گفتگو با پریسا و منیژه حجازی در قالب پروژه «هفت پرسش از آرتیست» به تاریخ خرداد ماه ۱۴۰۰ به مناسبت نمایشگاه انفرادی آنها با عنوان «تماشاگه» در گالری آران تهران انجام شد. در استیتمنت حجازی ها آمده است که: « در این تجربه مشترک، توالی تکراری وقایع تاریخی به هم می ریزد و روزگار کهن و معاصر در هم تنیده می شوند. در این مجموعه آثار، ارتباط بین عناصر محسوس و واقعی به گونه ای به تصویر در می آید که موقعیت غیر واقعی آفریده شده الهام بخش معانی نمادین باشند. نیروهای اسرارآمیز آدم ها، حیوانات، گیاهان و اشیاء را از همه سو در بر می گیرند. در این دنیای وهم آلود و در دل داستان های دلهره انگیز، عجیب ترین حوادث عادی و طبیعی جلوه می کنند. هراس از پوچی و بیهودگی زندگی مادی، باعث تغییر می شود تا نهایتا دامنه حافظه تصویری و تخیل گسترش یابد».
پریسا و منیژه حجازی در این گفتگو با هماهنگی یکدیگر به پرسش ها پاسخ داده اند.
رامین سعیدیان: جهان موازی ساخته شده از تصاویر اسطورهای چگونه امکان پذیرش واقعیت ها و در نهایت غلبه خیال بر آنها را فراهم میکند؟
پریسا و منیژه حجازی: جهانی که ما هم اکنون در آن زندگی می کنیم ماحصل هزارتوی اتفاقات تصادفی است. چنانچه هر یک از این اتفاقات به وقوع نمی پیوست، وجود این جهان به گونه ای که الان هست زیر سوال می رفت و به راحتی می توانست به جهان دیگری بدل شود. شخصیت های فرازمینی که در این مجموعه آثار به چشم می خورد انگار در یک جهان موازی و یا در کره ای دیگر موجود می باشند. این نوع نگاه کمک می کند تا جهانی که در آن زندگی می کنیم را تغییر پذیر بیابیم و امکان بازطراحی آنرا محتمل بدانیم. به لطف کمک گرفتن از نیروی تخیل، آلترناتیوهای مختلفی که برای رسیدن به یک واقعیت واحد قابل تصورند این نکته را یادآوری می کند که یک معلول می تواند زاییده چند علت مختلف و احتمالا ناشناخته باشد.
بنابراین، با دوری جستن از نگاه صفر و صدی به وقایع نیازی نیست دچار افسردگی یا احساس گناه بی مورد شویم. همچنین متوجه می شویم که قضاوت های ما و دیگران نیز نمی تواند کامل و همه جانبه باشد. با توجه به موارد فوق الذکر، امید ما در این مجموعه به این بوده است که با تحریک قوه تخیل مخاطب، تحمل پذیرش وقایع ناشناخته و یا نامطلوب و در نتیجه رویارویی با آن ها را امکان پذیرتر نماییم.
سعیدیان: تفاوت اسطوره و افسانه چیست؟
حجازی ها : اگر بخواهیم کلی تر بگوییم معمولا هر یک از جوامع انسانی برای اینکه بتوانند به صورت یک گروه انعطاف پذیر هماهنگ شوند، تقسیم نقش و وظیفه کنند و از عهده اهداف بزرگ برآیند لازم است روایت هایی که بیانگر جهان بینی آنهاست ایجاد نموده و از آنها برای رسیدن به جهان آرمانی خود استفاده نمایند. در این مجموعه آثار اما هدف آن بوده که با تلفیق نمودن خرده روایت های متنوع به ابطال پذیری و تغییرپذیری آنها تاکید نماییم.
سعیدیان: تجربه دو نفره خلق اثر هنری چگونه است؟ هویت دوگانه به آن می دهد یا تکمیل کننده یگانگی آن است؟
حجازی ها: این سوال خوبی است. فرایند خلق اثر بصورت لایه لایه و مرحله به مرحله هست و این لایه ها مانند تار و پود یک قالی در هم تنیده می شوند. این ساختار درهم تنیده از دیدگاه مخاطب قابل تفکیک نیست و دقیقا مشخص نمی شود کدام مرحله کار کدامیک از ماست! پس در نهایت یه کل منسجم شکل می گیرد. این در حالی است خود ما دقیقا می دانیم کدام بخش را چی کسی انجام داده است. خوشبختانه کار تیمی ما از سختی های ایجاد یک اثر با جزئیات خیره کننده کم کرد و آن را به یک تجربه مشترک لذت بخش تبدیل نمود.
سعیدیان: اولین تجربه تصویری از هنر در حافظه شما چگونه و در چه زمانی ثبت شده است؟
حجازی ها: در دوران کودکی ما استفاده از تصاویر چاپی بصورت پوستر برای تزیین خانه ها رواج داشت،این تصاویر شامل نقاشی های قدیمی و گاهی شامل عکسهایی از مناظر می شد ، جدای از اینها مادر ما علاقه زیادی به جمع اوری و خرید کارت پستال داشت که تعدادی از آنها شامل تصویرسازی های غربی و تعدادی دیگر شامل آثار مینیاتور می شد که در نتیجه تاثیر بسزایی در شکل گیری حافظه تصویری ما داشت.
سعیدیان: آیا عضو انجمن نقاشان هستید و به فعالیت های صنفی اعتقاد دارید؟
حجازی ها: متاسفانه خیر عضو انجمن نیستیم و تا الان فرصتش پیش نیامده است.
سعیدیان: از گالریدار خود چه انتظاراتی دارید؟
حجازی ها: گالری دار نقش مهمی در حمایت از هنرمند و ایجاد انگیزه در او ایفا می کند. مدیریت دقیق و تنظیم عوامل مختلف نقش تعیین کننده ای در نحوه ارائه آثار و ماندگاری آنها دارد. گالری محلی برای شناساندن هنرمندان، ایجاد تعامل بین هنرمند، مخاطبان عام و خاص، منتقدان فرهیخته و رسانه هاست که همگی در جهت ارتقا آزادی بیان و درک متقابل بسیار حائز اهمیت می باشند. در اینجا جا دارد از سرکارخانم نازیلا نوع بشری و تمامی دست اندرکاران محترم گالری آران در ایجاد فضای بسیار سازنده تشکر کنیم.
سعیدیان: به نظر شما آیا فرم و محتوا لازم و ملزوم یکدیگرند؟
حجازی ها: بله. فرم بستر ساز انتقال محتوا است. محتوا می تواند در قالب فرم های مختلف منتقل شود و اثرات کاملا متفاوتی بگذارد. درست مانند جمله ای که با لحن های مختلف بیان شده و بار معنایی کاملا متفاوتی داشته باشد. از طرف دیگر فرم بدون محتوا نیز فاقد سیالیت لازم برای تاثیرگذاری است. در این مجموعه آثار سعی بر آن شده که با بهره گیری از انواع فرم ها، ذهن مخاطب درگیر معانی استعاری و ایهام آمیز گردد و در این گیرودار خودش نیز برداشتی مستقل از آثار ارائه دهد.
به کارگیری فرم ها و رنگ های گوناگون از ترکیب بندی ایرانی در دهه های متفاوت گرفته تا سبک های غربی ، جرقه ی تغییر و تحولی که مقصود ما بوده است را در ذهن مخاطب ایجاد می کند. در هم آمیختگی فرم و محتوا در این آثار، فضایی همگن و دلپذیر برای تضارب آرا و تولید محتوای بیشتر ایجاد می کند.