ادغام در لایه ها
فولدینگ نام سبکی در معماریِ پُست-مدرن است که در آن مفهوم لایهها از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این سبک، برتریِ متغیرها معیار نبوده؛ بلکه به جای قضاوت، سعی در پذیریش عناصرموجود و ادراک تفاوت هایشان است به گونه ای که هم این باشد و هم آن؛ در این اندیشه، با جهان هایی موازی، منحصر به فرد و هم ارزش سر و کار داریم. به همین دلیل است که در معماری فولدینگ، عمودی گرایی جای خود را به افقی گرایی می دهد.[1]
جهان فولدینگ، جهانی همگن و خاکستری شده از سپیدی و سیاهی ها نیست؛ بلکه جهانی است خال خالی، تو در تو و لایه به لایه و در عینِ حال بدون تبعیض؛
معماری فولدینگ یکی از سبک های مطرح در دهه ی پایانی قرن بیستم بود. فلسفه ی فولدینگ برای نخستین بار توسط فیلسوف فقید فرانسوی، ژیل دلوز مطرح شد. وی هم چون ژاک دریدا از جمله فلاسفه ی مکتب پساساختارگرایایی به شمار می آید که پایه ی اندیشه ی خویش را بر زیر پرسش بردن بینش مدرن و مکتب ساختارگرایی قرار دادند.[2]
فلسفه ی فولدینگ منطق ارسطویی را نیز به پرسش می گیرد. از دیدِ این فلسفه، هیچ برتری ای در جهان وجود ندارد. زیربنا و روبنا وجود ندارد. فولدینگ به دنبال تعدد است و می خواهد سلسله مراتب و دوگانگی ها را از بین بردارد.
فولد یعنی چین و لایه یعنی لایه لایه های هزارتو، یعنی هر لایه در کنار لایه ی دیگر، همه چیز در کنار هم است، هیچ اندیشه ای بر دیگری ارجحیت ندارد، تفسیری بالاتر و فراتر از دیگری نیست، همه چیز افقی است. به عبارت دیگر فولدینگ می خواهد منطق دوارزشی را دیکانستراکت کند و کثرت و تباین را جایگزین آن کند. فولدینگ هم مانند دیکانستراکشن در پی از بین بردن مبناهای فکری تمدن غرب و به ویژه منطق و ریاضی گونه ی مدرن است.[3]
فولدینگ علیه سلسله مراتب
فولدینگ، عمودگرایی، طبقه بندی و سلسله مراتب را مردود می داند و به جای آن افقی گرایی را مطرح می کند. از دیدگاه فولدینگ همه چیز هم سطح یک دیگر است. دلوز در کتاب خود به نام فولد، لایبنیتز و باروک (1982) جهان را چنین تبیین می کند: ((جهان به عنوان کالبدی از فولدها و سطوح بی نهایت که از راه فضا، زمان فشرده شده، در هم پیچ و تاب خورده و پیچیده شده است)) دلوز هستی و اجزای آن را هواره در حال شدن می بیند.
یکی از موارد کلیدی در مباحث مطرح شده توسط دلوز، افقی گرایی است. دلوز به همراه هم اندیش خود، فیلیکس گاتاری، مقاله ای به نام ((ریزوم)) در سال 1976 در پاریس منتشر کرد. این موضوع در کتاب هزار سطح صاف (1980) به صورت کامل تر توسط این دو مطرح گردیده است.[4]
ریزوم گیاهی است که بر خلاف دیگر گیاهان، ساقه ی آن به صورت افقی و در زیر خاک رشد می کند. برگ های آن خارج از خاک است. با قطع بخشی از ساقه ی آن، این گیاه از بین نمی رود، بلکه از همان جا در زیر خاک گسترش می یابد و جوانه های تاره پدید می آورد.
منابع
[1]بحث فولدینگ در معماری از اوایل دهه ی 1990 مطرح شد و کم کم بیش تر معماران نامدار سبک دیکانستراکشن مانند پیتر آیزنمن، فرانک گهری، زاها حدید و حتی معمار مدرنیست فلیپ جانسون به این سمت گرایش پیدا کردند. از دیگر معماران و نظریه پردازان سبک فولدینگ می توان از بهرام شیردل، جفری کیپنیز، گرگ لین و چارلز جنکز نام برد. همانند دیکانستراکشن، خاستگاه فلسفه ی فولدینگ در فرانسه و معماری فولدینگ در امریکا بوده است. معماری فولدینگ، معماری نئوباروک نیز نامیده می شود.
[2]فلسفه ی دلوز، یک فلسفه ی افلاطون ستیز و دکارت ستیز است. به سخن دیگر، فولدینگ یک طرح پاد دکارتی است. از دیدگاه دلوز، هستی از زیربنای عقل ریاضی استخراج نشده است. وی در کتاب معروف خود، ضد ادیپ سرمابه داری و اسکیزوفرنی (1972) خرد مدرن را مورد پرسش قرار داده و آن را هرجایی می خواند!
[3]مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب
[4]این دو اندیشمند با مطرح کردن بحث ریزوم، سعی در بنیان فکندن اندیشه ی غرب کردند و اصول اولیه ی آن را به پرسش گرفتند. از دیدگاه آن ها، عقلانیت غرب به صورت سلسله مراتبی عمودوار، درخت گونه و مرکزمدار است.
- این مقاله در بخشی از پایان نامه کسرا علیها در دانشگاه آزاد شاهرود ارائه شده است.