در دوران معاصر هنرمندان ایران به دو گروه متفاوت تقسیم می شوند ، دسته اول هنرمندانی که پیرو مکتب سقاخانه بودند.، و دسته دوم هنرمندانی که پیرو این مکتب نبودند.سقاخانه جریانی هنری بود که در دههٔ ۱۳۴۰ شمسی با استفاده از عنصرهایی از هنر مدرن و برخی از عنصرهای تزیینی هنرهای سنتی و دینی، در ایران شکل گرفت. در جریان نوسازی ایران و درگیریهای سنت گرایان و هواخواهان مدرنیته، عدهای از هنرمندان نوآور، مکتب جدیدی را بنیان نهادند که تأثیر شگرفی بر دگرگونیهای هنر نوگرای ایران و حتی نوآوریهای عرصه خوشنویسی از خود باقی گذاشت، این هنرمندان در جستجوی تعریف دوبارهای از زیباییهای ملی و سنتی برآمدند؛ و یا به بیانی دیگر این هنرمندان با عشق به زوایای فرهنگ ملی و نگاهی گسترده به فرهنگ جهانی به فکر افتادند که مکتبی ملی- بینالمللی تأسیس کنند و حتی شاید بدون تمهیدی اولیه و به صورتی طبیعی به سوی تأسیس مکتب فوق کشانده شدند رویکرد اینان به اشیاء و عناصر بصری محیط اطراف زندگی مردم که در سقاخانه و زیارتگاهها و اماکن مذهبی وجود داشت، باعث شد که از این اشیاء در فضای معاصر تعریف مجددی بهعمل آید و در ساماندهی تازه و بدیعی، به مکتبی جدید و قابل قبول و سرشار از نوآوری تبدیل شود.
یکی از هنرمندانی که در این راه بسیار کوشش نمود پرویز تناولی است، تناولی بیشتر به عنوان یک مجسمه ساز مطرح است تا یک نقاش ، مجموعه آثار او طیف بسیار گسترده ای دارد و شامل مجموعه (هیچ) ، (قفل و قفس) ،( دست ها) و … است که در زمره برترین آثار وی قرار دارند، آثار او تلفیقی از سنت و مدرنیته است که به بهترین وجه نمود پیدا کرده و می توان گفت میراث دار فرهنگ و تمدن ایران گذشته است که مارا به مانند پلی به آینده وصل می کند و آیندگان بی تردید آثار اورا به عنوان میراث ملی خود محسوب خواهند کرد، آثاری پر مفهوم و کاملا فلسفی که با ابزار و مصالح گوناگونی کار شده است ، و شاهد این هستیم که بزرگترین موزه ها و مجموعه های دنیا به جمع آوری آثار این هنرمند بی مانند پرداخته اند که بسیار جای افتخار دارد، به راستی که می توان گفت پرویز تناولی نمودی از هنر ایران است برای جهانیان و پیغام آور فرهنگ و تمدن ایران ، او علاوه بر نقاشی و مجسمه سازی فعالیت های گسترده پژوهشی دارد که شامل فرش و گلیم ایرانی (دست بافته ها) ، مجموعه قفل های ایران است که در غالب دو کتاب منتشر شده او در پیشگفتار کتاب قالیچه های تصویری درباره آن نوشته: «وجه تشخص قالیچههای تصویری در مقایسه با سایر قالیهای ایرانی موضوع آنهاست. این قالیچهها به جای نقش و نگارهای سنتی و معمول، به انسان و گاه حیوان در قیاسهای غیرمعمول میپردازند که این شیوه در سنت فرشبافی ایران بیسابقه است.» می توان گفت تناولی خود به تنهایی صاحب مکتبی شده است که جوانها های جستجو گر می توانند پا در جای پای استاد نهند و راه اورا ادامه دهند.
با آرزوی طول عمر و سلامتی برای استاد پرویز تناولی