبش موفق بوده و تاثیرات خود را گذاشته است و به مکتب تبدیل شده است ،
اما سوال دوم ، برای اینکه در روزگاری فقط و مقامات و درباریان هنر دوست داشتند اما امروزه با فلسفه پست مدرنیسم و دسترسی گسترده عموم مردم به هنر دیگر چنین چیزی مانند گذشته ممکن نیست.
-
بنظر شما چرا تاریخ هنر در ایران مکتوب نمی شود؟
روزگاری که کاغذ نبوده ایرانیان از سنگ و گل نبشته استفاده می کردند و من هم یکی از این الواح دوران هخامنشی را دارم، بعد از اختراع کاغذ یکی از پر تیراژ ترین کتب منتشر شده به خصوص در ۱۰۰ سال اخیر راجب فرهنگ و هنر ایران است و در گذشته هم رسم بوده که هر پادشاهی برای خود و ولیعدش یک شاهنامه بدهد درست کنند و یکی از این شاهنامه ها ،شاهنامه طهماسبی هست به جرئت می توانم به شما بگویم که در موزه متروپولیتن بیش از سی جلد کتاب درباره همین شاهنامه نوشته اند، البته اکنون ما در ایران آنچنان منتقد و هنرمندی علاقه مند به پژوهش نداریم لیکن اروپایی ها و آمریکایی ها به خوبی این کار را برای ما انجام داده اند و بیش از ۵۰۰ عنوان کتاب درباره هنر ایران نوشته اند.
و متاسفانه ما خود آنچنان علاقه ای به این کار نداریم.
-
صحبت از نگارگری شد ، بنظر شما علت نابودی و افول این هنر چیست و چرا تلاش ها برای احیای آن عموما بی نتیجه مانده اند؟
خب واضح است چون هیچگاه یک نقاش و یا خوشنویس ایرانی به سراغ پیشینه فعالیت هنرش نمی رود و نمی داند که حتی ۱۰۰ سال پیش از خودش از چه طرح و یا خطی استفاده می کرده، درحالی که در گذشته بایسنقر میرزا که ولیعد و نوه تیمور بوده است و هیچ ربطی به هنر ندارد لیکن او یکی از برترین هنرمندان زمان خود بوده اما امروزه چه؟ چه کسی از دولتمردان ما هنر می فهمد و یا علاقه مند به یادگیری است ؟
هنر ارزش والایی دارد بسیار بالا بطوری که با دیدن یک اثر هنری باید گریست و یا ایستاد و نماز خواند ، اینچنین ارزشی دارد هنر که متاسفانه کسی قدر نمی داند.
-
راجع به شکل گیری سقاخانه توضیح می دهید اینکه چطور به جریان افتاد؟
من میتوانم راجع به خودم توضیح دهم ، چون بسیار علاقه مند بودم به نقاشی و جست و جو می کردم دیدم که هرجا که در هنر ما نقاشی هست خط هم در کنارش هست همچون شاهنامه ها و … و من روزی تابلو های گوگن را دیدم و زندگی گوگن بسیار الهام بخش من بوده است ، روزی گوگن برای خلق نو و دستیابی به المان های جدید به کشور هایتی و چندین کشور دیگر سفر میکند و چهره قبایل بومی آنجا را به تصویر میکشد و چون کسی نمیتوانست درک کند او چه کشیده به خط مردمان همانجا شرح می دهد در آثارش که این نقاشی ها چه هستند و من دیدم چرا در هنر معاصر این کار را نکنم ، ابتدا خواستم تنها خط را موضوع قرار دهم ولیکن دیدم خط عنصری است که می تواند مورد سو استفاده دولت ها قرار بگیرد لذا نقاشی هایی را با فرم های سنتی ایرانی و ایرانی اسلامی به همراه خط تلفیق کردم و بعد ها کریم امامی نام اینگونه نقاشی هارا سقاخانه گذاشت.