مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

لذت دیدن آثار هنری در زیر آسمان شهر

«باید راههای مختلف بالا بردن سطح سواد بصری مردم را پیدا کرد. اجرای طرح هایی مثل “نگارخانه ای به وسعت یک شهر” یکی از این راههاست. این اتفاق مثل سفر کردن که روحیه فرد را تغییر می دهد، حال و هوای شهر را تغییر داده است». این را ابراهیم حقیقی، هنرمند پیشکسوت به بهانه برگزاری طرح نمایش آثار هنری ایران و جهان بر در و دیوار کلان شهر تهران در سال ۱۳۹۵ می گوید. آیدین آغداشلو نیز حسش از اجرای این طرح را اینطور بیان می کند: «این روزها وقتی در خیابان های تهران حرکت می کنم، از دیدن نمونه های هنری که در ابعاد بزرگ در اختیار عموم قرار گرفته، بسیار لذت می برم».

طرح «نگارخانه ای به وسعت یک شهر» سومین سالی است که بنا به دلایل ناشناخته ای برگذار نمیشود. در این مطلب سعی دارم تحلیلی داشته باشم از نحوه تاثیرگذاری اجرای این طرح در سال هایی که برگذار شد و شاید تلنگری برای بازنگری در عدم برگذاری آن در سال های آینده باشد.

به بهانه عدم برگزاری «نگارخانه ای به وسعت یک شهر»

اینکه برگزاری «نگارخانه ای به وسعت یک شهر» که در سال ۱۳۹۵ برای دومین سال متوالی با بکارگیری بیش از ۲۰۰۰ سازه تبلیغاتی در سطح شهر تهران به مدت ۱۰ روز در نیمه اول خرداد ۸۰۰ اثر هنری را به نمایش درآورد، توانسته راهی برای بالا بردن سواد بصری مخاطبان باشد یا نه، یکی از سوالهایی بود که نگارنده در زمان اجرای طرح با گروهی از مخاطبان یعنی دانشجویان هنری رشته های مختلف برای یک پروژه پژوهشی مطرح کرد.

یکی از پرسش شوندگان در خصوص این طرح اظهار کرد: «قدم زدن در یک موزه بزرگ هنری زیر آسمان شهر تجربه منحصر به فردی است، خصوصا که ناهمگونی تبلیغات محیطی در فضای آن اغتشاش ذهنی برای شهروندان ایجاد کرده باشد. طرح “نگارخانه ای به وسعت یک شهر” نه تنها توانست این تجربه شیرین را برای شهروندان تهرانی فراهم کند، یکدستی موضوعی فضاهای تبلیغی محیطی که به آثار بزرگ هنرمندان ایران و جهان مزین شده، برای افراد آشنا به موضوع هنر لذت بصری ایجاد کرد و البته توانست توجه افراد بیگانه با هنر، خصوصا هنر تجسمی را برانگیزد و زمینه هر چند کوچکی در جهت آشنایی آنها با هنر فراهم کند».

پرسش شوندگان تاثیر اجرای این طرح را در معرفی آثار هنری به شهروندان پر مشغله تهرانی بسیار زیاد دانسته و برای بالا رفتن سواد بصری جامعه مفید دانستند. هرچند عقیده داشتند انتخاب یک موضوع خاص برای آثار به نمایش درآمده (موضوع محور بودن)، اثرات مثبت بیشتری در پی خواهد داشت.

مجید ملانوروزی، مدیرکل وقت مرکز هنرهای تجسمی و رییس وقت موزه هنرهای معاصر تهران این طرح را یکی از بهترین طرحهای هنری از بعد از انقلاب می داند و معتقد است: «با اجرای این طرح، شهر مدتی از مسائل صنعتی و فضاهای تبلیغاتی نجات پیدا می کند و باعث می شود مردم به موضوعات فرهنگی فکر کنند و با بزرگان و مفاخر هنر و فرهنگ دنیا آشنا شوند».

عکس از کیارش مسیبی

بررسی ها نشان می دهد اکثر مخاطبان با آثار به نمایش درآمده ارتباط خوبی برقرار کرده بودند. به عقیده آنها با این طرح می توان آثار هنری را در فضایی حقیقی مشاهده کرد و از ایجاد فضایی کاملا آرامش بخش در شهر شلوغی مثل تهران لذت برد. آنها معتقد بودند اجرای این طرح فشار روانی ناشی از حجم گسترده تبلیغات شهری را کاهش داده است. ضمن اینکه رفتار مخاطب از بی تفاوتی نسبت به تبلیغات شهری، به دقت و تامل تغییر کرد. گپ زدن هایی در خصوص این آثار بین عموم مردم در مکان های مختلف مثل تاکسی،اتوبوس و مترو باعث ارتباط بیشتر شهروندان با هم در مورد یک موضوع مشترک شد.

تاریخ هنر در شهر

این آثار گستره زمانی از هنر ایران و جهان از دوره باستان تا معاصر را دربرمی گرفت؛ از خط و خوشنویسی و کتیبه و طرح کاشی های ایرانی تا آثار هنرمندانی چون اوژن دلاکروا، پل سزان، پابلو پیکاسو، ادوارد مونک، رنه مگریت، خوان میرو؛ از بشقاب با نقوش شکارچی عهد ساسانی متعلق به ۵۰۰ سال قبل از میلاد تا طرحی از یک سقف چوبی در حسینیه امینی های قزوین متعلق به عهد قاجار؛ از نگاره های شاهنامه بایسنقری و شاهنامه دموت به عنوان نمونه هایی از اوج نگارگری مکتب هرات و سلف پرتره محمد غفاری، کمال الملک تا چشم انداز اکسپرسیو «دره کارویی» متعلق به دیوید هاکنی انگلیسی و منظره بی بدیل «سرشماری در بتلهام» اثر نقاش رنسانس، پیتر بروگل هلندی؛ یا آثاری از نامی پتگر، ژازه طباطبایی و ابوالحسن صدیقی تا آثاری از مارک تنسی و هنری روسو و جورجیو موراندی و دهها نام پرآوازه دیگر.

ابراهیم حقیقی، عضو شورای انتخاب آثار می گوید: «تلاش کردیم تا در بخش آثار ایرانی از هنرمندان متوفی استفاده کنیم تا این توهم ایجاد نشود که از هنرمندی حمایت می شود و این انتخاب بر مبنای موزه ها، از جمله موزه هنرهای معاصر، موزه ملی ملک و کمال الملک بود. در مورد انتخاب آثار خارجی نیز تلاش کردیم از پراکندگی جلوگیری کنیم و بر منظره، پرتره و تصویر حیوانات تمرکز کردیم؛ هر چند این مساله انتخابهای ما را محدود کرد. ضمنا چینش آثار به گونه ای بود که شهروندان در ترددهایشان در شهر با آثاری مواجه شوند که اگر در یک مسیر تعدادی از آثار ایرانی را دیدند در مسیر برگشت بتوانند آثار خارجی را ببینند».

هنرمندان ایرانی یا خارجی؟

بررسی ها نشان داد آثار هنرمندان نام آشنای ایرانی بیشتر توانسته بود مخاطب ایرانی به خود جلب کند. پرسش شوندگان معتقد بودند آثار خارجی را می توان از منابع مختلف همچون مجموعه آثار منتشر شده یا سایت های اینترنتی به دست آورد، اما آثار ایرانی به شکل منسجم و در گستره زمانی وسیع باستان تا معاصر در هیچ شکل حقیقی یا مجازی قابل دسترسی و مشاهده نیست.

در کنار هر اثر، نام پدیدآورنده و ملیت وی، سال خلق اثر و محل نگهداری آن با فونت درشت نوشته شده بود تا مخاطب در حال حرکت بتواند حداقل اطلاعات را به دست آورد. گرچه رشته تحصیلی پرسش شوندگان، یکی از شاخه های هنری بود، آنها اطلاعات ارایه شده در کنار آثار را قابل قبول دانستند و معتقد بودند گرچه این اطلاعات کمکی به درک بیشتر اثر نمی کند، در آشنایی مخاطب به این آثار موثر است.

در عین حال آنها معتقد بودند مشاهده این آثار باعث نمی شود به تحقیق در مورد آثار بپردازند، ولی باعث شده برای یادآوری برخی آثار به کتابهای تاریخ هنر رجوع کنند. چیزی که آغداشلو آن را تایید می کند: «هر چند اجرای این طرح، به دلیل پراکنده بودن بر ارتقا سطح سواد بصری به معنای عمیق خیلی اثر نمی گذارد و آن هدف آموزشی را برآورده نمی کند، می تواند برای کسانی که به هنر علاقمند هستند، فتح بابی باشد. در واقع، این آثار اشاره هستند و می شود آنها را تعقیب کرد تا معنای دقیق را دریافت کرد».

عکس از کیارش مسیبی

نگارخانه یا بهارستانی به وسعت یک شهر؟

ملانوروزی برای هر چه بهتر به اجرا درآمدن این طرح گفت: «به نظرم باید یک دبیرخانه دائمی برای این طرح در نظر گرفته شود و آثار خوب را در طی سال انتخاب کند تا در طی مدت زمان مشخص به نمایش درآید». وی معتقد بود که در بزرگراهی که همه با سرعت در حال رد شدن از آن هستیم، انتخاب آثار ظریف، خیلی نمی تواند مخاطب را جذب کند. چراکه آشنایی با این آثار نیازمند تمرکز بیشتر است و باید روی این مسائل دقت نظر بیشتری وجود داشته باشد».

پرسش شوندگان هم معتقد بودند با رعایت یک سری نکات، می توان در سال های آینده نتایج بهتری از اجرای این طرح گرفت، مثلا سازماندهی آثار بر اساس سبک یا دوره تاریخی در منطقه یا مسیر خاص و تکرار طرح در دوره های زمانی خاص از جمله این پیشنهادها بود. آنها همچنین معتقد بودند به جای تعداد زیاد آثار، چند اثر معروف به تعداد زیاد در سطح شهر تکرار شود تا به خوبی در ذهن مخاطب بماند، خصوصا اگر اطلاعات ارایه شده کنار اثر با حروف درشت تر نوشته شود و تصویر هنرمند نیز در کنار اطلاعات ارایه شود.

استفاده از تلویزیون های تبلیغاتی و نمایش خلق اثر هنری از فیلم های موجود از هنرمندان، ارایه بروشورهایی حاوی اطلاعات تکمیلی آثار و پخش آنها در سطح شهر با ارائه مکان دقیق قرارگیری هر اثر و بالاخره ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی اینترنتی که اطلاعات تکمیلی بیشتری در اختیار علاقمندان قرار می دهد.

یکی از پرسش شوندگان معتقد بود: «با اینکه اجرای چنین طرح هایی در کشورهای توسعه یافته جزو وظایف فرهنگی شهرداری هاست و نوعی تبلیغ جهت جذب گردشگر برای شهر است، نمی توان انتظار داشت همه این کارها توسط شهرداری که محدودیت بودجه دارد، انجام شود. برای همین می توان از گروه های دانشجویی، نهادهای هنری و فرهنگی خواست تا در زمان اجرای طرح فعالیت های موازی با شهرداری داشته باشند. مانند اجرای پرفورمنسی با موضوع اثر یا خالق آن اثر هنری در کنار استندها مثلا این خیلی جذاب خواهد بود که کنار تابلو به نمایش درآمده از ونگوگ، نقاش را درحال قدم زدن یا در حال کشیدن همان اثر در تهران خودمان ببینیم. در این صورت شاهد “بهارستانی هنری به وسعت شهر تهران” خواهیم بود».

البته آغداشلو، هنرمند معاصر ابراز امیدواری کرد:

چنانچه این طرح در سالهای آینده آثاری از نقاشان معاصر ایران طی ۷۰ سال گذشته را هم به نمایش بگذارد، باعث می شود مردم با هنر معاصر بیشتر آشنا شوند.

دیدگاهتان را بنویسید