مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

هنر گلیچ | بخش نخست

گلیچ آرت؛ تخریب داده ها و خطا به عنوان زیبایی

به مناسبت برگزاری دور دوم تور نمایشگاهی پلتفرم ۱۰۱ ، با محوریت «گلیچ آرت»، لازم دیدیم سلسله ای از متون را برای تبیین و تدوین ژانر هنر گلیچ در ایران بیان کنیم.

هنر پسامدرن از هر ایده ای برای خلق اثر استقبال می‌کند. تصور کنید در حال تماشای ویدئو در مانیتور کامپیوتر یا تلویزیون هستید؛ یک مشکل دیجیتالی در تصویر و شکسته شدن پیکسل‌های آن آشفتگی و توهمی در تصویر ایجاد می کند که ما را در یک لحظه شوکه کرده و از حالت عادی تماشای ویدئو خارج می‌کند.استفاده از این وقفه دیجیتالی تصویری، هنری را بنیان نهاده که «گلیچ‌آرت» خوانده می‌شود. این برای اولین بار در تاریخ هنر معاصر نیست که یک مفهوم زائد یا ضد زیبایی در ظاهر، باعث‌و‌بانی هنر نوپایی می‌شود که در نهایت با خلاقیت هنرمند به زیبایی بصری می‌انجامد

گلیچ؛ یک اختلال ناگهانی و موقتی در فناوری یا تجهیزات است، یک نقص اغلب ناخواسته. از طرف دیگر، هنر، بیان تصویری از یک ذهن خلاق است که تولیدش به طرز ایده آل توسط بینندگان آن مورد استقبال قرار می گیرد. گلیچ معمولاً در نتیجه ترجمه نادرست در انتقال داده بوجود می آید. این خطا ممکن است با معروف ترین؛ نوارهای رنگین کمان عمودی بسیار اشباع شده، برفک و نویز های سفید بر روی تصویر یا تصویر پیکسل شده، ویدئوی تحریف شده با صدای خارج از همگام سازی، شناخته شود.

 

شما ممکن است، به یک معنا، گلیچ را به عنوان نوعی اکتشاف در مورد خطای تکنولوژیکی و یا احیای کنترل بر روی فن‌آوری ساخت بشر ببینید. این عمل هنری استفاده از خطای فن آوری، اعم از عمدی و غیر عمدی به عنوان ابزاری برای بیان خلاقانه است.

تاریخچه اصطلاح گلیچ

از نظر تکنیکی، گلیچ نتیجه غیر منتظره از نقص (اشکال در عملکرد)، به ویژه در نرم افزار، بازی های ویدئویی، تصاویر، فیلم ها، اصوات و سایر آثار با کیفیت دیجیتال است. نمونه های اولیه از گلیچ های مورد استفاده در مدیا آرت عبارتند از: شام تلویزیون دیجیتال (۱۹۷۸)که توسط جیمی فنتون و رائول زریتسکی ساخته شده، با صدای گلیچ که توسط دیک آینسورث انجام شده است. این فیلم با دستکاری در کنسول بازی های ویدئویی بالی و ضبط نتایج در نوار ویدئویی ساخته شده است.

اصطلاح گلیچ در اواسط دهه ۹۰ با موسیقی همراه بود، تا ژانری از تجربه، نویز و الکترونیک را توصیف کند. اندکی پس از آن، هنگامی که هنرمندان تجسمی، گلیچ را به عنوان زیبایی شناسی عصر دیجیتال پذیرفتند، هنر گلیچ به مجموعه کاملی از هنرهای تجسمی ارجاع یافت

در ژانویه سال ۲۰۰۲، مادربورد، یک گروه هنری فناوری، یک سمپوزیوم گلیچ را در اسلو، نروژ برگزار کرد تا «در مدت زمان کوتاهی هنرمندان بین المللی، دانشگاهیان و دیگر دست اندرکاران گلیچ را گرد هم آورد تا کار و ایده های خود را با مردم و یکدیگر به اشتراک بگذارند.»

در تاریخ ۲۹ سپتامبر تا ۳ اکتبر ۲۰۱۰، شیکاگو میزبان اولین رویداد «گلیچ» بود، یک کنفرانس پنج روزه در شیکاگو که توسط نیک بریز، اوان میسی، روزا منکمن و جان ساتروم برگزار شد که شامل کارگاه ها، سخنرانی ها، اجراها، نصب و راه اندازی و نمایش بود. در نوامبر ۲۰۱۱، دومین رویداد «گلیچ» از شیکاگو به آمستردام و آخرین بار به بیرمنگام  انگلستان سفر کرد. این کارگاه ها، نمایش فیلم ها، سخنرانی ها، عملکرد، بحث های پانل و یک نمایشگاه گالری طی مدت هفت روز در سه شهر بود.

 

روش های گلیج؛ روزا منکمن

یک نظریه پرداز و هنرمند تجسمی هلندی که به دلیل تولید و کاوش در هنر گلیچ مشهور است، از این فرم برای «ارزیابی سیاست ذاتی هر نوع رسانه با وارد کردن آن به حالت هایپرتروفی (افزایش قابل توجهی در اندازه یک اندام یا بافت، که ناشی از بزرگ شدن اجزای سلولی آن است)» استفاده می کند. او بیان می‌کند که گلیچ اغلب برای پایان دادن به جستجوی فن آوری کامل به کار می‌رود و نشان می‌دهد که خطاها می‌توانند فرم‌های جدیدی از قابلیت استفاده را نیز داشته باشند.

هنر گلیچ در مورد منحرف کردن جریان های دیجیتال از طریق استفاده از ابزار و روش های بعید است. شخصی به راحتی فتوشاپ را باز نمی کند و گلیچ ها را با لایه ها و فیلترها ضربه نمی زند.

ساباتو ویسکونتی، گلیچ آرتیست

روش های مختلفی وجود دارد که یک هنرمند می تواند گلیچ ایجاد کند یا از آن برای اهداف خلاقانه بهره ببرد:

دوران مدار (Circuit-bending)، بازنگری یا تغییر دهنده مدارهای درون یک دستگاه است. دوران داده ها (Databending)، زمانی است که فایل های داده با باز کردن یک فایل در برنامه ای دستکاری می شوند که برای این کار طراحی نشده است. به عنوان مثال، این می تواند باز کردن یک فایل تصویری در یک برنامه فقط با متن یا میکس موسیقی باشد.

An example of the results of circuit-bending, by Glitch Art

 

An image distorted by databending in music program Audacity, by Critique Collective

 

روش های دیگر برای ایجاد گلیچ عبارت است از: پاشش داده ها (data-moshing)، که از بین رفتن برخی از داده ها در طی فرآیند فشرده سازی پرونده است. استفاده از فناوری آنالوگ که نقص داشته باشد یا با استفاده از برنامه ها یا اپلیکیشن های مبتنی بر وب که از الگوریتمی برای «گلیچ» یک تصویر استفاده می کنند.

شیوه های هنری گلیچ را می توان به کار هنرمندانی چون، نام جون پایک،که در سال ۱۹۶۵ تلویزیون مگنت ایجاد کرد و رید غزالا، پیشگام در دوران مدار، مرتبط کرد. پایک، از یک میدان مغناطیسی برای دخالت در سیگنالهای الکترونیکی تلویزیون استفاده کرد و تصویر را روی صفحه تحریف کرد. آهن ربا برای تحریف بیشتر تصویر هنگام جابجایی استفاده شده است. رید غزالا، اصطلاح دوران مدار را در اوایل سال ۱۹۶۶ ابداع کرد و اسباب بازیهای صوتی ارزان قیمت و وسایل الکترونیکی صوتی را با اتصال کوتاه آنها اصلاح کرد، در واقع تولید جدید و آلات صوتی بی نظیر.

هنر گلیچ امروزه توسط بسیاری از هنرمندان به عنوان تفسیر فرهنگی یا حتی مقاومت مورد استفاده قرار می گیرد. هنرمندانی مانند، ساباتو ویسکانتی، هنر گلیچ را از طریق جدید و مولتی مدیا و با تمرکز بر اینترنت و دیجیتال و فرهنگ کشف می کنند. ویسکانتی اظهار داشت که، مشابه روشهایی که فرهنگ گرافیتی «در تقابل با اشباع تبلیغات در فضای عمومی رشد کرد … هنر جلوه ای در تقابل با اشباع رسانه های دیجیتال در زندگی روزمره ما رشد یافته است.»

Datamoshing by Sabato Visconti | Distorted image by Nick Briz | BLINX2 by Rosa Menkman

بنابراین جذابیت گلیچ چیست؟

در واقع هنر گلیچ تولید یک تجربه زیبایی شناسی از طریق تحریف داده های کاربردی است. یک گلیچ واقعی می تواند احساسات مختلفی را از جمله تعجب، تحریک و حتی احساس اضطراب به وجود آورد. عمل گلیچ کردن تصاویر می تواند ارتباط ما با فناوری و کنترل را زیر سوال ببرد. در حالی که می توان یک خطای تکنولوژی غیرمنتظره را به هنر اختصاص داد، ایجاد هدفمند یک گلیچ هنوز خارج از کنترل انسان است – نتیجه بصری آن قابل پیش بینی نیست.

گلیچ آرت ناراحتی ما را از خطای فن آوری رفع می کند و آن را به تجربیات دیدنی جذاب و تأمل برانگیز تبدیل می کند. گلیچ آرت و هنرمند نیو مدیا نیک بریز، اظهار داشت که گلیچ آرت فرآیندی را که یک الگوریتم هنگام پردازش پرونده اجرا می کند، افشا می کند. در دنیایی که به طور فزاینده با فناوری اشباع شده است ، ما به استفاده سریع، کارآمد و کنترل شده از وسایل خود عادت کرده ایم. گلیچ آرت شما را به سمت فراتر از هنر، به سمت آگاهی بیشتر از روند و ابزارهای مورد استفاده در خلق آن سوق می دهد. این نشان‌ دهنده سطح ویژه‌ای از آسیب‌پذیری در سیستم‌های فن‌آوری است که ما از آن استفاده می‌کنیم و به شدت بر آن تکیه می‌کنیم.

گلیچ ها عملکردها و انتظارات معمول مشاهده را مختل می کند. این امر شما را مجبور می کند تصویری را فکر کرده و آنالیز کنید، مکث کرده و سعی کنید آنچه را که می بینید حس کنید. به این ترتیب، هنر گلیچ نیز می تواند به عنوان نوعی تفسیر اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد و به محققان این امکان را می دهد که سؤال کنند، نقد کنند یا به سادگی اظهاراتی درباره فناوری، فرهنگ و فراتر از آن بیان کنند.


هنر گلیچ | بخش دوم

نازیلا کریمی

منابع:

– GLOSSIMAG.COM

– Betancourt, Michael. (2015) The Invention of Glitch Video: Digital TV Dinner (1978) (preview)

– “data bending and glitch art primer, part 1: the Wordpad effect”. Retrieved 19 July 2016.

-“Datamoshing Technique for Video Art Production” (PDF). 芸術科学会論文誌 – The Journal of The Society for Art and Science. 13. Retrieved 19 July 2016.

-Motherboard. (2002) http://www.liveart.org/motherboard/

دیدگاهتان را بنویسید