کنرو ایزو از ژاپن میآید، از سرزمینی که به صورت تحسینبرانگیزی نظم و ترتیب دارد و خود را به نمایش میگذارد. حتی در اقلیم های دیگر هم به دنبال نمایش است.
رولان بارت(۱۹۱۵-۱۹۸۰) نشانهشناس فرانسوی در کتاب امپراطوری نشانه ها از «آنجا»یی میگوید که اگر میخواست مردمانی خیالی را تصور کند، میتوانست نامی ابداعی بر آنها بگذارد، آنها را برای خود به موضوعی رومانتیک بدل کند و به این ترتیب سرزمینی افسانهای به سان یک گارابانی جدید[گارابانی سرزمینی خیالی است که هانری میشو (۱۸۹۹-۱۹۸۴) نقاش و شاعر فرانسوی در اثری به همین نام آنرا خلق کرده است] برای خود بسازد، گوشهای از جهان را به ذهن آورد و بر خطوطی پای فشارد و به عمد از این خطوط یک نظام برپا کند، آن نظام را ژاپن مینامد.
عکسبرداری از فضاهایی همچون طبیعت بکر یا ساخته های معماری دست بشر ویژگی های نمایشی دارد که وقتی رعایت می شود به ما یک عکس استاندارد تحویل می دهد. یک پرسپکتیو خوب و یک زاویه مناسب. که قابل تکثیر به تعداد عکاسانی که آن فضا را انتخاب می کنند است. تا اینجای کار ما با چهارچوب اولیه عکس طرف هستیم و حرفی از هنر عکاسی نزدیم.
جایی هنر وارد می شود که عکاس تغییری در نگاه به یک فضای ثابت داشته باشد چه با تغییر نور، چه با انتخاب زاویه ای نو یا کلاژی از مفاهیم مختلف در بستر فضایی با کمترین تغییر که ما را با یک عکس خوب مواجه می کند.
عکسی از کنرو ایزو عکاس ژاپنی در مرکز نبشی دیدم که هنر عکاس در تغییر از یک عکس استاندارد به عکس خوب را نشانم داد. از یک کوهستان میتوان صدها عکس گرفت، ولی یکی میتواند کوهی پر از برف را مانند نگین یک انگشتر نشانمان دهد.
تصاویر معابدی که ایزو در مجموعه مکان های مقدس به ما نشان می دهد چنان زنده است که ناخودگاه مخاطب را با خود درگیر کرده و رویابافی را در آن زنده می کند. هر یک سرزمین رویایی خود را در تیره و روشن های معابد شرقی می سازند. در مجموعه آبی اکسسوری های سرزمین شرقی نمایش خود را بر روی صحنه تصویر می برند و دوربین شکارچی ایزو آنها را شکار می کند.