مفاهیم در گذر زمان تغییر ماهیت می دهند. مکعب سفید همیشه جایی برای تامل در هنر بوده و در طول تاریخ، عالمان نمایش هنر تجسمی در فضای اجتماعی بیرون از آن را تفکر برانگیز نمی پنداشتند. اما زمانه با گذر خود، آگاهی بشر را بروز میکند. صاحب نظران اشرف مخلوقات بودن انسان را به ناطق بودن آن نسبت می دهند اما ابزارساز بودن و در امتداد آن فضاساز بودن، ویژگی هایی است که اشرافیت خلق را دوچندان نصیب انسان کند.
کافه یک فضای گذر اجتماعی است که در دوران مدرن، تفکر در آن به بنبست نمی رسد. فضایی که در آن هنر میتواند در دسترس عموم جامعه، فارغ از استانداردهای واجب و تحمیلی مکعب سفید قرار می گیرد. فضای گذر اجتماعی مانند همه جهش یافتگی های اجتماعی در عصر حاضر با کمک انسان فضاساز از خود قابلیتی نوین نشان داده است؛ لحظه ای سکون برای تامل در هنر که در عصر شتاب بههزاران میارزد.
آتلیه هر آرتیستی انباری دارد از کارهایی که در مکعب های سفید نمایش داده شده و پس از تجربه زیستی خود در آنجا دوباره به آن گوشه بازگشته اند. با یک “انبارگردانی” میتوان منتخبی از آنها را بر روی دیوارهای یک فضایگذر اجتماعی قرار داد تا در کنار هم خوانش و تفکر مخاطب را نه به عنوان یک استاندارد رفتاری در فضا، بلکه به عنوان کنشی در مقابل قابلیت فضا بانی شد.
آرت ریسرچر و استودیو فاموری با همراهی ویکافه پروژه انبارگردانی را بر روی دیوارهای شعبه قلهک ویکافه هر سه ماه یکبار به آثار یک آرتیست اختصاص می دهند. در مجموعه شماره یک انبارگردانی آثار محمدعلی فاموری با عنوان منطقه هیپنوتیک به نمایش درآمده است.
انسان معاصر در طول شبانه روز در معرض میلیون ها تصویر و نماد است که امروز به عنوان بمباران رسانه ای از آن یاد می شود. ماحصل این بمباران که در اکثر بخش های آن کدگذاری خاصی انجام شده، نوعی هیپنوتیزم و الگوسازی درونی است که با احساس تکلیفی نانوشته برای دستیابی به این انتزاع بی پایان و القا شده دست و پنجه نرم می کند و هرگونه مرزی را در ماهیت وجودی خود بی درنگ و با رضایت درونی پشت سر می گذارد.
مجموعه منطقه هیپنوتیک فاموری در ذهنی که از کودکی به دنبال شکستن کد و پرده برداری از انبوه نمادهای پشت پرده بوده، شکل گرفته است. به سبب این جریانات ذهنی آرتیست دست به تصویرسازی می زند تا در این ازدحام انتزاعی، بتواند راهی برای تمیز دادن خود واقعی اش از هیپنوتیزم و انتزاع القا شده اش جستجو کند.