صفر – یک | یادداشتی از غزال زارع، هنرمند و هنرپژوه
بیوگرافی:
عبد الحسین پازوکی /۱۵ امرداد ۱۳۲۱
او با درک چگونگی و حالت سطح مستوی، توانست به احجام متتاوب و کار بست آن در معماری دست یابد.
تجربه تدریس در سال های متمادی، افق او را در هم راه شدن با جریان معاصر گسترش داد.
“مهاجرت”، نه تنها درک او از پیشینه فرهنگی را تضعیف نکرد بلکه باعث یادآوری نمادها و نشانه های اصیل تر در مرحله خلق تا اجرای آثارش گردید.
(میان، وسط، برون) از مفاهیم بهمپیوسته ای هستند که همواره ایده از اجزا یک مجموعه را بر مخاطب خود می نمایاند.
درحقیقت، رخنه و شکاف هایی را بواسطه خط و اتصال سطوح بهم طوری میدوزد که پیوندگاه جهان درون و بیرون خود می شود.
در میدانی که با ابزارش می تازد، راه و جاده مانند امر آشکار و پنهان همزمان بر هم تاثیر می گذارد.
عصاره سال ها اندیشه و کار، سکون و تشدید، به مثابه سوت زدن، فریادکشیدن، لغزیدن و فرو افتادن از نقطه عطف اندیشه ای به اندیشه ای دیگر به مسیر خود ادامه داده است.
طراحی و مسیر خلق آن، حکایت از رویدادهای مهم و گاه روزمرگی هایی قلمداد می شود که از سرگذرانده است ولی آن ها را به فراموشی نسپرده است .
هر اثری که به شکوفایی و تجلی می رسد از منظر او اهمیت یک شعر یا داستان یا فصلی از یک کتاب است که با زبان الکن خود ما را به گفتگوی درونی با هنرمند فرا می خواند.
داشتن حس موسیقیایی و ارکان ریاضی وار در بستر فرم های منفی و مثبت که در استتار خطوط پیرامونی و بیانی قرار گرفته است از دیگر ویژگی های تصویر و تصورات سیال عبدالحسین پازوکی از وطن و تجربه زیسته اش می باشد .
نمایش اخیر او در گالری علیها دلالت بر احوال و افکار، فراز و فرود عواطف و ادراکات وی داشته است که از لایه های پنهان وجودش می تراود.
غزال زارع پاییز هزارو چهارصد
تهران
گالری علیها